قیام سراسری مردم ایران - آبان ۹۸
چرخش آسیاب با خون!
«سلیمان بن عبدالملک خلیفه جنایتکار اموی، یزید بن مهلب را حاکم خراسان کرد او در سال ۹۸ قصد فتح گرگان کرد. محاصره گرگان طول کشید و یکی از امیرانش کشته شد. یزید قسم خورد این قدر میکشم که با خون آنها آسیاب بچرخانم و آرد کنم و نان پزم و بخورم. بعد از تسخیر شهر ۴۰هزار مرد از شهر بیرون آورد و به هر یک از نفراتش ۴، ۵نفر داد که بر کنار جویی که به آسیاب میرفت سر میبریدند. هنگام کشتن مردمان چون خون منعقد میشد و از تنوره پایین نمیرفت و آسیاب نمیچرخید، جمعی یزید را از ادامه بر حذر داشتند ولی چون سوگند یاد کرده بود به اشاره برخی همراهان آب را با خون آمیختند تا آسیا راه افتاد و نان پخته شد». (اقتباسی از تاریخ طبری)
شاید عبید زاکانی با اشاره به این داستان سرود:
دل بر این گنبد گردنده منه کاین دولاب -- آسیایی است که بر خون کسان میگردد
شنیدن و خواندن از جور جباران و جفای جنایتکاران روزگار جهل و جاهلیت، بعضاً بسیار تاملبرانگیز است و انسان را به حیرت میاندازد که انسان تا کجا میتواند مرزهای پستی و رذالت را در نوردد و با همنوعان خویش که خداوند بنا به فحوای آیهٔ کریمه «کرمنا بنیآدم» به آنها کرامت انسانی عطا کرده، سبعانه و ضدبشری رفتار کند.
این حیرت وقتی بیشتر میشود که از دوران ظلام و قرون وسطی عبور کنیم و در تاریخ تکامل اجتماعی مراحل بردهداری و فئودالیسم را پشت سر بگذاریم و وارد عصر جدید شویم، وارد دنیای نو و روزگار ارتباطات و اینترنت و سایبرنتیک و عصر کبیر آگاهیها. بعد ناگهان با موجوداتی به نام خمینی و خامنهای و لاجوردی و حاج داوود و احمد خاتمی و رئیسی و ابوالفضل بهرامپور مواجه شویم که تدارک قتلعام میبینند، آیات قرآن را تحریف میکنند و در روز روشن مردم را به گلوله میبندند. مردمی را که فقط برای اولین نیازهای یک زندگی شرافتمندانه، تظاهرات میکنند، در یک نیزار گیر میاندازند و مثل پرندگان آنها را شکار میکنند. به زنده و مرده رحم نمیکنند. از سردخانه جنازهها و از بیمارستان مجروحان را ربوده و با خود میبرند. برای هر جنازه، میلیونها تومان پول گلوله میگیرند و مجروحان را سر به نیست میکنند. آنها ابایی ندارند؛ اولیای دم را به وزارت اطلاعات ببرند و زیر فشار بگذارند که نسبت به سلامت عقلی دلبند خودشان ابراز تردید کنند؛ در قبرستانها به سنگ قبرها هم یورش ببرند و آنها را بشکنند و...
اینجاست که به حیرت انسان، یک خشم مقدس و انقلابی نیز افزوده میشود و خون در رگها به غلیان میافتد و آدمی به روز خشم آتشین خلق برای خونخواهی شهیدان و رسالت و مسئولیت خود برای زمینهسازی آن روز بزرگ میاندیشد.
آخرین آمار شهدا
طبق آخرین گزارش سازمان مجاهدین، تعداد شهدای قیام کنونی در ایران از ۱۰۰۰نفر تجاوز کرده است؛ تا تاریخ ۲۰آذر ۹۸ اسامی ۴۳۲شهید اعلام شده است. بدیهی است که خود رژیم که عامل اصلی کشتار و جنایت بوده بهتر از هر کس دیگری میداند چه تعدادی را کشته و چه تعدادی را سربهنیست و دستگیر کرده ولی بعد از گذشت روزها از قیام شهرهای مختلف و قتل و کشتار جوانان هر روز با وقتکشی و تعلل، از دادن آمار مشخص خودداری میکند. به همین دلیل هم اولین هشدار سخنگوی مجاهدین به خلیفه ارتجاع بعد از نمایش وحشتآلود «رافت اسلامی»اش همین بود که: «قبل از هر چیز باید بگویی چه تعداد را در قیام آبان در کل کشور کشتهای و چه تعداد را مجروح و چه تعداد را دستگیر کردهای؟».
ولی سؤال این است که چرا رژیم هیچ آماری نمیدهد؟ اگر رژیم مدعی است که توانسته است این قیام را مهار کند و دیگر هیچ خبری نیست پس چرا قال قضیه را نمیکند و آمار نهایی کشتهشدگان را نمیدهد و این پرونده را مختومه اعلام نمیکند؟ چرا با انواع ترفندها تلاش دارد آمار واقعی شهدا را مخفی نگه دارد؟
مثل همه بحرانهای دیگر نظام، اینجا هم سران رژیم در وحشت از عواقب جنایت و کشتار مردم با یک دوراهی مرگبار مواجهند. اگر آمار واقعی از شهدا را منتشر کنند تازه شروع قضیه است. چون با توجه به فضای انفجاری جامعه، گامها و سؤالات و مطالبات بعدی مطرح میشود که چه کسی دستور تیراندازی داده؟ دستگیر شدگان چه کسانی هستند؟ تعدادشان چقدر است؟ الآن در چه وضعیتی هستند؟ چرا شکنجه و آزار و اذیت شدهاند؟ و... در قدمهای بعد، درخواست محاکمه و حسابرسی از عاملان و آمران جنایت مطرح میشود و در نهایت دیگر امکان جمع کردن موضوع نیست. به همین دلیل هم پاسدار ربیعی سخنگوی روحانی اعتراف کرد آمار شهیدان «اگر تا بهحال هم اعلام نشده بهدلیل درخواست شورای امنیت ملی» رژیم است که ریاستش با خود روحانی است.
پیامدهای لاپوشانی آمار شهیدان
اگر این حاکمیت خونآشام آماری از تعداد شهدا و مجروحان و دستگیر شدگان ندهند [که تاکنون ندادهاند]، مطالبات و فشار خلق بهجان آمده، ادامه خواهد داشت و هر لحظه به کینهها و خشم مردم اضافه میشود و نیروهای متزلزل و حاشیهای رژیم بیشتر ریزش میکنند. به یمن تلاشهای مقاومت ایران و تأثیرگذاری خون پاک شهیدان، جامعه جهانی نیز نظام آخوندی را تحت فشار گذاشته و خواهان شفافیت و آمار دقیق از سوی حکومت است. هر روز که میگذرد این فشار و تأکیدات نه تنها کم نمیشود، بلکه افزوده میگردد. روز سهشنبه ۱۹آذر ۹۸ برایان هوک در مصاحبه با رادیو سراسری آمریکا گفت فقط در ماهشهر «بیش از ۱۰۰نفر کشته شدند. این رقم فراتر از کل کسانی است که در جریان انقلاب... ۲۰۰۹ که رژیم بهطور خشونت آمیزی سرکوب کرد، کشته شدند»؛ البته که اگر به انتخاب رژیم باشد تمایل ندارد که هیچ آماری منتشر کند. همانطور که از قتلعام ۶۷ آمار و سندی ارائه نکرد و نگفت که بالاخره چه تعدادی را، چرا و در چه زمانی کشت و مزار آنها کجاست و محاکمه و دادگاهها چگونه برگزار شد و...
بنا به گزارشهای زندانیان، در سال ۶۸ که اولین بار گالیندوپل به ایران آمد تا درباره وضعیت حقوقبشر تحقیق کند وقتی خواسته بود که از زندان اوین بازدید کند جلوی یکی از بندهای مملو از زندانیان سیاسی کارتن چیدند و ظاهرسازی کردند که «انبار پتو»! است و به گالیندوپل اجازه ندادند که با آنها ملاقات کند و اصلاً بفهمد که چه تعدادی کشته شده و چه تعدادی باقی ماندهاند و ابعاد جنایت در چه حدی بوده است.
بهرغم این کارهای زبونانه و فریبکارانه، بهدلیل مجموعه شرایط داخلی و منطقهیی و بینالمللی، وضعیت رژیم بعد از قیام رو به تعیینتکلیف نهایی و مغلوبه شدن جنگ به سود نیروهای پیشتاز و بالندهای است که با جانبازی در تاریکترین کورهراهها و در دل سختترین صخرهها، مسیر انقلاب را میشکافند و پیش میروند.
چون قیام شعلهور است و سینهها تشنه آزادی. در نتیجه، چه رژیم آمار بدهد و چه ندهد و یا حتی آماری ساختگی و پوشالی سرهمبندی کند، کاروان شهیدان بالابلند و پاکباز ایرانزمین ثابت کرد خلق قهرمان ایران برای ورق زدن تاریخ و رقم زدن آیندهای بهتر بیتاب و مشتاق است، اگر چه بهایش «چمیدن بر خار مغیلان و خزیدن بر اخگر سوزان» باشد.