۱۴۰۳ تیر ۱۸, دوشنبه

انتخابات ۱۴۰۳؛ ابعاد و مؤلفه‌های شکست خامنه‌ای

            رای ما سرنگونی

برای فهم ابعاد و مؤلفه‌های شکست خامنه‌ای از تحریم سراسری مردم ایران در انتخابات ۱۴۰۳ ناگزیر قدری به وقایع قبلی برمی‌گردیم.خلیفهٔ ورشکستهٔ ارتجاع در ۲۸ شهریور۹۹در دیدار با لباس‌شخصی‌های خود تحت عنوان نمایندگان تشکلهای دانشجویی گفت که علاج نظام ولایت فقیه وراه عبورآن از بحرانهای دامنگیر،یک دولت جوان  و حزب‌اللهی» است.

منظور او از ترم‌های «جوان» و «حزب‌اللهی» (۱) همان‌طور که پیش‌تر اشاره کرده بود، به‌کارگیری دژخیمانی مانند سرپاسدار «قاسم سلیمانی» و «ابراهیم رئیسی» در ساختار اجرایی قدرت بود.

او گمان می‌کرد با برکشیدن بدنام‌ترین جلاد قتل‌عام۶۷ (ابراهیم رئیسی) و جراحی و دور انداختن اندامهای به‌دردنخور و دردسرآفرین خلافتش می‌تواند به‌قول خودش به یک «دولت جوان حزب‌اللهی» برسد و آن را حلال مشکلات نظام [بخوانید خلاصی از بحرانهای سرنگونی‌ساز] می‌دانست. در آن روزها او با دمش گردو می‌شکست و در احلام دور و دراز خود خواب «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» [اسامی مستعار حکومت یکدست و اختناق مطلق] را می‌دید. البته باید تصریح کنیم که این احلام‌بافی از سر قدرت نبود؛ زیرا بن‌مایه نداشت و در هراس از اوج‌گیری قیامهای فراگیر به آن متوسل شده بود.

دیر زمانی نیاز نبود تا بادکنک این احلام دور و دراز بترکد و چرت خلیفه را بپراند. هلاکت رئیسی، این بادکنک را ترکاند و استراتژی یک‌دست کردن و خالص‌سازی نظام را یک‌شبه دود کرد و بر باد داد.

همان‌طور که خمینی در جنگ ۸ ساله با عراق، از ترس سقوط در تهران بعد از عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران در «مهران» تن به آتش‌بس تحمیلی داد و جام‌زهر سرکشید، خامنه‌ای نیز مجبور شد جام‌زهر هلاکت رئیسی را سر بکشد. آثار عملکرد این زهر در انتخابات ۱۴۰۳ به‌صورت شقه و شکاف نمایان شد.

آنچه در انتخابات ۱۴۰۳ رخ داد، شنیده‌شدن صدای ۸۸ درصد در دور اول و ۹۱درصد از مردم ایران در دور دوم این نمایش بود. این تحریم صورت‌بندی جدیدی را در حاکمیت به ولی‌فقیه تحمیل کرد. این تحریم قاطع و سراسری، محصول و برآمد سلسله قیامهای پیشین است. بیانگر وجود فضای انفجاری در جامعه‌یی است که جز به سرنگونی نظام ولایت فقیه نمی‌اندیشد. تکاثف اعتراضات ناخاموش اجتماعی است که به‌صورت یک وجود غیرقابل انکار رخ نمایانده است؛ تا جایی که خامنه‌ای را به وحشت انداخت. او مجبور شد با خرمردرندی و دجالیت بگوید: «این‌که تصور شود کسانی که در دور اول رأی ندادند، مخالف نظام هستند، برداشت کاملاً اشتباهی است»!

برعکس تصور ولی‌فقیه و نوچه‌ها و پاچه‌ورمالید‌ه‌های او، رأی اکثریت مردم ایران، اعتراض به وضع موجود و تمایل به براندازی این رژیم است. آنها به تبعات و جایگاه تصمیم خود واقف بوده و هستند. این مهم‌ترین مؤلفه در رقم‌زدن وضعیت کنونی است.

این تحریم تا آنجا جدی، چشمگیر، غیرقابل کتمان و دارای عواقب تعیین‌کننده است که در نخستین گام یک شقه و شکاف را به خامنه‌ای تحمیل کرد. با توجه به زهر ماجراجویی‌های تروریستی در منطقهٔ خاورمیانه و دیگر مؤلفه‌ها مانند انتخابات آمریکا، نظام ولایت فقیه روزگار سختی در پیش خواهد داشت. بدیهی است که خامنه‌ای با تقویت دولت سایه بیش‌از‌پیش درصدد برخواهد آمد تا با آثار زهر مقابله کند، اما حضور مقاومتی گوش‌به‌زنگ و هوشیار، رشته‌های او را پنبه خواهد کرد.

یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم این است که خامنه‌ای با نمایش شکست‌خوردهٔ انتخابات می‌خواست معضل جانشینی خود را حل کند و نظام را از بحرانهای بی‌علاج عبور دهد، اما اکنون یک گام بلند به سرنگونی نزدیک شده است.

او در مختصات جدید، نه فقط زمینهٔ مساعد برای تعیین جانشین را از دست داده، بلکه باید با شکاف‌های درونی خودش نیز مقابله کند و این موضوع بیش‌از‌پیش بنیهٔ او و سلطنتش را در مقابله با قیام به تحلیل خواهد برد.

پانوشت:

(۱) «برخی در سنین بالا نیز به‌معنایی جوان و پر تلاش و با نشاط هستند، مانند شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی که بیشتر از ۶۰سال داشت، اما اگر شهید نمی‌شد، او را تا ده سال دیگر نیز در همان مسئولیت حفظ می‌کردم (خامنه‌ای. ۲۸اردیبهشت ۱۴۰۰)