۱۳۹۸ آبان ۹, پنجشنبه

آموزش و پرورش غارت شده!

                                   دانش آموزان بی کتاب و بی معلم
در حالی که بیش از یک‌ماه از آغاز سال تحصیلی جدید در مدارس میهن گذشته است رسانه‌های حکومتی هم‌چنان از بحران کمبود معلم در مدارس به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین بحرانهای آموزشی در کشور یاد می‌کنند و ضمن اعتراف به کمبود ۱۰۸هزار معلم در سال تحصیلی جدید(۹۸_۹۹) تصویر به‌غایت درهم‌شکسته وزرات آموزش و پرورش رژیم آخوندی را با عنوان «کمبود معلم در مدارس وارد وضعیت قرمز شد» این‌چنین به نمایش می‌گذارند:
«موضوع کمبود معلم، به چالش جدی وزارت آموزش و پرورش تبدیل شده است. آمارها نشان می‌دهد که از مجموع ۹۳۰هزار معلم رسمی آموزش و پرورش تا سال ۹۹ نزدیک به ۳۲۰هزار معلم و تا سال ۱۴۰۴ نزدیک به ۳۳۰هزار معلم بازنشسته خواهند شد».(روزنامه حکومتی ایران ۴مهر ۹۸) وجه دیگری از شرایط به‌غایت دردناک و اسفبار دستگاه آموزشی در پایتخت کشور را که به‌طور معمول باید بالاترین کیفیت وضعیت آموزش را داشته باشد، ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۳۰مهر ۹۸ با عنوان «تلاش برای مخفی کردن کلاس‌های درس بدون معلم در استان تهران!» این‌چنین اعتراف می‌کند:

«بسیاری از فرزندان مردم هم‌اکنون در کلاس‌های بدون معلم هستند و به‌طور مشخص در بخش فشافویه از استان تهران در دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم کلاس درس خالی داریم و در شهرستانهای استان تهران بزرگ‌ترین فاجعه را به‌لحاظ تراکم دانش‌آموزان در کلاس‌های درس داریم به‌گونه‌ای که در کلاس اول ابتدایی ۴۴ یا ۴۵دانش‌آموز حضور دارند و بیشتر کلاس‌های درس دوره ابتدایی بالای ۴۰نفر جمعیت دارند».
در کنار این بحران عجیب و نوظهور آخوند‌ساخته که در نوع خود بی‌نظیر است، سایت حکومتی خبربان ۲۰مهر ۹۸ پرده دیگری از آموزش و پرورش رژیم جهل و جنایت آخوندی را این‌چنین برملا نموده است: «کتب درسی در متوسطه‌ٔ اول که توسط اولیای دانش‌آموزان باید از کتاب‌فروشی‌ها تهیه می‌شد و در متوسطه‌ٔ دوم در بعضی رشته‌ها تک‌درسی را کتابها هنوز از وزارتخانه به دست آموزش و پرورش نرسیده و به‌محض ارسال آنها کتب در اختیار مدارس قرار داده خواهد شد». اوضاع وخیم آموزشی در دیکتاتوری فاسد و تبهکار آخوندها تنها به بحران کمبود معلم و کتاب درسی محدود نمی‌شود بلکه این بحران در کنار سایر کمبودهای آموزشی مانند کمبود فضای آموزشی، زیرساختهای قدیمی و پوسیده مدارس، پایین بودن کیفیت آموزش در مدارس و تبدیل مدارس دولتی به مدارس خصوصی و... که در سراسر کشور بیداد می‌کند تصویر واقعی آموزش و پرورش را در نظام آخوندی به‌صورت گویاتری ترسیم می‌نماید. واضح است که سرمنشاء این وضعیت وخیم و مرگبار که به شیرازه‌های آموزشی کشور چنین ضربات جبران‌ناپذیری را وارد نموده را باید در وهله اول در دیکتاتوری سرکوبگر آخوندی جستجو کرد زیرا در شرایطی که کمبود معلم در میهن اسیرمان بیداد می‌کند بسیاری از معلمان آگاه و شریف را به‌خاطر احقاق حقوق معلمان و دانش‌آموزان دستگیر و روانه زندان کردند.
روی دیگر این سکه در نظام قرون‌وسطایی حاکم را باید در ابعاد عظیم دزدی و اختلاس صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان و بدهی‌های میلیاردی آموزش و پرورش رژیم واکاوی کرد تا آنجا که به‌اصطلاح وزیر آموزش و پرورش نظام آخوندی پس از اعتراف به این‌که «بسیاری از مسائل امروز ما مزمن و ۴۰ساله است و حداقل ۲۵سال است در آموزش‌ و پرورش درباره نیروی انسانی صحبت می‌شود» به وجه غارتگرانه حاکمیت فاسد و تبهکار آخوندی را این‌چنین اعتراف می‌کند: «دو مشکل نیروی انسانی و اعتبارات از مشکلات جدی آموزش و پرورش هستند و با اعتبارات موجود ۶۰درصد تعهدات را می‌توانیم پاسخ دهیم و ۴۰درصد باقی‌مانده را از کیفیت می‌کاهیم.(سایت حکومتی خبر آنلاین ۱۲مهر ۹۸)

این در حالی است که بنا‌به اعتراف رسانه‌های حکومتی، ۹۸درصد این بودجه به پرداخت حقوق کارکنان، فرهنگیان و معلمان اختصاص داده می‌شود و تنها ۲درصد بودجه صرف اعتبارات غیرپرسنلی از قبیل «هزینه تعمیر، نگهداری از ساختمانها و تسهیلات آموزشی، هزینه خدمات اجتماعی و سایر موارد خدماتی می‌شود. در حالی‌که به اعتقاد تمامی متخصصان، از نظر معیارهای آموزشی برای رسیدن به کیفیت نسبتاً قابل‌قبول در آموزش عمومی، دست‌کم ۳۰درصد کل هزینه آموزش و پرورش بایستی اختصاص به این بخش داشته باشد.
سایت حکومتی شعار سال ۱۲مهر ۹۸ با عنوان «بودجه آموزش، ناتوان در برابر بحران» واقعیت درهم‌شکسته و غارت‌شده آموزش و پرورش در دیکتاتوری غارت و چپاول ولایت‌ فقیه را این‌چنین پرده‌برداری می‌نماید: «سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه(OECD) در جدول هزینه‌های آموزش و پرورش(۱۲سال اول تحصیلی مدارس) سرانه پرداختی هر کشور را به ترتیب بالاترین تا پایین‌ترین عضو این کشورها آورده است. این نتایج نشان می‌دهد میانگین سرانه دانش‌آموزی در این کشورها مبلغ ۹هزار و ۳۱۳دلار آمریکاست. حال سراغ اعداد و ارقام ایران می‌رویم در این بودجه، سرانه دانش‌آموزی برای سال ۹۷، حدود ۶۰۵دلار آمریکا در نظر گرفته شده است. این بودجه چیزی حدود ۶درصد میانگین جهانی است».
کمبود بیش از یکصدهزار معلم در میهن اشغال شده در حالی است که بنا‌ به گزارش مرکز آمار رژیم، بیش از یک میلیون و ۳۴۰هزار لیسانس و فوق‌لیسانس که ۴۰درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاهها را شامل می‌شود در حال حاضر بیکارند. دانشجویانی که تنها به‌خاطر نداشتن شغل در فقر و فاقه به کارتن‌خوابی در کنار خیابان‌ها و پیاده‌روهای شهرهای بزرگ روی آورده‌اند. به این اعتراف رسانه‌های حکومتی توجه کنید:

«حدود ۶۰درصد از کارتن‌خواب‌های ایران از تحصیلات تکمیلی یا مهارت‌های تخصصی برخوردار هستند، اما به‌دلیل درگیری با اعتیاد یا فقر از جامعه رانده شده و در خیابان‌ها رها شده‌اند».(روزنامه همشهری ۶آبانماه ۹۸)

اکنون این سؤال پیش روی هر ایرانی آزاده قرار می‌گیرد که براستی چرا در شرایطی که کمبود معلم در میهن اسیر بیداد می‌کند، رژیم سفاک آخوندی برای حل این بحران آموزشی از جوانان فارغ‌التحصیلی که سال‌ها در جستجوی کار هستند و در حال حاضر به‌دلیل نداشتن شغل در نهایت فقر مجبور به کارتن‌خوابی در کنار معابر شهرها هستند، استفاده نمی‌کند؟

راستی چرا دیکتاتوری آخوندی همه‌ساله به انحا مختلف از بودجه این وزارت‌خانه پایه که در همه کشورها از اهمیت ویژه و مبنایی برخوردار می‌باشد کم می‌کند و آن را صرف نیروهای سرکوبگر، نهادهای به‌اصطلاح فرهنگی وابسته به بیت خامنه‌ای، صدور تروریسم و تأمین مالی شبه‌نظامیان در عراق و لبنان و یمن و سوریه می‌کند؟