۱۴۰۳ مرداد ۱۹, جمعه

کلیدهای راهنمای تفکر سیاسی در نگاه به ایران


                     کلیدهای راهنمای تفکر سیاسی در نگاه به ایران

                      مشخصه‌ی این عصر و ضرورت نظم در اندیشه

در عصری شلوغ  که میلیاردها کاربر و شهروند با سلیقه‌های متفاوت و نگرش‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، هنری،  ادبی، علمی و صنفی به موضوعات حیطه‌ی کار و تخصص‌شان می‌پردازند، نظم دادن به تفکر و نگرش، ضرورتی بیش از گذشته یافته است. در این عصر، بدون داشتن تکیه‌گاه منطقی، علمی و فلسفی برای سامان دادن به تفکر و نگرش، زیستن بس عبث می‌نماید.

نظم دادن به تفکر و نگرش سیاسی در دنیای مزدحم و پرشاخ‌وبرگ آن بیش از دنیای ماقبل ارتباطات ضرورت یافته است. این تذکر ضروری است که دنیاهای فرهنگ، هنر، ادب و موسیقی نیز همواره تحت‌الشعاع دنیای سیاست ــ به‌طور خاص در کشورهای توسعه‌نایافته ــ قرار دارند.

تفاوت تبیین‌ها و معیار درستی‌شان

اولین ویژه‌گیِ جهان سیاست، گسترده‌گیِ مواضع و تنوع طیف‌های آن است. کافی‌ست به ایدئولوژی‌ها و مکتب‌های سیاسی در جهان توجه کنیم تا دریابیم که منشأ سیاست‌ها و مخاطبان آن‌ها چه تبیین‌های متفاوتی از جهان، انسان، هستی و تاریخ ارائه می‌کند. این تبیین‌ها یا تفکرات و نگرش‌ها هستند که روش‌ها، راه حل‌ها و رقابت‌های سیاسی‌ را برای ایجاد تغییرات مطلوب‌شان در یک جامعه پیش می‌برند. نکته‌ی مهم و قابل توجه این است هر کدام این تبیین‌ها یا تفکرات و نگرش‌ها، اصالت و حقانیت نسبیِ خود را نهایتاً در محصول سیاسی، اجتماعی، انسانی و فرهنگی‌شان بارز می‌کنند.

مثلاً باید دید این چهار محصول در کارنامه‌‌های دولت‌ها و احزاب از مشروطیت تا هم‌اکنون چه کیفیتی داشته است.  بررسیِ این کارنامه‌ها در تاریخ معاصر ایران باید ما را به کلیدهای راهنمای تفکر سیاسی و تاریخی در چگونگیِ نگاه به ایران شناخت علمیِ مسائل آن راهنمون شود.

هشدار تاریخ معاصر ایران

 نتیجه این‌که این مسیر ما را با چندین اصل آشنا می‌کند؛ اصولی که اگر آن‌ها را استخراج نکنیم و نشناسیم، همواره گرفتار حجم متنوع مواضع چپ، راست و میانه می‌شویم و شاقول راهنمای تفکر منطقی و نگرش اصولی را گم می‌کنیم. حاصل، جز سرگشتگی و در ادامه، خالی کردن میدان به‌نفع هیاهوی تبلیغاتی دیکتاتورها و رسانه‌هایشان نخواهد بود. محصول نهاییِ چنین روندی، غلبه‌ی بی‌شعوری سیاسی بر تفکر منطقی و اصولیِ سیاسی است. تاریخ معاصر ایران گواهی و هشدار می‌دهد که این غلبه یا فقدان کلیدهای راهنمای تفکر منطقی و علمی، به‌خدمت‌گزاریِ سلطهٔ دیکتاتور مسلط و تداوم آن انجامیده است.

کلیدهای راهنمای تفکر سیاسی در نگاه به عمده‌ترین مسائل ایران

۱ ـ اساسی‌ترین مسأله‌ی ایران در تاریخ معاصر آن، همواره «آزادی» بوده است. ایران‌زمین هرگز رخسار روزی را بدون سلطه‌ی دیکتاتوری‌های موروثی ندیده و تجربه نکرده است. هر تحول‌خواه و اصلاح‌طلب واقعی باید نخست کلیت هرگونه دیکتاتوری با هر عنوان را کنار بزند. تجربه‌های تلخ مصلحین نامی ایران از قبیل قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و دکتر محمد مصدق، همین درس و اصل اساسی را به نسل‌های پسین آموخته‌اند.

۲ ـ ارتجاع سیاسی و مذهبی و بورژوازی هم‌سوی آن، همواره پشت هم و ضد هرگونه انقلاب و دگرگونیِ واقعی و بنیادین با شاخص نفی هرگونه دیکتاتوری بوده‌اند و هستند. مثلث ارتجاع سیاسی، ارتجاع مذهبی و بورژوازی در تمام بزنگاه‌های رخدادهای سرنوشت‌ساز که می‌رفت تحولات به‌نفع منافع ملی ایران و به‌نفی دیکتاتوری مسلط بینجامد، بر سر شیطان‌سازی علیه نیروهای ضد دیکتاتوری و انحراف قیام و انقلاب، متحد بوده و هستند.

۳ ـ به‌دلیل سلطه‌ی مطلق و تداوم دیکتاتوری‌های تمامیت‌خواه در ایران، مبارزات مدنی و صنفی اگرچه لازم و ضروری و یاری‌رسان جبهه‌ی ضد تمامیت‌خواهی هستند، اما هرگز راه نهایی برای خلاصی از دیکتاتوریِ تمامیت‌خواه نیستند و به سرانجام نخواهند رسید. دیکتاتوری‌های تمامیت‌خواه از قضا با میدان دادن به تلاش‌های مدنی و صنفی، هدف‌شان به‌هدر دادن انرژی‌ها و کشتن امیدها برای تغییر و سپس از دور خارج کردن راه حل قاطع نفی سلطه‌ی مطلق آن‌هاست.

۴ ـ  عطف به محور ۳ و عطف به تاریخ مبارزات و انقلاب‌ها و قیام‌ها در ایران، نبودن سازمانیافته‌گی یکی از کمبودهای جدی و اصلی برای رسیدن هرچه سریع‌تر به آزادی و خلاصی از دیکتاتوری‌های موروثی بوده است. ضرورت سازمانیافته‌گی به‌طور خاص پس از تجربه‌‌ی قیام‌های دو دهه‌ی اخیر در ایران، به یک فوریت و الزام پیشرفت و تکامل آن‌ها تبدیل شده است.

۵ ــ عمده کردن تفاوت‌های فکری و عقیدتی و ایدئولوژیک، یکی از ترفندهای ثابت ارتجاع سیاسی و مذهبی در تاریخ معاصر ایران ــ به‌طور خاص در عهد دیکتاتوری شیخی و ولایی و آخوندی ــ بوده است و ادامه دارد. بلوغ سیاسی و نیز شعور سیاسی هر فرد یا گروه یا جریان را، دوری جستن از دامن زدن به این تفاوت‌ها بارز می‌کند. این بلوغ و شعور از سرمایه‌ها و الزامات مهم شکست تاریخیِ دیکتاتوری و نیز رسیدن به رنسانس فکری در ایران‌زمین خواهد بود.

۶ ــ مبانی اتحاد و همبستگی در مرحله‌ی کنونی که استبداد تمامیت‌خواه ولایی ــ آخوندی ایران را اشغال نموده است، پنج محور فوق تأمین و تضمین می‌کنند.