معرفی کتاب اسامی ۵۰۰۰شهید قتلعام ۶۷
روز چهارشنبه اول آبانماه ۹۸ خانم مریم رجوی در پارلمان اروپا ضمن ارائه کتاب جدیدی که حاوی اسناد مربوط به بیش از ۵هزار زندانی قتلعام شده در سال ۶۷ است، گفت: «این فقط کتابی نیست که شامل اسامی قربانیان باشد، بلکه شهادت تاریخی در مورد چگونگی گروگان گرفتن ایران توسط فاشیسم مذهبی آخوندها است».
کندوکاوی در چالش آمار قتلعام
راستی چه تعداد در مرداد و شهریور خونین ۶۷ حلقآویز شدند؟
آیا میتوانیم به آمار دقیقی از قتلعام شدگان دستیابیم؟
چرا برخی تلاش میکنند آمار قتلعام شدگان را به ۳ تا ۵هزار کاهش دهند؟
آیا عدد ۳۰هزار اعدام در سال ۶۷ مبالغهآمیز نیست؟
۳۱سال از قتلعام سراسری زندانیان سیاسی گذشت اما هنوز آمار دقیقی از قربانیان فاجعه و قتلعام شدگان در دست نیست.
در این مدت عبارت «قتلعام» و حتی نام قتلعام شدگان کلمهٔ ممنوعه شد و هیچ فرد و رسانه و گروه و جریانی در داخل کشور حق نزدیک شدن به آن را نداشت. این پایه و مقدمهای بود برای انکار و پاککردن آثار «بزرگترین جنایت» از دامن بزرگترین جلاد.
اولین اقدام در این مسیر دفن جمعی زندانیان در بیابانهای حاشیه، ناشناس و دور از دسترس و شناسایی بود. قدم بعد تهدید خانوادهها و ممانعت از هر نوع عزاداری و علنی کردن جنایت و گام بعد انداختن بختک تهدید و ترس و اختاپوس تبلیغات با هدف دفن یاد و خاطرات عزیزان از حافظهٔ دوست و آشنا و خانواده بود.
سوزاندن پروندهها، جمعآوری شناسنامههای شهیدان، دستگیری خانوادهها، اعدام و سربهنیست کردن کسانی که تلاش کردند اطلاعات عزیزشان را به منابع معتبر و به گالیندوپل در خیابان آرژانتین تهران برسانند و باز هم تهدید و تشدید فشار بر خانوادهها... گوشهای از اقداماتی بود که در منتهای شقاوت برای انکار جنایت انجام شد.
چند سال بعد، گورهای جمعی را در تبریز و اهواز و رشت و شیراز و بابل و لاهیجان و بسیاری از شهرستانها تخریب و سیمانکاری کردند تا هیچ رد و نشانی از زندانیانی که بیدلیل و ناگهان اعدام شدند، نماند.
در نتیجه، بهعلت شدت اختناق و تلاش همهجانبه برای انکار قتلعام، اطلاعات و آمار اغلب شهیدان بهویژه در شهرستانها هرگز برملا نشد. هنوز بعد از ۳۱سال معلوم نیست در شهرهای غربی و جنوبی و تبریز و ارومیه و سنندج و بانه و بسیاری از شهرهای ایران چه تعداد زندانی در همان ایام حلقآویز شدند. حتی در زندانهای معروفی مانند عادلآباد و وکیلآباد و شهرهای اصلی که چند زندان داشتند مانند شیراز و اهواز و مشهد و اصفهان و شهرهای گیلان و مازندران هیچ آمار روشنی در دست نیست. حتی در برخی زندانها یک نفر هم زنده نماند تا بگوید چه تعداد و چگونه اعدام شدند. هیچکس جز دستاندرکاران و جلادان خبر ندارد در آن ایام چه گذشت و خدا میداند چه تعداد جوانه در تابستان ۶۷ بر خاک افتادند.
نظام قتلعام ۳۰سال کوشید و با تهدید و ارعاب و تبلیغات و دستگیری جنگید؛ برای انکار جنایت جنگید. با پیکرهای شهیدان و خانوادهها جنگید تا هرگز نام و یاد و خاطرشان جایی منعکس نگردد.
از بیش از ۱۰۰شهیدی که در مزار تازهآباد رشت دفن شدند، ۲۰اسم هم در دست نیست. در همین شهر تعداد دیگری در گورهای جمعی دفن شدند و فقط بعد از سرنگونی جلاد برملا خواهد شد. بهگواه زندانیان و خانوادههای قتلعام شدگان، تعدادی از اسیران مجاهد را در شهرهای مختلف و مناطق ساحلی مانند ارومیه در محوطه سلاخی کردند. تعدادی را در منتهای بیرحمی در گونی و در گور تیرباران کردند. تعدادی با انفجار، تعدادی در خیابان بالای دار و هزاران زندانی در زندانها و در منتهای پنهانکاری سربهدار شدند.
بله! خمینی زندانیان را کشت و خامنهای تلاش کرد یادشان را و خاطراتشان را هم قتلعام کند. نظام قتلعام برای حفظ آبروی نداشته و امنیتشان تلاش کردند تکبهتک هر خانواده را کنار عزیز قتلعام شدهاش دفن کند.
در این شرایط هر نام، پیامی و هر اثر و اطلاعاتی از هر شهید بیانگر دهها شهید بینام و نشان و هزاران داغ و درد و آه خانوادههایی است که بیتاب و بیپناه و بیمار شدند.
اعدام چندهزار در چند روز!
کسانی که ـ با هر انگیزهای ـ سعی در پایین آوردن آمار قتلعام زندانیان سیاسی دارند، در ظاهر مبنای قضاوت و تحلیلشان را ادعای آقای منتظری میدانند که در نامه ۲۴مرداد ۶۷ به خمینی به عدد ۲۸۰۰ و ۳۸۰۰ اعدام اشاره کرده است در حالیکه همین آقای منتظری در اولین نامهای که بهتاریخ ۹مرداد ۶۷(یعنی ۳روز بعد از تشکیل هیأت مرگ تهران) به خمینی نوشت، ضمن اشاره به اعدامهای گسترده تصریح کرد: «اعدام چندهزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود».
این نامه ـ چندهزار در چند روزـ در نهم مرداد و زمانی نوشته شد که ماشین کشتار تازه راه افتاده بود و سرعت و شتاب روزهای بعد را نداشت.
نامه اول منتظری به خمینی ـ ۹مرداد ۱۳۶۷
با این حساب فقط با استناد به همین جمله «اعدام چندهزار در چند روز»، اگر فرض کنیم اعدامها فقط یک ماه جریان داشته است، به اعداد نجومی میرسیم.
دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب، طی مصاحبهای در مورد آمار قتلعام شدگان، با اشاره به عدد دوم آقای منتظری(۲۸۰۰ و ۳۸۰۰) و تأکید روی عدد بیش از ۳۰هزار اعدام گفت:
«تعداد هم خیلی زیاده؛ من اگر بخواهید سندی دارم که نشون میده تعداد خیلی زیاده و آنچه که آیتالله منتظری و دیگران در ۴هزار و ۵هزار و این حرفها گفتن اینا اولاً اطلاعاتی است که ایشون داشتن و بعد هم به ایشون دادن و بعد هم مربوط به تهران بوده در حالی که این مسأله کشتار سال ۶۷ در تمام شهرستانها و حتی شهرستانهای کوچک و روستاها هم اجرا شده است...».
نقش هر نام
در این میدان نقش هر نام در آلبوم گمنام شهیدان بسیار درخشان و گویای هزار راز و کلام ناگفته است. در شرایطی که هیولا با تمام قوا در محو آثار و نشانههای شهیدان تلاش میکند، دسترسی به اسناد بیش از ۵هزار اسم و مشخصات زندانیان مجاهد قتلعام شده در سال ۶۷ حکایت از صدها خاوران و هزاران نقشآفرین در گیلان و اصفهان و تهران و مازندران و سایر شهرهای ایران دارد. هر نام در دفتر مقاومت از چندین زخم و خون خفته در خاک نشان دارد.
یک گواهی مهم تاریخی
خانم مریم رجوی روز چهارشنبه در پارلمان اروپا ضمن معرفی کتاب جدید اسناد بیش از ۵هزار زندانی قتلعام شده در سال ۶۷ گفتند:
«قبل از هر چیز میخواهم انتشار یک سند خارقالعاده را با نمایندگان مردم اروپا در میان بگذارم: این کتاب فهرست نامهای بیش از ۵هزار تن از زندانیان مجاهد قتلعام شده توسط آخوندهاست... اگر بخواهم ایران امروز را ۴۰سال بعد از حاکمیت فاشیسم مذهبی در یک جمله معرفی کنم، میگویم: ایران سرزمین قتلعام شدهای است که در آن علاوه بر زندانیان سیاسی، منابع طبیعی و فرهنگ و محیطزیست همه و همه قتلعام شدهاند. این کتاب تنها نامهای اعدامشدگان نیست؛ بلکه یک گواهی تاریخی است درباره به گروگان گرفته شدن ایران توسط فاشیسم دینی. این کتاب شرححال ملتی است که در داخل مرزهای ایران، تحت سرکوب ضدبشری آخوندهاست. و در خارج از ایران حقوقبشر و آزادی و مقاومتاش نادیده گرفته شده است.
در سال ۱۳۶۷ بهحکم خمینی، ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شدند. اکثر آنها اعضا و هواداران مجاهدین بودند. این جنایت علیه بشریت در خفای کامل صورت گرفت. جنایتکاران حاکم نه نامهای اعدامشدگان را منتشر کردند نه نشانی مزارهایشان را. در ۳سال گذشته، با تلاشهای سازمان مجاهدین جنبش سراسری دادخواهی در ایران بالا گرفته است. انتشار این کتاب نتیجه همین جنبش است. اسامی شهیدان، نشانی بخشی از مزارهای مخفی و نیز اسامی ۳۵هیأت مرگ شامل ۸۶دژخیم در این کتاب آمده است».
روز چهارشنبه اول آبانماه ۹۸ خانم مریم رجوی در پارلمان اروپا ضمن ارائه کتاب جدیدی که حاوی اسناد مربوط به بیش از ۵هزار زندانی قتلعام شده در سال ۶۷ است، گفت: «این فقط کتابی نیست که شامل اسامی قربانیان باشد، بلکه شهادت تاریخی در مورد چگونگی گروگان گرفتن ایران توسط فاشیسم مذهبی آخوندها است».
کندوکاوی در چالش آمار قتلعام
راستی چه تعداد در مرداد و شهریور خونین ۶۷ حلقآویز شدند؟
آیا میتوانیم به آمار دقیقی از قتلعام شدگان دستیابیم؟
چرا برخی تلاش میکنند آمار قتلعام شدگان را به ۳ تا ۵هزار کاهش دهند؟
آیا عدد ۳۰هزار اعدام در سال ۶۷ مبالغهآمیز نیست؟
۳۱سال از قتلعام سراسری زندانیان سیاسی گذشت اما هنوز آمار دقیقی از قربانیان فاجعه و قتلعام شدگان در دست نیست.
در این مدت عبارت «قتلعام» و حتی نام قتلعام شدگان کلمهٔ ممنوعه شد و هیچ فرد و رسانه و گروه و جریانی در داخل کشور حق نزدیک شدن به آن را نداشت. این پایه و مقدمهای بود برای انکار و پاککردن آثار «بزرگترین جنایت» از دامن بزرگترین جلاد.
اولین اقدام در این مسیر دفن جمعی زندانیان در بیابانهای حاشیه، ناشناس و دور از دسترس و شناسایی بود. قدم بعد تهدید خانوادهها و ممانعت از هر نوع عزاداری و علنی کردن جنایت و گام بعد انداختن بختک تهدید و ترس و اختاپوس تبلیغات با هدف دفن یاد و خاطرات عزیزان از حافظهٔ دوست و آشنا و خانواده بود.
سوزاندن پروندهها، جمعآوری شناسنامههای شهیدان، دستگیری خانوادهها، اعدام و سربهنیست کردن کسانی که تلاش کردند اطلاعات عزیزشان را به منابع معتبر و به گالیندوپل در خیابان آرژانتین تهران برسانند و باز هم تهدید و تشدید فشار بر خانوادهها... گوشهای از اقداماتی بود که در منتهای شقاوت برای انکار جنایت انجام شد.
چند سال بعد، گورهای جمعی را در تبریز و اهواز و رشت و شیراز و بابل و لاهیجان و بسیاری از شهرستانها تخریب و سیمانکاری کردند تا هیچ رد و نشانی از زندانیانی که بیدلیل و ناگهان اعدام شدند، نماند.
در نتیجه، بهعلت شدت اختناق و تلاش همهجانبه برای انکار قتلعام، اطلاعات و آمار اغلب شهیدان بهویژه در شهرستانها هرگز برملا نشد. هنوز بعد از ۳۱سال معلوم نیست در شهرهای غربی و جنوبی و تبریز و ارومیه و سنندج و بانه و بسیاری از شهرهای ایران چه تعداد زندانی در همان ایام حلقآویز شدند. حتی در زندانهای معروفی مانند عادلآباد و وکیلآباد و شهرهای اصلی که چند زندان داشتند مانند شیراز و اهواز و مشهد و اصفهان و شهرهای گیلان و مازندران هیچ آمار روشنی در دست نیست. حتی در برخی زندانها یک نفر هم زنده نماند تا بگوید چه تعداد و چگونه اعدام شدند. هیچکس جز دستاندرکاران و جلادان خبر ندارد در آن ایام چه گذشت و خدا میداند چه تعداد جوانه در تابستان ۶۷ بر خاک افتادند.
نظام قتلعام ۳۰سال کوشید و با تهدید و ارعاب و تبلیغات و دستگیری جنگید؛ برای انکار جنایت جنگید. با پیکرهای شهیدان و خانوادهها جنگید تا هرگز نام و یاد و خاطرشان جایی منعکس نگردد.
از بیش از ۱۰۰شهیدی که در مزار تازهآباد رشت دفن شدند، ۲۰اسم هم در دست نیست. در همین شهر تعداد دیگری در گورهای جمعی دفن شدند و فقط بعد از سرنگونی جلاد برملا خواهد شد. بهگواه زندانیان و خانوادههای قتلعام شدگان، تعدادی از اسیران مجاهد را در شهرهای مختلف و مناطق ساحلی مانند ارومیه در محوطه سلاخی کردند. تعدادی را در منتهای بیرحمی در گونی و در گور تیرباران کردند. تعدادی با انفجار، تعدادی در خیابان بالای دار و هزاران زندانی در زندانها و در منتهای پنهانکاری سربهدار شدند.
بله! خمینی زندانیان را کشت و خامنهای تلاش کرد یادشان را و خاطراتشان را هم قتلعام کند. نظام قتلعام برای حفظ آبروی نداشته و امنیتشان تلاش کردند تکبهتک هر خانواده را کنار عزیز قتلعام شدهاش دفن کند.
در این شرایط هر نام، پیامی و هر اثر و اطلاعاتی از هر شهید بیانگر دهها شهید بینام و نشان و هزاران داغ و درد و آه خانوادههایی است که بیتاب و بیپناه و بیمار شدند.
اعدام چندهزار در چند روز!
کسانی که ـ با هر انگیزهای ـ سعی در پایین آوردن آمار قتلعام زندانیان سیاسی دارند، در ظاهر مبنای قضاوت و تحلیلشان را ادعای آقای منتظری میدانند که در نامه ۲۴مرداد ۶۷ به خمینی به عدد ۲۸۰۰ و ۳۸۰۰ اعدام اشاره کرده است در حالیکه همین آقای منتظری در اولین نامهای که بهتاریخ ۹مرداد ۶۷(یعنی ۳روز بعد از تشکیل هیأت مرگ تهران) به خمینی نوشت، ضمن اشاره به اعدامهای گسترده تصریح کرد: «اعدام چندهزار نفر در ظرف چند روز، هم عکسالعمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود».
این نامه ـ چندهزار در چند روزـ در نهم مرداد و زمانی نوشته شد که ماشین کشتار تازه راه افتاده بود و سرعت و شتاب روزهای بعد را نداشت.
نامه اول منتظری به خمینی ـ ۹مرداد ۱۳۶۷
با این حساب فقط با استناد به همین جمله «اعدام چندهزار در چند روز»، اگر فرض کنیم اعدامها فقط یک ماه جریان داشته است، به اعداد نجومی میرسیم.
دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب، طی مصاحبهای در مورد آمار قتلعام شدگان، با اشاره به عدد دوم آقای منتظری(۲۸۰۰ و ۳۸۰۰) و تأکید روی عدد بیش از ۳۰هزار اعدام گفت:
«تعداد هم خیلی زیاده؛ من اگر بخواهید سندی دارم که نشون میده تعداد خیلی زیاده و آنچه که آیتالله منتظری و دیگران در ۴هزار و ۵هزار و این حرفها گفتن اینا اولاً اطلاعاتی است که ایشون داشتن و بعد هم به ایشون دادن و بعد هم مربوط به تهران بوده در حالی که این مسأله کشتار سال ۶۷ در تمام شهرستانها و حتی شهرستانهای کوچک و روستاها هم اجرا شده است...».
نقش هر نام
در این میدان نقش هر نام در آلبوم گمنام شهیدان بسیار درخشان و گویای هزار راز و کلام ناگفته است. در شرایطی که هیولا با تمام قوا در محو آثار و نشانههای شهیدان تلاش میکند، دسترسی به اسناد بیش از ۵هزار اسم و مشخصات زندانیان مجاهد قتلعام شده در سال ۶۷ حکایت از صدها خاوران و هزاران نقشآفرین در گیلان و اصفهان و تهران و مازندران و سایر شهرهای ایران دارد. هر نام در دفتر مقاومت از چندین زخم و خون خفته در خاک نشان دارد.
یک گواهی مهم تاریخی
خانم مریم رجوی روز چهارشنبه در پارلمان اروپا ضمن معرفی کتاب جدید اسناد بیش از ۵هزار زندانی قتلعام شده در سال ۶۷ گفتند:
«قبل از هر چیز میخواهم انتشار یک سند خارقالعاده را با نمایندگان مردم اروپا در میان بگذارم: این کتاب فهرست نامهای بیش از ۵هزار تن از زندانیان مجاهد قتلعام شده توسط آخوندهاست... اگر بخواهم ایران امروز را ۴۰سال بعد از حاکمیت فاشیسم مذهبی در یک جمله معرفی کنم، میگویم: ایران سرزمین قتلعام شدهای است که در آن علاوه بر زندانیان سیاسی، منابع طبیعی و فرهنگ و محیطزیست همه و همه قتلعام شدهاند. این کتاب تنها نامهای اعدامشدگان نیست؛ بلکه یک گواهی تاریخی است درباره به گروگان گرفته شدن ایران توسط فاشیسم دینی. این کتاب شرححال ملتی است که در داخل مرزهای ایران، تحت سرکوب ضدبشری آخوندهاست. و در خارج از ایران حقوقبشر و آزادی و مقاومتاش نادیده گرفته شده است.
در سال ۱۳۶۷ بهحکم خمینی، ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شدند. اکثر آنها اعضا و هواداران مجاهدین بودند. این جنایت علیه بشریت در خفای کامل صورت گرفت. جنایتکاران حاکم نه نامهای اعدامشدگان را منتشر کردند نه نشانی مزارهایشان را. در ۳سال گذشته، با تلاشهای سازمان مجاهدین جنبش سراسری دادخواهی در ایران بالا گرفته است. انتشار این کتاب نتیجه همین جنبش است. اسامی شهیدان، نشانی بخشی از مزارهای مخفی و نیز اسامی ۳۵هیأت مرگ شامل ۸۶دژخیم در این کتاب آمده است».