مگر پزشکیان چه گفت و کدام شقالقمر را انجام داد؟
مجلس پوشالی، رئیسجمهور پوشالی و انتخابات پوشالی
«رئیسجمهور ذوب در ولایت»! از «بگمبگم» ؟ گوییهای احمدینژاد پا را فراتر گذاشت و آنچه را که نباید در جلسهٔ عمومی مجلس گفت، «غیرمنتظره و هوشمندانه»! بر روی دایره ریخت. او به نمایندگانی که خود را به کوچهٔ علی چپ میزدند، حالی کرد که تمام ماجرای کابینهٔ سفارشی از اول تا آخر با بالا (خامنهای) و پایین (سازمانهای امنیتی، سپاه، سازمان اطلاعات) «هماهنگ» [بخوانید مهندسی] شده بوده است و افزود چرا «چرا دارید من را وادار میکنید یک چیزهایی که نباید بگویم»!
فاش کرد که لیست را «خدمت آقا»! برده است. حتی وزیر ارشاد که طاقچه بالا گذاشته بوده و نمیآمده با یک تلفن تشرآمیز «آقا» وادار به غلط گویی شده است. لو داد که «سرباز نادم ولایت»، عباس عراقچی را - قبل از اینکه لیست وزرا مشخص شود- خود آقا در لیست گنجانده است. «من را وادار نکنید بروم توی جزئیات قضیه»!
«جزئیات قضیه»! چیزی نبود جز روابط پشتپرده و سازوکار چینش افراد کابینه از جانب خامنهای و تصویب نمایشی آن در مجلس فرمایشی.
سخنرانی خارج از کاغذ و نوشتهٔ پزشکیان آنچنان سراپای سلطنت خامنهای را لجنمال کرد و چنان پوشالی بودن مجلس، رئیسجمهور و انتخابات پوشالی را به نمایش گذاشت که حسین شریعتمداری در مطلبی شتابزده به ملامت او پرداخت:
«جناب پزشکیان در جلسه علنی دیروز مجلس و پیش از آن نیز به تلویح و گاه به تصریح فرموده بودند که در انتخاب تمامی وزرا با رهبر معظم انقلاب هماهنگی شده است! این ادعای ایشان بلافاصله به دستاویز و بهانهیی برای دشمنان تابلودار نظام تبدیل شد که با استناد به اظهارات آقای پزشکیان، مردمسالاری و جایگاه مجلس و حتی اختیارات رئیسجمهور را در جمهوری اسلامی ایران به زیر بکشند!» (کیهان. ۱شهریور ۱۴۰۳)
از «طویله» رضا شاه تا مجلس مطیع خامنهای
آنچه در سلطنت خامنهای و دولت و مجلس پوشالی او میگذرد بسیار قبیحتر از مجلسی است که رضا خان میرپنج آن را «طویله»! مینامید. او ترکیب یکدست مجلس هفتم تا سیزدهم را خودش تعیین میکرد و از طریق تیمورتاش به رئیس شهربانیاش میداد تا به استانداران بدهد. یرواند آبراهامیان، سفیر انگلستان در ایران در سال ۱۳۰۵ در بارهٔ چنین مجلسی نوشته بود:
«مجلس ایران را نمیتوان جدی گرفت، نمایندگان مجلس، نمایندگان آزاد و مستقلی نیستند و انتخابات مجلس آزادانه برگزار نمیشود. هنگامی که شاه طرح یا لایحهیی را مد نظر قرار داد تصویب میشود. زمانی که مخالف است رد میشود و هنگامی که بیاعتناست بحثهای فراوانی درباره طرح یا لایحه مزبور صورت میگیرد» (آبراهامیان، یرواند (۱۳۸۴). ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی)
ضرورتی که خامنهای، رئیسجمهور ذوب در ولایت، پاسدار قالیباف و مجلس فرمایشی و پوشالی را وادار به سرهمبندی کابینهٔ دوم رئیسی نموده، «خطر» ی است که پزشکیان مدعی است برای رفع آن از سر نظام آمده است. این خطر، همان خطر عاجل سرنگونی است که در بنبستها و بحرانهای کنونی بیشازپیش خود را به رخ میکشد.
محسن رهامی از عناصر اصلاحاتی پیشتر گفته بود: «شرایط کشور حساس است، مجلس به کل کابینهٔ پیشنهادی رأی دهد» (بهار نیوز. ۳۱مرداد ۱۴۰۳).
هر چند گماشتهٔ خامنهای در کیهان و دیگر فراشان و دورباش کورباش گویان سلطنت او بخواهند این افتضاح از پرده بیرون افتاده را ماستمالی کنند، فایدهیی ندارد. مردم ایران و جهان در خیمهشببازی چند روزهٔ مجلس و دولت پوشالی به وضعیت زار و نزار این نظام پیبردند.
تاریخ از اینگونه ماجراهای عبرتآمیز فراوان در آستین خود دارد. آنچه در نهایت پیروز میشود ارادهٔ مردم بهپاخاسته ایران است که به چیزی کمتر از یک انقلاب دموکراتیک راضی نیست.