۱۴۰۳ مرداد ۲۶, جمعه

«سه‌شنبه‌های نه به اعدام» و شکستن هیبت دیکتاتور

                                       سه‌شنبه‌های نه به اعدام...

."...اخبار دستگیری و اعدام در روزها و هفته‌های اخیر حیرت‌آور گشته است. وایر خبرگزاریهای داخلی و خارجی لابه‌لای هر چند خبر سیاسی، اجتماعی یک خبر از دستگیری، بازداشت و یا اعدام مخابره می‌کند. تصویری از فضای خبری یک روز معمولی که با تفاوتهای بیش و کم روزهای دیگر تکرار می‌شود: «احکام اعدام دست‌کم ۱۲زندانی در زندانهای رفسجان، تبریز، کرمان و خرم‌آباد اجرا شد... دستگیری ۲شهروند در زاهدان و سراوان از سوی مأموران امنیتی – انتظامی... انتقال یک زندانی جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی در زندان مرکزی سنندج... محکومیت پنج فعال محیط‌زیستی اهل گیلان به مجموعاً بیش از۲۰ سال زندان... اجرای حکم اعدام دو زندانی در زندان مرکزی بندرعباس... انتقال دو زندانی جهت اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی در سبزوار... اجرای حکم اعدام ۱۴ زندانی طی ۱۷روز از جمله یک زن در زندان مرکزی خرم‌آباد (زندان پارسیلون) و...»

دیکتاتور فرتوت در واپسین دوره‌های حاکمیتش افسار گسسته و آمار اعدامها را به‌نحو وحشیانه‌ای افزایش داده است. تنها طی سه هفته اول مرداد ۹۰نفر را به بهانه‌های مختلف بالای دار برده است.

دیگر همه فهمیده‌اند که احکام ظالمانهٔ اعدام و حبس و تبعید لزوماً ربطی به جرم و اتهامات مسخرهٔ «انتسابی» از سوی قضات و بیدادگاههای خامنه‌ای ندارد و او می‌خواهد با افزایش اعدامها به جان مردم عاصی، رعب و وحشت بیفکند و اختناق را سپری در مقابل قیام و وضعیت انفجاری جامعه کند. کما این‌که چهار سازمان حقوق‌بشری از چهار کشور مختلف اروپایی (از جمله حقوق‌بشر نوین فرانسه، ائتلاف آلمان برای لغو مجازات اعدام، فدراسیون ایتالیایی حقوق‌بشر و انجمن انگلیسی عدالت برای قربانیان قتل‌عام ۶۷) نیز در نامهٔ مشترک خود به کمیسر عالی حقوق‌بشر سازمان ملل، رژیم را «بزرگ‌ترین اجرا کننده اعدام نسبت به جمعیت در جهان» معرفی کردند و اعدامها را «یک حرکت حساب شده توسط مقامات رژیم ایران برای القای ترس در جامعه و حفظ قدرت در بحبوحه درخواست‌های روزافزون برای تغییر» دانستند.

سه‌شنبه‌های نه به اعدام

اعدام از روز سی خرداد سال شصت جزء سیاست‌های رسمی خمینی و سپس خامنه‌ای بوده و رژیم ولایت فقیه تا روز آخر از اعدام کوتاه نخواهد آمد. علت هم در نامشروع بودن این رژیم پلید از همان روز سی خرداد است که مشروعیتش با به گلوله بستن تظاهرات  مردم به پایان رسید و یک مقاومت سراسری علیه رژیم شکل گرفت.

بنابراین خامنه‌ای تنها با اعدام و سرکوب عریان هر صدای مخالفی توانسته است بقای خودش را تاکنون حفظ کند و به‌طور قطع و یقین، روزی که اعدام نباشد، این رژیم هم نیست. ولی به‌دلیل وضعیت انقلابی جامعه و حضور یک مقاومت سازمان‌یافته که پیوسته امید و «می‌توان و باید» را به جامعه تزریق کرده، خامنه‌ای نتوانسته با اعدامها به هدف خود برسد. با این مقاومت شاهد هستیم که هر روز در زیر پوست شهرها، فضای انقلابی جوشش بیشتری به خود می‌گیرد.

یک نمونه از گسترش روحیه‌ها و صیقل خوردن اراده‌ها در نبرد با رژیم، در اعتصاب غذا و کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» دیده می‌شود که از بهمن سال گذشته آغاز شده و سه‌شنبهٔ گذشته شاهد بیست ونهمین هفتهٔ آن بودیم.

این حرکت اعتراضی حامل پیام‌های مهمی دربارهٔ تعادل‌قوای واقعی بین مردم و حاکمیت آخوندی است:

خامنه‌ای می‌خواست با زنجیر و زندان از جامعه نسق بکشد و زندانیان را درس عبرت بقیه کند، اما زندانیان پیام‌آوران و مشعل‌داران مقاومت گشته‌اند.

او می‌خواست با ایزوله کردن زندانیان، هر صدای مخالف را در سیاهی سلول‌ها خفه کند و اینک صدای فریادها و شعارهای «از ما بترس دژخیم، ما نسل بی‌شماریم» از اعماق زندانها به گوش می‌رسد و در همه جا باور به تغییر می‌پراکند.

خلیفهٔ ارتجاع می‌خواست زندان را مرکز سرکوب کند، اما سه‌شنبه‌های نه به اعدام از داخل سیاه‌چاله‌ها پا در آورد و نه‌تنها به بیش از ۱۸زندان که به کل جامعه راه یافت.

این اعتصاب مستمر و همگانی باعث پیوند روحیه‌ها و همبستگی بین زندانیان سیاسی و عادی شد و نشان داد دشمن مشترک همهٔ ایرانیان و کلیهٔ اقوام کسی جز رژیم نیست. همان‌طور که زندانیان در بیانیه هفتهٔ اخیر خودشان یادآوری کردند این حرکت «در اعتراض به موج اعدام زندانیان عادی و سپس اعدام جوانان هموطن کرد و اهل سنت» شروع شد و «با اعدام‌های سیاسی زنده‌یاد محمد قبادلو و فرهاد سلیمی ادامه یافت».

زنان زندانی نیز علاوه بر تحصن و مقابله‌جویی با مزدوران رژیم در زندانها با حضور فعال خود در این کارزارها نقش راهگشایانه و پیشتازانهٔ زنان را در جامعه اثبات می‌کنند.

زندانیان مقاوم در هر هفته با نوشتن بیانیه‌های انگیزاننده یاد و نام و ارزش‌های شهدای آزادی را در کل جامعه زنده نگه می‌دارند و این هفته نیز از ارزشهای والای شهید رضا رسایی نوشتند: «ما زندانیان کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"ضمن محکوم کردن شدید نقض حقوق بنیادین همبندی‌هایمان در زندانهای مختلف کشور و گرفتن"حق زندگی"این عزیزان به‌ویژه زنده یاد رضا رسایی با خانوادهٔ این عزیزان ابراز همدردی کرده و مقاومت در برابر این"توحش" را حق خود می‌دانیم».

این اقدام جسورانه که البته با پذیرش همهٔ فشارها از جانب زندانیان همراه است با سازمان‌یافتگی و هماهنگی و پیوستگی خود به همهٔ نیروهای آزادیخواه نشان می‌دهد که راه پیشرفت و رهایی در نبرد علیه دیکتاتوری، سازمان‌یافتگی و اتحاد هر چه بیشتر است.

بنابراین اعدام و زندان هرگز نتوانسته است تأثیر بازدارندگی داشته باشد و بلکه خودش محرکی برای تعمیق تضاد مردم و حاکمیت بوده و چه‌بسا در ادامه و در پیوند با مقاومت سراسری و فعالیت کانون‌های شورشی خود جرقه و آتش‌زنهٔ قیام‌ها باشد.

در نتیجه، افزایش اعدام برای رژیم، نه پیشرفت که یک عقب‌نشینی از موضع ضعف و بی‌راه‌حلی آن هم از جانب رژیمی است که روزگاری دم از عمق استراتژیک می‌زد و می‌گفت اگر در سوریه و عراق و لبنان نجنگد باید در خیابانهای تهران و همدان و کرمانشاه بجنگد.

اکنون افزایش اعدام، همان خط بستن در خیابانهای تهران، بلکه در سلول‌ها و سیاه‌چاله‌هاست.