۱۴۰۳ مرداد ۲۸, یکشنبه

آچمز و بن‌بست خامنه‌ای در بحرانهای خودساخته

 دیدیم که دربحبوحه‌ٔ نعره‌کشی‌ های سران و ژنرال‌-پاسدارهای خامنه‌ای برای انتقام سخت وخون خواهی،ولایت درگل خلیدهٔ خامنه‌ ای در بحران و بن‌بست ناشی از جنگ‌افروزی منطقه‌یی نه راه پیش داردنه راه پس.خامنه‌ای برای حفظ تعادل خودو روحیه‌ دادن بنان‌خورهای قافیه‌باخته‌اش چاره‌یی جزاین نداردکه دست به پروپاگاندا بزند ووانمود کند که اگر دست به حملهٔ انتقام‌ جویانه نمیزند،ناشی از تعقل،حساب‌شدگی ودرفضای ترس نگه‌داشتن طرف مقابل است.

                                     مجازات اتودینامیک جنگ‌افروزی

اکنون با گذشت زمان این آچمز و بن‌بست خود را بیش‌از‌پیش نشان می‌دهد. با طول کشیدن بحران غزه، اکنون مجازات اتودینامیک این بحران دامنگیر مسبب و آتش‌افروز اصلی یعنی «سر مار» شده است. این رژیم مرگ‌آشام و بحران‌زی دیگر نمی‌تواند مانند قبل کیلومترها دور از بحران بایستد، شعارهای بی‌هزینه سر بدهد و مدام در آتش برافروختهٔ جنگ در غزه بدمد. دیگر زمان آن سپری شده است که مردم بی‌دفاع غزه، کودکان معصوم و زنان بی‌سرپناه، بهای تروریسم افسارگسیختهٔ خامنه‌ای را با گوشت و پوست و استخوان و هلاک حرث و نسل خود بپردازند. دیگر به‌سادگی نمی‌شود غزه را سپر بلا ساخت تا از قیام سرکش و آتشین مردم ایران به بهانهٔ آن جلوگیری نمود.

خامنه‌ای و ژنرال - پاسدارهایش می‌دانند هر نوع ماجراجویی فراتر از قواره و حوزهٔ عملکرد نظامی این رژیم به‌معنای درگیر شدن در یک جنگ کلاسیک است؛ جنگی که فاشیسم دینی با توجه به انزوا و تنفر مردم ایران از این حاکمیت، نخستین بازندهٔ آن خواهد بود. بنابراین در صورتی که چاره‌یی جز اقدام به ماجراجویی جنگی نداشته باشند، تلاش خواهند کرد - با شیوه‌های شناخته‌شده - دامنهٔ آن را محدود نگهدارند. از طرف دیگر اگر پاسخ ندهند، به‌منزلهٔ شکست تلقی خواهد شد و باید منتظر ریزش و روحیه‌باختگی بیشتر در بین عوامل میدانی‌اش باشند.

در همان زمان یکی از رسانه‌های حکومتی نوشت:

«حواستان را جمع کنید. هوا پس است. رویدادهای ماه و هفته‌های گذشته را مرور کنید. درخواهید یافت که آمریکا هم‌چنان پشت اسراییل ایستاده است... این روزها تهدیدهای آمریکا علیه ایران که در صورت جنگ زیرساختها آسیب خواهند دید و حضور ناوها و نظامیان آمریکایی در آب‌های مدیترانه و خلیج‌فارس، پیامش این است که اگر به اسراییل حمله کنید، ما به شما حمله خواهیم کرد» (ستاره صبح. ۲۰ مرداد ۱۴۰۳)

اکنون خامنه‌ای در شرایط آچمز و بن‌بست مجبور است «حواس خود را جمع کند!»؛ برای هر واکنش احتمالی چرتکه بیندازد و به عواقب آن بیندیشد.

هراس از قیام در کمین

بدیهی است که وحشت اصلی خامنه‌ای و نیروهای سرکوبگر او بیش و پیش از درگیر شدن در یک جنگ کلاسیک فراگیر و منطقه‌یی از قیام‌های آتشینی است که لحظهٔ ظهور را در زیر پوست شهرها با بی‌قراری تمام انتظار می‌کشند. هراس دم‌افزون آنان از خلقی است که بعد از معرفی «کابینهٔ دوم رئیسی»! به مجلس ارتجاع، هیچ راهی را جز سرنگونی تام و تمام این رژیم در پیش پای خود گشوده نمی‌بیند.

فوبیای قیام و شعله‌ور شدن دوبارهٔ شهرها چنان باندهای مختلف نظام را دربر گرفته که پس از دو روز نق‌زدن و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر بر سر ترکیب کابینه، تصمیم به منجمدکردن موقت آن گرفتند. چنین وحشتی است که خامنه‌ای و دژخیمانش را به تلاطم انداخته و آنها را بر آن داشته تا برای حفظ تعادل رژیم و جلوگیری از شرایط انفجاری جامعه‌، سرسام‌آور و دیوانه‌وار به اعدام روی بیاورند و در دادگاههای کاریکاتوری خود مجاهدین را به‌عنوان سلسله‌جنبان قیام و شورش به محاکمه بکشند. تئوری‌بافی‌های مضحک در مورد شرایط «بغی!» و «باغی!» از این فلاکت و بن‌بست ناشی می‌شود.

این ضعف، بن‌بست و فلاکت را همه می‌بینند و جامعه در موعد مقرر به آن پاسخ شایسته خواهد داد. پاسخی آتشین که از خشم توده‌های به جان آمده خواهد وزید و ریش و ریشهٔ دستاربندان ریایی را خاکستر خواهد کرد.