محل کشته شدن ابوبکر البغدادی سرکرده داعش کشته شد. اما داعش از کجا آمد؟
سازنده و پردازنده آن که بود؟ ساختار تشکیلاتی آن از چه تاریخی وسعت گرفت
اینها سؤالهایی است که نباید با سرکرده داعش به گور سپرده شود، چرا که پدرخوانده داعش هنوز زنده است.
یکی از شگردهای آخوندها، تفسیر توطئهگونه از حوادث و وقایع است تا در پناه افسانههایی که خود میسازند، ذهن شنونده را به هر میزان که میتوانند از واقعیت امر و قانونمندیهای جهان واقع دور کنند.
یکی از چنین مواردی، قضیه کشته شدن ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش، است که این روزها خبرهای آن چپ و راست در رسانههای گوناگون جهان منتشر میشود.
یکی از واقعیتهای پشتپرده درباره داعش البته نقش رژیم در فراری دادن سرکردگان داعش از زندانهای عراق است که رژیم هیچ تمایلی به روشدن آن و بازگو شدن واقعیتهای آن ماجرا ندارد.
حقیقت چیست؟
گروه داعش که پدرخواندهاش خلیفه ارتجاع خامنهای و محصول کار نوری مالکی و بشار اسد، تحتامر خلیفه ارتجاع و جنایت در تهران بود، جنایات بیشماری علیه خلقهای منطقه و همینطور شهروندان کشورهای مختلف جهان انجام داد. هم پدرخوانده داعش(یعنی حکومت آخوندی) و هم بشار اسد و هم مالکی بهغایت از جنایات داعش برای استمرار حکومت خود و انحراف اذهان از کانون اصلی تروریسم، ارتجاع و بنیادگرایی(یعنی رژیم ولایت فقیه) استفاده کردند.
واکنش رسمی رژیم خامنهای
تلویزیون آخوندی روز ۵آبان در اخبار خود نسبت به این خبر واکنشی نشان داد که از هر نظر جالب توجه است!
رژیم آخوندی با حسرت و سخافت بهخاطر ضربه دریافتی اعلام کرد: «عملیات آمریکا علیه داعش در حالی صورت گرفت که ارتش سوریه قصد گرفتن ادلب و امکان بازداشت و بازجویی از البغدادی را داشت»!
به گفته رژیم این در حالی است که داعش با تلاش سوریه و عراق و ایران بهویژه حاج قاسم سلیمانی نابود شد!
به روایت رژیم، آمریکا در چنین شرایطی این برگ سوخته را به یک نمایش سیاسی و تبلیغاتی تبدیل کرد. اما جدای از تمامی این نکات هر چه هست رژیم از آنچه اتفاق افتاد بهشدت سوخت!
در همین راستا رویتر گزارش کرد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات آخوند روحانی گفت کشته شدن بغدادی «کار مهمی نیست»!
علی ربیعی، معاون قبلی وزارت اطلاعات و سخنگوی آخوند روحانی نیز با دلخوری و حسرت خواهان بیرون رفتن آمریکا از سوریه و تحویل آن به رژیم شد.
موسوی، سخنگوی وزارتخارجه رژیم نیز از جانب وزارتخارجه رژیم مدعی شد داعش را جوانان نظام از بین بردهاند اما آمریکاییها «هر زمانی که موعد انتخابات میشود، یکی از این برگههای اینگونهای را برای مصارف داخلی خود رو میکنند و بهنظر ما خیلی اقدام بزرگی نبوده است». وی توضیح داد: «بهخاطر اینکه داعش توسط ما و کشورهای منطقه شکست داده شده بود...».
سخنگوی مجاهدین چه گفت؟
متقابلا سخنگوی مجاهدین هم در یک موضعگیری گفت:
«رژیم آخوندی در موضع جاده صافکن و پدرخوانده مسلکی بنیادگرایی داعش، اکنون که با هلاکت ابوبکر بغدادی، سپر و خاکریز مقدم خود را در منطقه و جهان از دست داده است، با انواع تشبثات تلاش میکند برای تسلی دادن مهرهها و نیروهای نیابتیاش، از دامنه و ابعاد ضربه بزرگی که دریافت کرده است، بکاهد. مخصوصاً که رژیم و بنیادگرایی شیعی آن نیز در این ایام در عراق و لبنان بهشدت زیر ضرب تودههای بپا خاسته قرار گرفته است. به آتش کشیدن تصاویر منحوس خامنهای و لگدکوب کردن عکسهای نفرتانگیز قاسم سلیمانی گواه همین حقیقت است».
خطوط شباهت در تابلوهایی متفاوت
واقعیت آن است که آنچه این روزها در عراق و لبنان در جریان است، تکاملیافته صحنههایی است که از ایران آغاز شد و اینک در عراق و لبنان گسترش مییابد.
شعار خلقهای منطقه بر ضدفاشیستهای مذهبی حاکم بر ایران، آتشزدن عکسهای منحوس خامنهای و خمینی و جلاد بدنام قاسم سلیمانی از یکسو و شعارهای مردم لبنان بر ضد مزدوران محلی آخوندها از قبیل حسن نصرالله و گروههای دستساز خامنهای در عراق از سوی دیگر، همگی سرشت واحد جبهه انقلاب در خاورمیانه را نشان میدهند؛ انقلابی که آزادی، استقلال و مبارزه با حکام فاسد و مرتجع آخوندی یا وابسته به آخوندها را وجهه همت خود قرار داده است.
درباره ارتباط داعش و رژیم
درباره ارتباط داعش و رژیم کم گفته نشده اما دستگاه تبلیغاتی آخوندها و حمایتهای رسانهیی مماشاتگران غربی هرگز اجازه نداده که این رابطه آنگونه که وجود داشت، به تودههای مردم بهویژه به مالیاتدهندگان غربی نمایانده شود.
داعش چاقوی رژیم در پهلوی بهار عرب و جنبشهای آزادیبخش و ترقیخواه منطقه بود، چاقویی که هرگز و تحت هیچ شرایطی دسته خود را نبرید.
ارتباط سیاسی داعش با رژیم آخوندها
داعش برای فاشیسم مذهبی آخوندهای حاکم بر ایران یک «مائده» بود. روز پنجشنبه ۲آذر ۹۶پاسدار محمدعلی جعفری، سرکرده وقت سپاه پاسداران، در یک نشست خبری در خبرگزاری پاسداران موسوم به «فارس» گسترش نیرویی سپاه پاسداران در منطقه عربی خاورمیانه را مرهون وجود و حضور داعش در عرصه سیاسی منطقه دانست و گفت:
«ممکنه ما در ابتدا بگیم خب وقتی یک تهدیدی شکل میگیره همون ابتدا باید مقابله بشه... این اصلاً درست... مثلا همین شکلگیری داعش بگیم داعش وقتی میخواد شکل بگیره باید در نطفه خفه میشد اصلاً این نه واقعیت داره... و نه معلوم نبود که همین به صلاح باشه چون همین شکلگیری داعش و این اتفاقاتی که ظرف ۴-۵سال توی منطقه افتاد در واقع خود این، چون یک پیامدهایی داشت این جنگ با داعش، این جبهه مقاومت، این سازماندهی شدن مردم منطقه در کشور سوریه در کشور عراق و نیروهای دیگه که از کشورهای دیگه اومدن برای جنگ با داعش اینها جبهه مقاومتو توسعه داد».
چکیده کلام پاسدار جنایتکار جعفری میشود اینکه: درست نبود قضیه داعش در همان نطفه خفه شود، کشدادن آن جنگ، باعث شد که آخوندها بتوانند دخالت خود در کشورهای سوریه و عراق را سیستماتیک و زیر پوش داعش، پیش ببرند و نیروهای مزدور خود را سازماندهی کنند.
موسوی جزایری، امامجمعه اهواز، روز جمعه ۳آذر ۹۶در نمایش جمعه اهواز نکاتی گفت که حفرههای آنچه پاسدار جعفری گفته بود را پر کرد، جزایری مفهوم آن «جبهه مقاومتی» را که پاسدار جعفری گفته بود را باز کرد و گفت:
«دههزار بسیجی از عراق... دههزار نفر نیز از افغانستان، پاکستان و... یک ارتش اسلامی بینالمللی در آنجا شکل گرفت. فرماندهی و مستشاری این حرکت برعهده سردار سلیمانی بود و از ایران حدود دو سه هزار نفر رزمنده آنجا بودند».
آنچه که پاسدار جعفری و امامجمعه خامنهای در اهواز گفتند، از قوه به فعل درآوردن حرف خمینی ضدبشر بود که در همان روزهای آغازین حکومت شومش در ایران بر زبان آورد و رسالت خود و نظامش را مقابله با هر چه انقلاب و انقلابیگری در منطقه بود اعلام کرد! خمینی آن روز خطاب به پاسداران جنایتکاری که گرد منبرش حلقه زده بودند گفت:
«این واقعیت است که شما هر جا اگر یک انقلابی پیدا بشد و برخلاف مسیر اسلام بخواد یک کسی کاری بکند و یک گروهی که بکند این واقعیت است که شما را میکشاند اونجا حرکت میکنید و اونجا اون فتنه را خاموش میکنید».
ارتباط ساختاری داعش با رژیم آخوندها
ارتباط داعش با رژیم تنها یک ارتباط سیاسی نبود، حتی یک ارتباط صرفاً ایدئولوژیک هم نبود(هر دو داعیه خلافت و خلیفهگری بر کل مسلمین جهان را داشته و دارند!) این دو پدیده یک ارتباط ژنتیک و پدر و فرزندی هم با یکدیگر داشتند.
رازی که هرگز «راز» نبود
همینجا بایسته است از یک راز کهنه هم یادی شود. رازی که البته هرگز «راز» نبود! تمامی طرفهای ذینفع در ماجرای داعش به این قضیه اشراف داشتند اما هر کس به علتی از بیان آن خودداری میکرد!
داعش یعنی سران و فرماندهان و نفرات اصلی بدنه آنچه که بعداً «داعش» نام گرفت را همین حکومت خامنهای و پاسداران مأمور به خدمتش در دولت عراق، از زندان ابو غریب فراری دادند. رازی؟! که در زمان وقوعش هم، حداقل همه عراقیها و بخشی از ایرانیها و آنانکه مسایل عراق را دنبال میکردند، حقیقتش را میدانستند!
کسانی هم که رمز و راز آن فرار عجیب و غریب چند صد نفره از زندان ابو غریب را نمیدانستند، حداقل پس از افشاگریهای وزیر دادگستری وقت عراق(حسن الشمری) دانستند و به اشراف رسیدند:
عموم سران و سرکردگان جریانی که بعداً داعش نام گرفت را نیروی قدس سپاه پاسداران با کمک ایادی نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق از زندان بزرگ ابو غریب فراری دادند.
این را حسن الشمری، وزیر دادگستری عراق از حزب فضیلت که آن موقع مواضع انتقادی نسبت به ائتلاف حاکم(نوری مالکی) داشت، گفت!
وی رسما اعلام کرد که ترتیبات فراری دادن زندانیان از زندان ابو غریب(که شامل ابوبکر بغدادی و یارانش هم میشد) را برخی دستهای خارجی با همکاری برخی دولتمردان وابسته به همان عامل خارجی فراهم کردند تا با فعال کردن چیزی به نام داعش در سوریه، آمریکاییها را از فشار وارد کردن به نوری مالکی و باندش بترسانند!
وزیر دادگستری وقت عراق تأکید کرد: «شخصیتهای بلندپایه در دولت، با مشارکت نیروهای امنیتی مسؤل امنیت زندانهای ابو غریب و التاجی در بغداد، فرار عناصر و سران القاعده را برای افزایش نقش این گروه در سوریه و ترساندن آمریکا از بحران سوریه تسهیل کردند»!
کار این فضاحت آنچنان بالا گرفت که داستانش در معروفترین رسانههای آن زمان از جمله در الشرقالاوسط(بینالمللی) بازتاب یافت.
الشرقالاوسط بینالمللی نسخه فارسی: فراری دادن سرکردگان داعش از زندان ابو غریب
بنا به آنچه که الشرقالاوسط بینالمللی به نقل از وزیر دادگستری آن روزهای عراق نوشته بود، دولت نوری مالکی(به نیابت از یک نیروی خارجی یعنی اربابش خامنهای) فرار چند صد نفره زندانیان سلفی از زندان ابو غریب را مدیریت کرده بود، زندانیانی که در صدر آنها باید از همین ابوبکر البغدادی اسم برد!
خامنهای و نوری مالکی آنها را فراری دادند تا قبل از هر چیز با میدان دادن به آنها در جریان تحولات سوریه، اهمیت نقش خود را برای ائتلاف بینالمللی بزرگنمایی کرده و خود را گرانتر از نرخ معمول به حکومتسازان بینالمللی بفروشند. اما ایجاد داعش فواید دیگری هم برای خامنهای داشت که بعدها سرکرده سپاه پاسدارنش در تنگنای پاسخ به یک سؤال ناگزیر از بیان برخی جوانب آن شد که در فرازهای آغازین همین یادداشت دیدید.
اما فراتر و کلاسهشدهتر از آنچه که سرکرده سپاه پاسداران گفت باید گفت:
خامنهای در ادامه همین بازی توانست؛
با جنگهای نیابتی در عراق و سوریه و یمن برای خود و نظامش وقت بخرد.
با بازی اتمیش شلکن سفتکن درآورده و دیکتاتوریاش را کش دهد.
به توان موشکیاش بیافزاید.
میخهای تثبیت خمیه لرزانش بر ایران را، در کشورهای منطقه بکوبد.
و از همه اینها مهمتر نیروهای شبهنظامیای در منطقه(عراق و سوریه و یمن و لبنان) شکل دهد که از تمامی موارد دیگر خطرناکتر است.
اینها گوشههایی از داستان ناگفته داعش و سرکرده کشته شده آن ابوبکر البغدادی است که زیر غوغای رسانهیی این روزها کمتر شنیده میشوند.
سازنده و پردازنده آن که بود؟ ساختار تشکیلاتی آن از چه تاریخی وسعت گرفت
اینها سؤالهایی است که نباید با سرکرده داعش به گور سپرده شود، چرا که پدرخوانده داعش هنوز زنده است.
یکی از شگردهای آخوندها، تفسیر توطئهگونه از حوادث و وقایع است تا در پناه افسانههایی که خود میسازند، ذهن شنونده را به هر میزان که میتوانند از واقعیت امر و قانونمندیهای جهان واقع دور کنند.
یکی از چنین مواردی، قضیه کشته شدن ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش، است که این روزها خبرهای آن چپ و راست در رسانههای گوناگون جهان منتشر میشود.
یکی از واقعیتهای پشتپرده درباره داعش البته نقش رژیم در فراری دادن سرکردگان داعش از زندانهای عراق است که رژیم هیچ تمایلی به روشدن آن و بازگو شدن واقعیتهای آن ماجرا ندارد.
حقیقت چیست؟
گروه داعش که پدرخواندهاش خلیفه ارتجاع خامنهای و محصول کار نوری مالکی و بشار اسد، تحتامر خلیفه ارتجاع و جنایت در تهران بود، جنایات بیشماری علیه خلقهای منطقه و همینطور شهروندان کشورهای مختلف جهان انجام داد. هم پدرخوانده داعش(یعنی حکومت آخوندی) و هم بشار اسد و هم مالکی بهغایت از جنایات داعش برای استمرار حکومت خود و انحراف اذهان از کانون اصلی تروریسم، ارتجاع و بنیادگرایی(یعنی رژیم ولایت فقیه) استفاده کردند.
واکنش رسمی رژیم خامنهای
تلویزیون آخوندی روز ۵آبان در اخبار خود نسبت به این خبر واکنشی نشان داد که از هر نظر جالب توجه است!
رژیم آخوندی با حسرت و سخافت بهخاطر ضربه دریافتی اعلام کرد: «عملیات آمریکا علیه داعش در حالی صورت گرفت که ارتش سوریه قصد گرفتن ادلب و امکان بازداشت و بازجویی از البغدادی را داشت»!
به گفته رژیم این در حالی است که داعش با تلاش سوریه و عراق و ایران بهویژه حاج قاسم سلیمانی نابود شد!
به روایت رژیم، آمریکا در چنین شرایطی این برگ سوخته را به یک نمایش سیاسی و تبلیغاتی تبدیل کرد. اما جدای از تمامی این نکات هر چه هست رژیم از آنچه اتفاق افتاد بهشدت سوخت!
در همین راستا رویتر گزارش کرد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات آخوند روحانی گفت کشته شدن بغدادی «کار مهمی نیست»!
علی ربیعی، معاون قبلی وزارت اطلاعات و سخنگوی آخوند روحانی نیز با دلخوری و حسرت خواهان بیرون رفتن آمریکا از سوریه و تحویل آن به رژیم شد.
موسوی، سخنگوی وزارتخارجه رژیم نیز از جانب وزارتخارجه رژیم مدعی شد داعش را جوانان نظام از بین بردهاند اما آمریکاییها «هر زمانی که موعد انتخابات میشود، یکی از این برگههای اینگونهای را برای مصارف داخلی خود رو میکنند و بهنظر ما خیلی اقدام بزرگی نبوده است». وی توضیح داد: «بهخاطر اینکه داعش توسط ما و کشورهای منطقه شکست داده شده بود...».
سخنگوی مجاهدین چه گفت؟
متقابلا سخنگوی مجاهدین هم در یک موضعگیری گفت:
«رژیم آخوندی در موضع جاده صافکن و پدرخوانده مسلکی بنیادگرایی داعش، اکنون که با هلاکت ابوبکر بغدادی، سپر و خاکریز مقدم خود را در منطقه و جهان از دست داده است، با انواع تشبثات تلاش میکند برای تسلی دادن مهرهها و نیروهای نیابتیاش، از دامنه و ابعاد ضربه بزرگی که دریافت کرده است، بکاهد. مخصوصاً که رژیم و بنیادگرایی شیعی آن نیز در این ایام در عراق و لبنان بهشدت زیر ضرب تودههای بپا خاسته قرار گرفته است. به آتش کشیدن تصاویر منحوس خامنهای و لگدکوب کردن عکسهای نفرتانگیز قاسم سلیمانی گواه همین حقیقت است».
خطوط شباهت در تابلوهایی متفاوت
واقعیت آن است که آنچه این روزها در عراق و لبنان در جریان است، تکاملیافته صحنههایی است که از ایران آغاز شد و اینک در عراق و لبنان گسترش مییابد.
شعار خلقهای منطقه بر ضدفاشیستهای مذهبی حاکم بر ایران، آتشزدن عکسهای منحوس خامنهای و خمینی و جلاد بدنام قاسم سلیمانی از یکسو و شعارهای مردم لبنان بر ضد مزدوران محلی آخوندها از قبیل حسن نصرالله و گروههای دستساز خامنهای در عراق از سوی دیگر، همگی سرشت واحد جبهه انقلاب در خاورمیانه را نشان میدهند؛ انقلابی که آزادی، استقلال و مبارزه با حکام فاسد و مرتجع آخوندی یا وابسته به آخوندها را وجهه همت خود قرار داده است.
درباره ارتباط داعش و رژیم
درباره ارتباط داعش و رژیم کم گفته نشده اما دستگاه تبلیغاتی آخوندها و حمایتهای رسانهیی مماشاتگران غربی هرگز اجازه نداده که این رابطه آنگونه که وجود داشت، به تودههای مردم بهویژه به مالیاتدهندگان غربی نمایانده شود.
داعش چاقوی رژیم در پهلوی بهار عرب و جنبشهای آزادیبخش و ترقیخواه منطقه بود، چاقویی که هرگز و تحت هیچ شرایطی دسته خود را نبرید.
ارتباط سیاسی داعش با رژیم آخوندها
داعش برای فاشیسم مذهبی آخوندهای حاکم بر ایران یک «مائده» بود. روز پنجشنبه ۲آذر ۹۶پاسدار محمدعلی جعفری، سرکرده وقت سپاه پاسداران، در یک نشست خبری در خبرگزاری پاسداران موسوم به «فارس» گسترش نیرویی سپاه پاسداران در منطقه عربی خاورمیانه را مرهون وجود و حضور داعش در عرصه سیاسی منطقه دانست و گفت:
«ممکنه ما در ابتدا بگیم خب وقتی یک تهدیدی شکل میگیره همون ابتدا باید مقابله بشه... این اصلاً درست... مثلا همین شکلگیری داعش بگیم داعش وقتی میخواد شکل بگیره باید در نطفه خفه میشد اصلاً این نه واقعیت داره... و نه معلوم نبود که همین به صلاح باشه چون همین شکلگیری داعش و این اتفاقاتی که ظرف ۴-۵سال توی منطقه افتاد در واقع خود این، چون یک پیامدهایی داشت این جنگ با داعش، این جبهه مقاومت، این سازماندهی شدن مردم منطقه در کشور سوریه در کشور عراق و نیروهای دیگه که از کشورهای دیگه اومدن برای جنگ با داعش اینها جبهه مقاومتو توسعه داد».
چکیده کلام پاسدار جنایتکار جعفری میشود اینکه: درست نبود قضیه داعش در همان نطفه خفه شود، کشدادن آن جنگ، باعث شد که آخوندها بتوانند دخالت خود در کشورهای سوریه و عراق را سیستماتیک و زیر پوش داعش، پیش ببرند و نیروهای مزدور خود را سازماندهی کنند.
موسوی جزایری، امامجمعه اهواز، روز جمعه ۳آذر ۹۶در نمایش جمعه اهواز نکاتی گفت که حفرههای آنچه پاسدار جعفری گفته بود را پر کرد، جزایری مفهوم آن «جبهه مقاومتی» را که پاسدار جعفری گفته بود را باز کرد و گفت:
«دههزار بسیجی از عراق... دههزار نفر نیز از افغانستان، پاکستان و... یک ارتش اسلامی بینالمللی در آنجا شکل گرفت. فرماندهی و مستشاری این حرکت برعهده سردار سلیمانی بود و از ایران حدود دو سه هزار نفر رزمنده آنجا بودند».
آنچه که پاسدار جعفری و امامجمعه خامنهای در اهواز گفتند، از قوه به فعل درآوردن حرف خمینی ضدبشر بود که در همان روزهای آغازین حکومت شومش در ایران بر زبان آورد و رسالت خود و نظامش را مقابله با هر چه انقلاب و انقلابیگری در منطقه بود اعلام کرد! خمینی آن روز خطاب به پاسداران جنایتکاری که گرد منبرش حلقه زده بودند گفت:
«این واقعیت است که شما هر جا اگر یک انقلابی پیدا بشد و برخلاف مسیر اسلام بخواد یک کسی کاری بکند و یک گروهی که بکند این واقعیت است که شما را میکشاند اونجا حرکت میکنید و اونجا اون فتنه را خاموش میکنید».
ارتباط ساختاری داعش با رژیم آخوندها
ارتباط داعش با رژیم تنها یک ارتباط سیاسی نبود، حتی یک ارتباط صرفاً ایدئولوژیک هم نبود(هر دو داعیه خلافت و خلیفهگری بر کل مسلمین جهان را داشته و دارند!) این دو پدیده یک ارتباط ژنتیک و پدر و فرزندی هم با یکدیگر داشتند.
رازی که هرگز «راز» نبود
همینجا بایسته است از یک راز کهنه هم یادی شود. رازی که البته هرگز «راز» نبود! تمامی طرفهای ذینفع در ماجرای داعش به این قضیه اشراف داشتند اما هر کس به علتی از بیان آن خودداری میکرد!
داعش یعنی سران و فرماندهان و نفرات اصلی بدنه آنچه که بعداً «داعش» نام گرفت را همین حکومت خامنهای و پاسداران مأمور به خدمتش در دولت عراق، از زندان ابو غریب فراری دادند. رازی؟! که در زمان وقوعش هم، حداقل همه عراقیها و بخشی از ایرانیها و آنانکه مسایل عراق را دنبال میکردند، حقیقتش را میدانستند!
کسانی هم که رمز و راز آن فرار عجیب و غریب چند صد نفره از زندان ابو غریب را نمیدانستند، حداقل پس از افشاگریهای وزیر دادگستری وقت عراق(حسن الشمری) دانستند و به اشراف رسیدند:
عموم سران و سرکردگان جریانی که بعداً داعش نام گرفت را نیروی قدس سپاه پاسداران با کمک ایادی نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق از زندان بزرگ ابو غریب فراری دادند.
این را حسن الشمری، وزیر دادگستری عراق از حزب فضیلت که آن موقع مواضع انتقادی نسبت به ائتلاف حاکم(نوری مالکی) داشت، گفت!
وی رسما اعلام کرد که ترتیبات فراری دادن زندانیان از زندان ابو غریب(که شامل ابوبکر بغدادی و یارانش هم میشد) را برخی دستهای خارجی با همکاری برخی دولتمردان وابسته به همان عامل خارجی فراهم کردند تا با فعال کردن چیزی به نام داعش در سوریه، آمریکاییها را از فشار وارد کردن به نوری مالکی و باندش بترسانند!
وزیر دادگستری وقت عراق تأکید کرد: «شخصیتهای بلندپایه در دولت، با مشارکت نیروهای امنیتی مسؤل امنیت زندانهای ابو غریب و التاجی در بغداد، فرار عناصر و سران القاعده را برای افزایش نقش این گروه در سوریه و ترساندن آمریکا از بحران سوریه تسهیل کردند»!
کار این فضاحت آنچنان بالا گرفت که داستانش در معروفترین رسانههای آن زمان از جمله در الشرقالاوسط(بینالمللی) بازتاب یافت.
الشرقالاوسط بینالمللی نسخه فارسی: فراری دادن سرکردگان داعش از زندان ابو غریب
بنا به آنچه که الشرقالاوسط بینالمللی به نقل از وزیر دادگستری آن روزهای عراق نوشته بود، دولت نوری مالکی(به نیابت از یک نیروی خارجی یعنی اربابش خامنهای) فرار چند صد نفره زندانیان سلفی از زندان ابو غریب را مدیریت کرده بود، زندانیانی که در صدر آنها باید از همین ابوبکر البغدادی اسم برد!
خامنهای و نوری مالکی آنها را فراری دادند تا قبل از هر چیز با میدان دادن به آنها در جریان تحولات سوریه، اهمیت نقش خود را برای ائتلاف بینالمللی بزرگنمایی کرده و خود را گرانتر از نرخ معمول به حکومتسازان بینالمللی بفروشند. اما ایجاد داعش فواید دیگری هم برای خامنهای داشت که بعدها سرکرده سپاه پاسدارنش در تنگنای پاسخ به یک سؤال ناگزیر از بیان برخی جوانب آن شد که در فرازهای آغازین همین یادداشت دیدید.
اما فراتر و کلاسهشدهتر از آنچه که سرکرده سپاه پاسداران گفت باید گفت:
خامنهای در ادامه همین بازی توانست؛
با جنگهای نیابتی در عراق و سوریه و یمن برای خود و نظامش وقت بخرد.
با بازی اتمیش شلکن سفتکن درآورده و دیکتاتوریاش را کش دهد.
به توان موشکیاش بیافزاید.
میخهای تثبیت خمیه لرزانش بر ایران را، در کشورهای منطقه بکوبد.
و از همه اینها مهمتر نیروهای شبهنظامیای در منطقه(عراق و سوریه و یمن و لبنان) شکل دهد که از تمامی موارد دیگر خطرناکتر است.
اینها گوشههایی از داستان ناگفته داعش و سرکرده کشته شده آن ابوبکر البغدادی است که زیر غوغای رسانهیی این روزها کمتر شنیده میشوند.