ماهشهر
کشتار در شهرهای شورشی
جهان هنوز به ابعاد کشتار پاسداران و بسیجیهای حاکمیت آخوندی در قیام آبان ۹۸ واقف نشده است. در این کشتار خامنهای در هراس از سقوط حاکمیت ننگین خود، به گزمگانش دستور تیر مستقیم داد و بهدنبال آن، سر و سینهٔ قیامکنندگان هدف گلوله قرار گرفت. قطع اینترنت با این هدف صورت گرفت که یک حمام خون واقعی در ایران بهوجود بیاورد تا اخبار کشتار به بیرون از ایران درز نکند
و سرکوبگران بتوانند با دست باز دست به دستگیری و سر بهنیست کردن قیامکنندگان بزنند. تا امروز آماری از طرف حکومت ارائه نشده است و هیچ مرجع رسمی در اینباره پاسخگو نیست. البته ۴۰سال است که هیچیک از کارگزاران رژیم، هیچگاه، هیچ پاسخی به دستگیری، شکنجه و اعدام صدها هزار تن از جمله قتلعام ۳۰هزار زندانی بیگناه در سال ۶۷ ندادهاند. عجبا که اینک حسامالدین آشنا، مشاور آخوند روحانی «در پاسخ به این پرسش که آیا دولت در ارتباط با افرادی که بیگناه کشته شدهاند، پاسخی خواهد داد، اظهار کرد: فکر میکنم همه ما باید پاسخگو باشیم».(ایرنا ۱۰آذر ۹۸)
«به دستور استاندار، سپاه خوزستان یک تیپ ویژه تکاور به ماهشهر فرستاد به همراه ۲تانک و ۶نفربر و کلی سلاح سنگین و نیمهسنگین و حتی هلیکوپتر نظامی! بهمحض ورود به ماهشهر ابتدا توی شهر چمران(جراحی) وارد شدند و مردم رو به گلوله بستن. با کلاشینکف؟ خیر با تیربار دوشکا. دقیقاً با تیربار دوشکا. و از هلیکوپتر هم توی شهر چمران(جراحی) به مردم عادی تیراندازی کردند. حتی به سمت مردمی که توی خونه بودن و حتی توی راهپیمایی اعتراضی شرکت نکرده بودند. و در همون ساعت اول حدود ۱۷نفر از جمله ۲کودک ۴ و ۸ساله و یک پیرزن هفتاد و چند ساله با تیر مستقیم برادران پاسدار کشته شدن(آمار بقیه کشتهها بهعلت فرار جوانها به بیشهها و تیراندازی کور پاسدارها به این بیشه و نیزارها هنوز مشخص نیست).
چند کشته از بین زخمیهایی بودند که بیمارستان شهر به دستور پاسداران از پذیرششون امتناع کرد. عصر همون روز وارد شهرکهای رجایی و دهکده گاما و شهرک مدنی شدند و اونجا رو هم از کشتار بینصیب نگذاشتند.
(بخشی از صحبتهای یک هموطن ماهشهری از داخل کشور)
بر کسی پوشیده نیست که آنچه این مهرهٔ بیآبروی نظام را به بیان این ادعا واداشته، نه احساس مسئولیت در قبال جانباختگان قیام بلکه هراس و وحشت از آتش خشم مردم به جان آمدهای است که دست رژیم را آغشته به خون صدها شهید قیام آبان میبینند.
جنایت در ماهشهر، افشاگر ماهیت خامنهای
میزان جنایتهای نظام آخوندی در قیام آبان ۹۸ بهراستی روی شاه را پس از کشتار ۱۷شهریور ۵۷ سفید کرده است. تماس یک هموطن دردمند از ماهشهر پرده از روی وقایعی برمیدارد که از یکسو بیانگر ابعاد شقاوت و از دیگر سو نشاندهندهٔ شجاعت و ایستادگی قیامآفرینان و هراس حاکمیت آخوندی از سرنگونی در تقدیر است.
«من اهل ماهشهرم و حتماً میدونید که در اعتراضات اخیر بعد از کرمانشاه، ماهشهر بیشترین تعداد کشته رو داشت. نمیدونم چقدر ماهشهر رو میشناسید. ماهشهر با داشتن بیش از ۲۰مجتمع پتروشیمی یکی از بزرگترین قطبهای پتروشیمی ایران و حتی خاورمیانه است و همچنین با داشتن بندر خمینی دارای یکی از بزرگترین بنادر تجاری در ایران و همچنین یکی از بزرگترین بنادر صادرات نفت در کشوره(بیشتر نفت ایران و بیشتر محصولات تولیدی پالایشگاه آبادان از ماهشهر و خارک صادر میشه) و جالبتر اینکه ماهشهر بین دو رودخانه زهره و جراحی قرار گرفته و از لحاظ کشاورزی و صیادی هم جایگاه ویژهای بین بقیه شهرهای خوزستان داره.
بزرگترین مخازن نگهداری و صادرات بنزین و گازوییل و میعانات و غیره با فاصله ۵دقیقهای خونهٔ هر کدوم از اهالی ماهشهره. حالا در کنار این شهر که از لحاظ جمعیت در رتبه دوم شهرهای خوزستان بعد از اهواز قرار داره، چند شهرک قرار گرفته که همه کارگرنشین و بهشدت فقیر هستن.
شهر چمران(جراحی)، شهرک طالقانی(کوره)، شهرک رجایی(زنجیر)، شهرک مدنی و دهکده گاما. توی این شهرکها بهدلیل بیکاری و فقر گسترده انواع بزه رواج داره. در مورد دهکده گاما جالب اینه که در فاصله ۱۰۰۰متری مجتمعهای پتروشیمی قرار داره اما حتی ساکنینش به حمام ساده دسترسی ندارند.
حالا با گفتن اینا میخوام به اینجا برسم که اهالی ماهشهر درست کردن راهبندان و بستن جادههای دسترسی به منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی(مجتمعهای پتروشیمی) و بستن راه دسترسی به بندر خمینی ملعون را انجام دادند. اونم با آتش زدن چند حلقه لاستیک و قرار دادن چند تا سنگ توی جاده و خاموش کردن چند تا کمپرسی و کامیون در جاده. حالا فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟ به دستور استاندار، سپاه خوزستان یک تیپ ویژه تکاور به ماهشهر فرستاد به همراه ۲تانک و ۶نفربر و کلی سلاح سنگین و نیمهسنگین و حتی هلیکوپتر نظامی! بهمحض ورود به ماهشهر ابتدا توی شهر چمران(جراحی) وارد شدند و مردم رو به گلوله بستن. با کلاشینکف؟ خیر با تیربار دوشکا. دقیقاً با تیربار دوشکا. و از هلیکوپتر هم توی شهر چمران(جراحی) به مردم عادی تیراندازی کردند. حتی به سمت مردمی که توی خونه بودن و حتی توی راهپیمایی اعتراضی شرکت نکرده بودند. و در همون ساعت اول حدود ۱۷نفر از جمله ۲کودک ۴ و ۸ساله و یک پیرزن هفتاد و چند ساله با تیر مستقیم برادران پاسدار کشته شدن(آمار بقیه کشتهها بهعلت فرار جوانها به بیشهها و تیراندازی کور پاسدارها به این بیشه و نیزارها هنوز مشخص نیست).
چند کشته از بین زخمیهایی بودند که بیمارستان شهر به دستور پاسداران از پذیرششون امتناع کرد. عصر همون روز وارد شهرکهای رجایی و دهکده گاما و شهرک مدنی شدند و اونجا رو هم از کشتار بی نصیب نگذاشتند.
درگیری به شهرک طالقانی(کوره) کشیده شد و چون مردم این شهرک بهدلیل مسلح بودن، مقابله بهمثل کردن، از ساعت شش هفت عصر سهشنبه تا ساعت یک بامداد چهارشنبه حتی یک ثانیه صدای رگبار قطع نشد.
با تانک وارد شهرک شدند اما با مقابله مردمی در این شهرکها، غائله جمع نشد و پاسداران هم کشته و زخمی زیادی داشتند که با وساطت شیوخ و ریش سفیدان و بزرگان منطقه تیراندازی قطع شد و شهرک طالقانی محاصره شد.
تا ۳روز بعد از اون از این شهرکها جوانها رو دستگیر میکردند و فعلاً غائله ساکت شده ولی نمیشه گفت آرامه.
...مردم ایران حق اعتراض ندارند».
شهامت در برابر شقاوت
این است چهرهٔ واقعی و کریه رژیم ولایت فقیه، اما در برابر این همه شقاوت، نسلی از قیامآفرینان روییده است که با این تمهیدات از میدان بهدر نخواهد رفت. این میزان شقاوت آن روی سکهٔ مقاومت جانانهٔ جوانان ایرانزمین در شهرهای بهپاخاسته از جمله در ماهشهر است. همانگونه که لیلا واثقی، فرماندار مزدور رژیم در قلعه حسنخان، در یک مصاحبه تلویزیون گاف داده و ناخواسته اعتراف کرد که دستور کشتار تظاهراتکنندگان و «حکم تیر» آنها از قبل صادر شده بود، رژیم حساب کرده بود که در همان ساعات اولیه اعتراضات را سرکوب خواهد کرد؛ اما حساب این را نکرده بود که مردم عاصی و بهجان آمده از سرکوب و فساد و چپاول آنچنان به تنگ آمدهاند که بهرغم همهٔ وحشیگریها، با شهامتی بینظیر در مقابل مزدوران رژیم خواهند ایستاد. به این علت وحوش رژیم با قساوتی فوق تصور به جان مردم افتاده و آنها را قصابی کردند. گزارشات و فیلمهای منتشر شده جای هیچگونه انکار باقی نمیگذارد که نیروهای قسیالقلب رژیم از اعمال شقاوت و بیرحمی نسبت به قیامکنندگان دریغ نکردند. همگان بهچشم دیدند که آنها چگونه از فاصلهٔ نزدیک مردم را هدف گلوله قرار میدادند و یا با تبر بر فرق جوانان دستگیرشده میکوفتند.
روز حساب نهایی نزدیک است
حسامالدین آشنا مانند دیگر مهرههای نظام که دستشان تا مرفق به خون جوانان آغشته است، بهخوبی دریافته که این شقاوتها چه تأثیراتی بر جامعه گذاشته و بر نفرت تودههای عاصی از رژیم و کارگزارانش افزوده است. او بدون شک این را هم شنیده که مردم چگونه در صحنه تنی چند از مزدوران را به سزای جنایاتشان رساندهاند؛ از این روست که خود را به موشمردگی زده و میگوید: «همهٔ ما باید پاسخگو باشیم».
آشنا و دیگر مهرههای رژیم خوب فهمیدهاند که بهرغم همهٔ شقاوتها، خیزش عظیم تودهای سر بازایستادن ندارد. این واقعیتی است اکثر مهرهها و رسانههای حکومتی هم به آن معترفند. بهعنوان نمونه سایت حکومتی مشرق از زبانی یک کارشناس حکومتی چنین مینویسد:
« تردید نداشته باشید جامعه ایران آبستن حوادث و رخدادهایی در آینده است که باید به فکر علاج آنها بود.(سایت مشرق ۹آذر ۱۳۹۸)
رو شدن دست جنایتکاران آنها را به هراس انداخته و جهت تبری جستن از جنایات رژیم بر علیه قیامکنندگان، از هم پیشی میگیرند و برای جانباختگان اشک تمساح میریزند. غافل از آنکه زمان این فریبکاریها بهسر آمده است؛ خانوادههای شهیدان و تودههای بهجان آمده روز پاسخگویی نهایی را انتظار میکشند؛ روزی که بسا نزدیکتر از تصور آنهاست.
کشتار در شهرهای شورشی
جهان هنوز به ابعاد کشتار پاسداران و بسیجیهای حاکمیت آخوندی در قیام آبان ۹۸ واقف نشده است. در این کشتار خامنهای در هراس از سقوط حاکمیت ننگین خود، به گزمگانش دستور تیر مستقیم داد و بهدنبال آن، سر و سینهٔ قیامکنندگان هدف گلوله قرار گرفت. قطع اینترنت با این هدف صورت گرفت که یک حمام خون واقعی در ایران بهوجود بیاورد تا اخبار کشتار به بیرون از ایران درز نکند
و سرکوبگران بتوانند با دست باز دست به دستگیری و سر بهنیست کردن قیامکنندگان بزنند. تا امروز آماری از طرف حکومت ارائه نشده است و هیچ مرجع رسمی در اینباره پاسخگو نیست. البته ۴۰سال است که هیچیک از کارگزاران رژیم، هیچگاه، هیچ پاسخی به دستگیری، شکنجه و اعدام صدها هزار تن از جمله قتلعام ۳۰هزار زندانی بیگناه در سال ۶۷ ندادهاند. عجبا که اینک حسامالدین آشنا، مشاور آخوند روحانی «در پاسخ به این پرسش که آیا دولت در ارتباط با افرادی که بیگناه کشته شدهاند، پاسخی خواهد داد، اظهار کرد: فکر میکنم همه ما باید پاسخگو باشیم».(ایرنا ۱۰آذر ۹۸)
«به دستور استاندار، سپاه خوزستان یک تیپ ویژه تکاور به ماهشهر فرستاد به همراه ۲تانک و ۶نفربر و کلی سلاح سنگین و نیمهسنگین و حتی هلیکوپتر نظامی! بهمحض ورود به ماهشهر ابتدا توی شهر چمران(جراحی) وارد شدند و مردم رو به گلوله بستن. با کلاشینکف؟ خیر با تیربار دوشکا. دقیقاً با تیربار دوشکا. و از هلیکوپتر هم توی شهر چمران(جراحی) به مردم عادی تیراندازی کردند. حتی به سمت مردمی که توی خونه بودن و حتی توی راهپیمایی اعتراضی شرکت نکرده بودند. و در همون ساعت اول حدود ۱۷نفر از جمله ۲کودک ۴ و ۸ساله و یک پیرزن هفتاد و چند ساله با تیر مستقیم برادران پاسدار کشته شدن(آمار بقیه کشتهها بهعلت فرار جوانها به بیشهها و تیراندازی کور پاسدارها به این بیشه و نیزارها هنوز مشخص نیست).
چند کشته از بین زخمیهایی بودند که بیمارستان شهر به دستور پاسداران از پذیرششون امتناع کرد. عصر همون روز وارد شهرکهای رجایی و دهکده گاما و شهرک مدنی شدند و اونجا رو هم از کشتار بینصیب نگذاشتند.
(بخشی از صحبتهای یک هموطن ماهشهری از داخل کشور)
بر کسی پوشیده نیست که آنچه این مهرهٔ بیآبروی نظام را به بیان این ادعا واداشته، نه احساس مسئولیت در قبال جانباختگان قیام بلکه هراس و وحشت از آتش خشم مردم به جان آمدهای است که دست رژیم را آغشته به خون صدها شهید قیام آبان میبینند.
جنایت در ماهشهر، افشاگر ماهیت خامنهای
میزان جنایتهای نظام آخوندی در قیام آبان ۹۸ بهراستی روی شاه را پس از کشتار ۱۷شهریور ۵۷ سفید کرده است. تماس یک هموطن دردمند از ماهشهر پرده از روی وقایعی برمیدارد که از یکسو بیانگر ابعاد شقاوت و از دیگر سو نشاندهندهٔ شجاعت و ایستادگی قیامآفرینان و هراس حاکمیت آخوندی از سرنگونی در تقدیر است.
«من اهل ماهشهرم و حتماً میدونید که در اعتراضات اخیر بعد از کرمانشاه، ماهشهر بیشترین تعداد کشته رو داشت. نمیدونم چقدر ماهشهر رو میشناسید. ماهشهر با داشتن بیش از ۲۰مجتمع پتروشیمی یکی از بزرگترین قطبهای پتروشیمی ایران و حتی خاورمیانه است و همچنین با داشتن بندر خمینی دارای یکی از بزرگترین بنادر تجاری در ایران و همچنین یکی از بزرگترین بنادر صادرات نفت در کشوره(بیشتر نفت ایران و بیشتر محصولات تولیدی پالایشگاه آبادان از ماهشهر و خارک صادر میشه) و جالبتر اینکه ماهشهر بین دو رودخانه زهره و جراحی قرار گرفته و از لحاظ کشاورزی و صیادی هم جایگاه ویژهای بین بقیه شهرهای خوزستان داره.
بزرگترین مخازن نگهداری و صادرات بنزین و گازوییل و میعانات و غیره با فاصله ۵دقیقهای خونهٔ هر کدوم از اهالی ماهشهره. حالا در کنار این شهر که از لحاظ جمعیت در رتبه دوم شهرهای خوزستان بعد از اهواز قرار داره، چند شهرک قرار گرفته که همه کارگرنشین و بهشدت فقیر هستن.
شهر چمران(جراحی)، شهرک طالقانی(کوره)، شهرک رجایی(زنجیر)، شهرک مدنی و دهکده گاما. توی این شهرکها بهدلیل بیکاری و فقر گسترده انواع بزه رواج داره. در مورد دهکده گاما جالب اینه که در فاصله ۱۰۰۰متری مجتمعهای پتروشیمی قرار داره اما حتی ساکنینش به حمام ساده دسترسی ندارند.
حالا با گفتن اینا میخوام به اینجا برسم که اهالی ماهشهر درست کردن راهبندان و بستن جادههای دسترسی به منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی(مجتمعهای پتروشیمی) و بستن راه دسترسی به بندر خمینی ملعون را انجام دادند. اونم با آتش زدن چند حلقه لاستیک و قرار دادن چند تا سنگ توی جاده و خاموش کردن چند تا کمپرسی و کامیون در جاده. حالا فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟ به دستور استاندار، سپاه خوزستان یک تیپ ویژه تکاور به ماهشهر فرستاد به همراه ۲تانک و ۶نفربر و کلی سلاح سنگین و نیمهسنگین و حتی هلیکوپتر نظامی! بهمحض ورود به ماهشهر ابتدا توی شهر چمران(جراحی) وارد شدند و مردم رو به گلوله بستن. با کلاشینکف؟ خیر با تیربار دوشکا. دقیقاً با تیربار دوشکا. و از هلیکوپتر هم توی شهر چمران(جراحی) به مردم عادی تیراندازی کردند. حتی به سمت مردمی که توی خونه بودن و حتی توی راهپیمایی اعتراضی شرکت نکرده بودند. و در همون ساعت اول حدود ۱۷نفر از جمله ۲کودک ۴ و ۸ساله و یک پیرزن هفتاد و چند ساله با تیر مستقیم برادران پاسدار کشته شدن(آمار بقیه کشتهها بهعلت فرار جوانها به بیشهها و تیراندازی کور پاسدارها به این بیشه و نیزارها هنوز مشخص نیست).
چند کشته از بین زخمیهایی بودند که بیمارستان شهر به دستور پاسداران از پذیرششون امتناع کرد. عصر همون روز وارد شهرکهای رجایی و دهکده گاما و شهرک مدنی شدند و اونجا رو هم از کشتار بی نصیب نگذاشتند.
درگیری به شهرک طالقانی(کوره) کشیده شد و چون مردم این شهرک بهدلیل مسلح بودن، مقابله بهمثل کردن، از ساعت شش هفت عصر سهشنبه تا ساعت یک بامداد چهارشنبه حتی یک ثانیه صدای رگبار قطع نشد.
با تانک وارد شهرک شدند اما با مقابله مردمی در این شهرکها، غائله جمع نشد و پاسداران هم کشته و زخمی زیادی داشتند که با وساطت شیوخ و ریش سفیدان و بزرگان منطقه تیراندازی قطع شد و شهرک طالقانی محاصره شد.
تا ۳روز بعد از اون از این شهرکها جوانها رو دستگیر میکردند و فعلاً غائله ساکت شده ولی نمیشه گفت آرامه.
...مردم ایران حق اعتراض ندارند».
شهامت در برابر شقاوت
این است چهرهٔ واقعی و کریه رژیم ولایت فقیه، اما در برابر این همه شقاوت، نسلی از قیامآفرینان روییده است که با این تمهیدات از میدان بهدر نخواهد رفت. این میزان شقاوت آن روی سکهٔ مقاومت جانانهٔ جوانان ایرانزمین در شهرهای بهپاخاسته از جمله در ماهشهر است. همانگونه که لیلا واثقی، فرماندار مزدور رژیم در قلعه حسنخان، در یک مصاحبه تلویزیون گاف داده و ناخواسته اعتراف کرد که دستور کشتار تظاهراتکنندگان و «حکم تیر» آنها از قبل صادر شده بود، رژیم حساب کرده بود که در همان ساعات اولیه اعتراضات را سرکوب خواهد کرد؛ اما حساب این را نکرده بود که مردم عاصی و بهجان آمده از سرکوب و فساد و چپاول آنچنان به تنگ آمدهاند که بهرغم همهٔ وحشیگریها، با شهامتی بینظیر در مقابل مزدوران رژیم خواهند ایستاد. به این علت وحوش رژیم با قساوتی فوق تصور به جان مردم افتاده و آنها را قصابی کردند. گزارشات و فیلمهای منتشر شده جای هیچگونه انکار باقی نمیگذارد که نیروهای قسیالقلب رژیم از اعمال شقاوت و بیرحمی نسبت به قیامکنندگان دریغ نکردند. همگان بهچشم دیدند که آنها چگونه از فاصلهٔ نزدیک مردم را هدف گلوله قرار میدادند و یا با تبر بر فرق جوانان دستگیرشده میکوفتند.
روز حساب نهایی نزدیک است
حسامالدین آشنا مانند دیگر مهرههای نظام که دستشان تا مرفق به خون جوانان آغشته است، بهخوبی دریافته که این شقاوتها چه تأثیراتی بر جامعه گذاشته و بر نفرت تودههای عاصی از رژیم و کارگزارانش افزوده است. او بدون شک این را هم شنیده که مردم چگونه در صحنه تنی چند از مزدوران را به سزای جنایاتشان رساندهاند؛ از این روست که خود را به موشمردگی زده و میگوید: «همهٔ ما باید پاسخگو باشیم».
آشنا و دیگر مهرههای رژیم خوب فهمیدهاند که بهرغم همهٔ شقاوتها، خیزش عظیم تودهای سر بازایستادن ندارد. این واقعیتی است اکثر مهرهها و رسانههای حکومتی هم به آن معترفند. بهعنوان نمونه سایت حکومتی مشرق از زبانی یک کارشناس حکومتی چنین مینویسد:
« تردید نداشته باشید جامعه ایران آبستن حوادث و رخدادهایی در آینده است که باید به فکر علاج آنها بود.(سایت مشرق ۹آذر ۱۳۹۸)
رو شدن دست جنایتکاران آنها را به هراس انداخته و جهت تبری جستن از جنایات رژیم بر علیه قیامکنندگان، از هم پیشی میگیرند و برای جانباختگان اشک تمساح میریزند. غافل از آنکه زمان این فریبکاریها بهسر آمده است؛ خانوادههای شهیدان و تودههای بهجان آمده روز پاسخگویی نهایی را انتظار میکشند؛ روزی که بسا نزدیکتر از تصور آنهاست.