امنیت، هراس روزافزون رژیم
واژهٔ «امنیت» این روزها از زبان سردمداران رژیم نمیافتد؛ یا بهصورت ابراز نگرانی نسبت به شرایط و اینکه دشمنان امنیت نظام را نشانه گرفتهاند یا بهصورت وارونه و معکوس، یعنی دمزدن از امنیتی که در سراسر کشور برقرار است و امنیتی که در دنیا نظیر ندارد و غیره...
البته امنیت همیشه دغدغه و نگرانی نخست رژیم بوده، ولی در حال حاضر بهنظر میرسد این نگرانی و هراس شدت و عمق بیشتری پیدا کرده است.
تعریف و تمجید روحانی از وزارت بدنام
در همین رابطه حسن روحانی روز سهشنبه ۱۶مهر با سردژخیمان وزارت بدنام اطلاعات دیدار کرد و ضمن تعریف و تمجید از این وزارت آدمکشی و جنایت و گردانندگان آن، بر نقش این وزارت تأکید کرد و گفت: «مأموریت اصلی وزارت اطلاعات حفظ نظام است».
رئیسجمهور فاشیسم حاکم در حالی که به زبان معکوس به دغدغه و هراس اصلی رژیم یعنی امنیت و فضای انفجاری جامعه اذعان میکرد، گفت: «بحمدالله نگرانی مهمی در حوزههای سیاسی و امنیتی در کشور نداریم». روحانی در ادامهٔ همان وارونهگویی از «توجه به حل مشکلات اقتصادی مردم، شادابی و سالم بودن عرصه فعالیتهای فرهنگی» دم زد و «مقابله با هرگونه شکاف و گسل اجتماعی» را مهمترین نیاز امروز» نظام دانست که «وزارت اطلاعات در تأمین آن باید سهم برجستهای داشته باشد».
آخوند روحانی در قسمت دیگری از اظهارات خود با اشاره به شرایط ویژهٔ کنونی که با «روند تحولات از مقطع دیماه ۹۶، خروج آمریکا از برجام و تلاش دشمنان برای تنشآفرینی در داخل و جنگ اقتصادی از خارج» حاکم شده اظهار نگرانی کرد.
روند تحولات از مقطع دیماه ۹۶
نگاهی حتی گذرا به «روند تحولات از مقطع دیماه ۹۶» تاکنون، پاسخ روشنی از علت اینهمه دغدغه و هراس رژیم از وضعیت امنیتیاش را نمایان میکند:
رژیم از نظر اقتصادی بهحالت خفگی رسیده و کورسوی امیدی که شاید از طریق اروپا و غرب شکافی در دیوار تحریمها و انزوای سیاسی خود باز شود، اساساً از بین رفته و روحانی و ظریف شکستخورده و تحقیرشده از سفر نیویورک برگشتند.
سیاست نگاه به شرق هم سرانجامی بهتر از آویختن به غرب پیدا نکرد و در آخرین تحول دیدیم که شرکت دولتی چینی هم مثل توتال از پروژهٔ پارس جنوبی بیرون کشید. در نتیجه ظاهراً رژیم به این جمعبندی رسیده که بایستی برای تأمین مخارج بقای نظام، یعنی تأمین هزینههای سرکوب و جنگافروزی و صدور تروریسم، غارت و چپاول مردم را چه با حذف یارانهها و چه با گرفتن مالیاتها و عوارض گوناگون از اقشار مختلف تشدید کند و بهنظر میرسد که ریسک انفجار اجتماعی را هم ناگزیر بهجان خریده است؛ اما میخواهد با تشدید سرکوب و جو اختناق و ارعاب، از این گردنه عبور کند. حضور پاسدار فدوی، جانشین سرکردهٔ کل سپاه پاسداران، در جلسهٔ غیرعلنی مجلس ارتجاع در روز دوشنبه(۱۵مهر) که حذف یارانهٔ سوخت مورد بحث بود، در مجلس حاضر شده بود، بیانگر همین واقعیت است.
رژیم خوب میداند که فضای جامعه ایران بهقول جهانگیری مثل یک اتاق پر از گاز است که هر جرقهای آن را به انفجار میکشاند. خیزش مردم لردگان با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» آن هم در منطقهای با بافت روستایی خود نمودی از این فضای اجتماعی و آمادگی همهٔ بخشهای جامعه ایران برای قیام و سرنگون کردن دیکتاتوری حاکم است.
هراس رژیم از قیام عراق
در چنین فضای بهشدت ملتهب اجتماعی و سیاسی، در خانهٔ همسایه هم قیامی خونین و آتشین شعلهور میشود که از قضا کانون آن خشم و نفرت از همین رژیم آخوندی است و مردم علیه این رژیم که کشورشان را اشغال کرده و گروههای جنایتکار دستساز خود را حاکم بر مقدرات عراق کرده بهپاخاستهاند؛ با شعارهای مشخص و با عملکرد مشخصی که مشابهت بسیار زیادی با قیام ۸۸ و قیام دیماه ۹۶ دارد؛ از به آتش کشیدن مراکز رژیم و دفاتر گروهها و عناصر دستنشاندهٔ رژیم تا پایین کشیدن بنرهای تبلیغاتی رژیم و تصاویر خمینی و خامنهای و لگدمال کردن آنها.
این ویژگی ضدرژیمی قیام عراق آنقدر بارز است که رژیم دیگر مثل روزهای اول آن را انکار و تکذیب نمیکند. امیر عبداللهیان که ظاهراً مهرهٔ سیاست خارجهٔ رژیم است و بهعنوان دستیار ویژه علی لاریجانی در امور بینالملل معرفی میشود، در یک گفتگوی تلویزیونی که دوشنبهشب گذشته(۱۵مهر) پخش شد، در پاسخ مجری که از وی درباره دستداشتن رژیم در سرکوب قیام مردم عراق سؤال کرد، نه تنها آن را تکذیب نمیکند، بلکه بر آن تأکید نموده و با بیان اینکه امنیت عراق، امنیت ماست، میگوید: «حقیقت این است که نقش سازنده ایران در تحولات منطقه و از جمله تحولات عراق بر هیچکس پوشیده نیست».
پیش از او هم وزارتخارجهٔ رژیم در بیانیهای به تاریخ ۱۱مهر، صراحتاً فرمان سرکوب و کشتار را صادر کرد و گفت: «اطمینان داریم دولت و ملت عراق برای آرام کردن فضای ملتهب کنونی وارد عمل شده و اجازه تداوم برخی تحرکات را که باعث سوءاستفاده بیگانگان خواهد شد را نمیدهد». این بیان، آن هم با بیانیهٔ رسمی وزارتخارجه، جز دخالت آشکار در امور داخلی یک کشور دیگر معنای دیگری ندارد. بگذریم که کار از این چیزها گذشته و رژیم علناً اعزام هزاران نیروی ویژهٔ نیروی انتظامی به خاک عراق را به بهانهٔ مراقبت از زائران اربعین اعلام میکند.
البته چندان پوشیده نیست که رژیم در شرایط ضعف و ذلت و ازهمگسیختگی و جریان فزایندهٔ نیروهایش به این قبیل اشتلمها بهشدت نیاز دارد. همین نیاز شدید به تبلیغات و دود و دم قدرتنمایانه است که اصرار رژیم در برگزاری هر چه پرسروصداتر نمایش دجالگرانهٔ «راهپیمایی اربعین» را در شرایط کنونی عراق توجیه میکند.
یک مانور امنیتی و اشغالگرانه
در همین رابطه است که روحانی هم در اظهاراتش در جلسهٔ هیأت دولت(در روز چهارشنبه ۱۷مهر)، راهپیمایی اربعین را یک نمایش و «قدرتنمایی بزرگ سیاسی» خواند. البته بهطور واقعی، این نمایش، یک مانور امنیتی و اشغالگرانه است که هدف آن اولاً، سرپوش گذاشتن بر ضعف و درهمشکستگی اقتصادی و انزوای سیاسی رژیم و ثانیاً مرعوب کردن مردم و میهنپرستان عراقی است؛ دو وجهی که بهدلیل تشدید بحرانهای رژیم، سالبهسال بارزتر و پررنگتر میشود.
اما پارادوکس قضیه اینجا است که از یکطرف ولیفقیه درماندهٔ ارتجاع با بلاهت ناشی از مفتخوری آخوندی، طمع کرده سودای شومی را که خمینی با آن کبکبه و دبدبه و طی ۸سال جنگ و آنهمه خون و ویرانی نتوانست بهدست بیاورد، با راهپیمایی محقق کند؛ در حالیکه همین اقدام آتش خشم و نفرت بیشازپیش هم مردم عراق و هم مردم ایران را شعلهور میسازد. اکنون شاهدیم که مردم عراق نیز در قیام خود شعار «رژیم ایران گمشو گمشو!» سرمیدهند. مردم ایران نیز به این دجالگریهای رژیم که مخارج نجومی و سرسامآور آن از سفرهٔ خالی آنها تأمین میشود، تف میکنند و در حرکتهای اعتراضی خود پلاکارد «جنگافروزی را رها کن، فکری بهحال ما کن» را برمیدارند.
مردم عراق در قیام خود تاکنون بیش از ۱۸۰کشته و هزاران مجروح دادهاند؛ قربانیانی که اساساً با کارگردانی پاسداران جنایتکار و توسط شبهنظامیان وابسته به رژیم صورت گرفته است، بنابراین بسیار محتمل است که آتش این خشم دامن شرکتکنندگان در این نمایش ننگین موسوم به «راهپیمایی اربعین» را بگیرد. در نتیجهٔ همین پیشبینی است که ایادی و تبلیغاتچیهای رژیم از مدتی پیش دمگرفتهاند که مجاهدین خلق میخواهند مردم عراق را علیه راهپیمایان اربعین تحریک کنند.
اما رژیم که بیش از همیشه به این نمایش نیاز دارد، همهٔ این خطرها را بهجان میخرد تا با آن بحرانهایش و در رأس همه بحران سرنگونی را تحتالشعاع قرار دهد. اینکه تا چه اندازه میتواند، با قطع و یقین میتوان گفت نمیتواند و این ترفند و توطئه بر سر خودش خراب میشود؛ واقعیتی که در روزهای آینده بیشتر روشن خواهد شد.
واژهٔ «امنیت» این روزها از زبان سردمداران رژیم نمیافتد؛ یا بهصورت ابراز نگرانی نسبت به شرایط و اینکه دشمنان امنیت نظام را نشانه گرفتهاند یا بهصورت وارونه و معکوس، یعنی دمزدن از امنیتی که در سراسر کشور برقرار است و امنیتی که در دنیا نظیر ندارد و غیره...
البته امنیت همیشه دغدغه و نگرانی نخست رژیم بوده، ولی در حال حاضر بهنظر میرسد این نگرانی و هراس شدت و عمق بیشتری پیدا کرده است.
تعریف و تمجید روحانی از وزارت بدنام
در همین رابطه حسن روحانی روز سهشنبه ۱۶مهر با سردژخیمان وزارت بدنام اطلاعات دیدار کرد و ضمن تعریف و تمجید از این وزارت آدمکشی و جنایت و گردانندگان آن، بر نقش این وزارت تأکید کرد و گفت: «مأموریت اصلی وزارت اطلاعات حفظ نظام است».
رئیسجمهور فاشیسم حاکم در حالی که به زبان معکوس به دغدغه و هراس اصلی رژیم یعنی امنیت و فضای انفجاری جامعه اذعان میکرد، گفت: «بحمدالله نگرانی مهمی در حوزههای سیاسی و امنیتی در کشور نداریم». روحانی در ادامهٔ همان وارونهگویی از «توجه به حل مشکلات اقتصادی مردم، شادابی و سالم بودن عرصه فعالیتهای فرهنگی» دم زد و «مقابله با هرگونه شکاف و گسل اجتماعی» را مهمترین نیاز امروز» نظام دانست که «وزارت اطلاعات در تأمین آن باید سهم برجستهای داشته باشد».
آخوند روحانی در قسمت دیگری از اظهارات خود با اشاره به شرایط ویژهٔ کنونی که با «روند تحولات از مقطع دیماه ۹۶، خروج آمریکا از برجام و تلاش دشمنان برای تنشآفرینی در داخل و جنگ اقتصادی از خارج» حاکم شده اظهار نگرانی کرد.
روند تحولات از مقطع دیماه ۹۶
نگاهی حتی گذرا به «روند تحولات از مقطع دیماه ۹۶» تاکنون، پاسخ روشنی از علت اینهمه دغدغه و هراس رژیم از وضعیت امنیتیاش را نمایان میکند:
رژیم از نظر اقتصادی بهحالت خفگی رسیده و کورسوی امیدی که شاید از طریق اروپا و غرب شکافی در دیوار تحریمها و انزوای سیاسی خود باز شود، اساساً از بین رفته و روحانی و ظریف شکستخورده و تحقیرشده از سفر نیویورک برگشتند.
سیاست نگاه به شرق هم سرانجامی بهتر از آویختن به غرب پیدا نکرد و در آخرین تحول دیدیم که شرکت دولتی چینی هم مثل توتال از پروژهٔ پارس جنوبی بیرون کشید. در نتیجه ظاهراً رژیم به این جمعبندی رسیده که بایستی برای تأمین مخارج بقای نظام، یعنی تأمین هزینههای سرکوب و جنگافروزی و صدور تروریسم، غارت و چپاول مردم را چه با حذف یارانهها و چه با گرفتن مالیاتها و عوارض گوناگون از اقشار مختلف تشدید کند و بهنظر میرسد که ریسک انفجار اجتماعی را هم ناگزیر بهجان خریده است؛ اما میخواهد با تشدید سرکوب و جو اختناق و ارعاب، از این گردنه عبور کند. حضور پاسدار فدوی، جانشین سرکردهٔ کل سپاه پاسداران، در جلسهٔ غیرعلنی مجلس ارتجاع در روز دوشنبه(۱۵مهر) که حذف یارانهٔ سوخت مورد بحث بود، در مجلس حاضر شده بود، بیانگر همین واقعیت است.
رژیم خوب میداند که فضای جامعه ایران بهقول جهانگیری مثل یک اتاق پر از گاز است که هر جرقهای آن را به انفجار میکشاند. خیزش مردم لردگان با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» آن هم در منطقهای با بافت روستایی خود نمودی از این فضای اجتماعی و آمادگی همهٔ بخشهای جامعه ایران برای قیام و سرنگون کردن دیکتاتوری حاکم است.
هراس رژیم از قیام عراق
در چنین فضای بهشدت ملتهب اجتماعی و سیاسی، در خانهٔ همسایه هم قیامی خونین و آتشین شعلهور میشود که از قضا کانون آن خشم و نفرت از همین رژیم آخوندی است و مردم علیه این رژیم که کشورشان را اشغال کرده و گروههای جنایتکار دستساز خود را حاکم بر مقدرات عراق کرده بهپاخاستهاند؛ با شعارهای مشخص و با عملکرد مشخصی که مشابهت بسیار زیادی با قیام ۸۸ و قیام دیماه ۹۶ دارد؛ از به آتش کشیدن مراکز رژیم و دفاتر گروهها و عناصر دستنشاندهٔ رژیم تا پایین کشیدن بنرهای تبلیغاتی رژیم و تصاویر خمینی و خامنهای و لگدمال کردن آنها.
این ویژگی ضدرژیمی قیام عراق آنقدر بارز است که رژیم دیگر مثل روزهای اول آن را انکار و تکذیب نمیکند. امیر عبداللهیان که ظاهراً مهرهٔ سیاست خارجهٔ رژیم است و بهعنوان دستیار ویژه علی لاریجانی در امور بینالملل معرفی میشود، در یک گفتگوی تلویزیونی که دوشنبهشب گذشته(۱۵مهر) پخش شد، در پاسخ مجری که از وی درباره دستداشتن رژیم در سرکوب قیام مردم عراق سؤال کرد، نه تنها آن را تکذیب نمیکند، بلکه بر آن تأکید نموده و با بیان اینکه امنیت عراق، امنیت ماست، میگوید: «حقیقت این است که نقش سازنده ایران در تحولات منطقه و از جمله تحولات عراق بر هیچکس پوشیده نیست».
پیش از او هم وزارتخارجهٔ رژیم در بیانیهای به تاریخ ۱۱مهر، صراحتاً فرمان سرکوب و کشتار را صادر کرد و گفت: «اطمینان داریم دولت و ملت عراق برای آرام کردن فضای ملتهب کنونی وارد عمل شده و اجازه تداوم برخی تحرکات را که باعث سوءاستفاده بیگانگان خواهد شد را نمیدهد». این بیان، آن هم با بیانیهٔ رسمی وزارتخارجه، جز دخالت آشکار در امور داخلی یک کشور دیگر معنای دیگری ندارد. بگذریم که کار از این چیزها گذشته و رژیم علناً اعزام هزاران نیروی ویژهٔ نیروی انتظامی به خاک عراق را به بهانهٔ مراقبت از زائران اربعین اعلام میکند.
البته چندان پوشیده نیست که رژیم در شرایط ضعف و ذلت و ازهمگسیختگی و جریان فزایندهٔ نیروهایش به این قبیل اشتلمها بهشدت نیاز دارد. همین نیاز شدید به تبلیغات و دود و دم قدرتنمایانه است که اصرار رژیم در برگزاری هر چه پرسروصداتر نمایش دجالگرانهٔ «راهپیمایی اربعین» را در شرایط کنونی عراق توجیه میکند.
یک مانور امنیتی و اشغالگرانه
در همین رابطه است که روحانی هم در اظهاراتش در جلسهٔ هیأت دولت(در روز چهارشنبه ۱۷مهر)، راهپیمایی اربعین را یک نمایش و «قدرتنمایی بزرگ سیاسی» خواند. البته بهطور واقعی، این نمایش، یک مانور امنیتی و اشغالگرانه است که هدف آن اولاً، سرپوش گذاشتن بر ضعف و درهمشکستگی اقتصادی و انزوای سیاسی رژیم و ثانیاً مرعوب کردن مردم و میهنپرستان عراقی است؛ دو وجهی که بهدلیل تشدید بحرانهای رژیم، سالبهسال بارزتر و پررنگتر میشود.
اما پارادوکس قضیه اینجا است که از یکطرف ولیفقیه درماندهٔ ارتجاع با بلاهت ناشی از مفتخوری آخوندی، طمع کرده سودای شومی را که خمینی با آن کبکبه و دبدبه و طی ۸سال جنگ و آنهمه خون و ویرانی نتوانست بهدست بیاورد، با راهپیمایی محقق کند؛ در حالیکه همین اقدام آتش خشم و نفرت بیشازپیش هم مردم عراق و هم مردم ایران را شعلهور میسازد. اکنون شاهدیم که مردم عراق نیز در قیام خود شعار «رژیم ایران گمشو گمشو!» سرمیدهند. مردم ایران نیز به این دجالگریهای رژیم که مخارج نجومی و سرسامآور آن از سفرهٔ خالی آنها تأمین میشود، تف میکنند و در حرکتهای اعتراضی خود پلاکارد «جنگافروزی را رها کن، فکری بهحال ما کن» را برمیدارند.
مردم عراق در قیام خود تاکنون بیش از ۱۸۰کشته و هزاران مجروح دادهاند؛ قربانیانی که اساساً با کارگردانی پاسداران جنایتکار و توسط شبهنظامیان وابسته به رژیم صورت گرفته است، بنابراین بسیار محتمل است که آتش این خشم دامن شرکتکنندگان در این نمایش ننگین موسوم به «راهپیمایی اربعین» را بگیرد. در نتیجهٔ همین پیشبینی است که ایادی و تبلیغاتچیهای رژیم از مدتی پیش دمگرفتهاند که مجاهدین خلق میخواهند مردم عراق را علیه راهپیمایان اربعین تحریک کنند.
اما رژیم که بیش از همیشه به این نمایش نیاز دارد، همهٔ این خطرها را بهجان میخرد تا با آن بحرانهایش و در رأس همه بحران سرنگونی را تحتالشعاع قرار دهد. اینکه تا چه اندازه میتواند، با قطع و یقین میتوان گفت نمیتواند و این ترفند و توطئه بر سر خودش خراب میشود؛ واقعیتی که در روزهای آینده بیشتر روشن خواهد شد.