۱۴۰۳ مرداد ۷, یکشنبه

حیاتی‌ترین یا فوری‌ترین اولویت کدام است

نظام ولایت مطلقه فقیه ازبدوپیدایشش بابحرانهای متعدد همزاد بوده و تا این ساعت نیز غرق دربحران‌ها و ابرچالش‌هایی است که تنها راه حل متصور برای آنها نفی موجودیت این نظام بحران‌زی است.

بحران‌ها از آن نوع پدیده‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند که توانایی تخریب های سهمگین و تأثیرات  منفی گسترده در جوامع انسانی دارند.آنها را شبیه به زلزله و سونامی و آتشفشان‌هایی می‌دانند که دامنه تخریب‌شان وسیع تر از مخیله بشری است. بیش از چهل سال است که خمینی و خلیفه پس از او چنان تباهی و ویرانی در ایران زمین به بار آورده‌اند که چند نسل آینده فقط‌ می‌تواند تاثیرات و تشعشعات این بمباران هسته‌ای را بر خاک و ساکنان این آب و خاک پاکسازی کند.راستی ایا می‌تواند؟!

 یک قلم بحران اقتصادی با رشد‌های کم رمق و حتی یک دهه بدون رشد تولید را شاهد بودیم.کاهش سرمایه‌گذاری، از دست رفتن  معیشت میلیون‌ها تن از هموطنان، بیکاری و افزایش بدهی‌های سرسام‌آور و کسری بودجه و تورم و نقدینگی های غول‌آسا و... شمه‌ای از این بحران است.

انعکاس این وضعیت دهشتناک در بحران اجتماعی باعث رشد فقر و فلاکت و آسیب‌های اجتماعی و افزایش جرم و جنایت به‌خصوص در باره دختران و زنان میهن شده است که قلم از بیان آن شرم دارد.

بحران در حوزه فرهنگ نیز از آثار این وضعیت است. که فاشیسم مذهبی چنان فاجعه‌ای در فرهنگ به بوجود آورده که سلطه مغول‌ها در ایران و اقداماتشان در این حوزه، حسرت اهالی فرهنگ و علم و هنر را برانگیخته است. بحران سیاسی در رژیم آخوندی و میزان و شدت سرکوب و اختناق و قتل عام و زندان و تجاوز و بی‌رحمی آخوندهای دین فروش و پاسداران نگهبانشان، نیز عیان است و شهرهٔ عام و خاص.

کاسه چه کنم در دست فلج

حالا و پس از یک نمایش مفتضح انتخابات ریاست جمهوری و پنهان شدن خامنه‌ای پشت اصلاح طلبان قلابی، مجددا و ده‌ها باره شاهد ارائه راه حل‌ها و ترمیم‌های آبکی از باندهای غالب و مغلوب فاشیسم مذهبی هستیم.آنچه که همگان به آن اعتراف دارند ابربحران هایی است  که تباه کننده اصل و اساس اجتماع انسانی مردم ایران است.

«اقتصاد ایران از دردهای زیادی رنج می‌برد که بسیاری از آنها به خاطر عدم درمان یا درمان نادرست حالت مزمن به خود گرفته‌اند... همواره شاهد بوده‌ایم که حاکمیت و دولت‌ها برنامه‌های زیادی برای درمان آنها ارائه داده‌اند که متاسفانه تا به امروز درمان نشده‌اند.... نتیجه این روند، فرسایشی شدن اقتصاد و استهلاک سرمایه‌های مالی و انسانی کشور است که در نهایت به فقر اکثریت جامعه ایران منجر شده است.» (جهان صنعت۱مرداد۱۴۰۳)

همین دست اعتراف‌های بی‌اثر و اقدامهای بی‌اثرتر دست به دست شدن دولت‌های اصلاح طلب قلابی و بی‌اصول‌‌‌ترین دست راستی‌های غارتگر موجب شده است که «وضعیتی که در اقتصاد ایران رخ داده مانند یک ورشکستگی بزرگ است.» (همان)

حیاتی‌ترین و فوری‌‌ترین مساله کشور

از جمله جدی‌‌‌ترین هشدارها در باره بحران های لاعلاج رژیم آخوندی را مسعود نیلی داده است که حاکی از عمق فاجعه و یاس از آینده و سرگشتگی خامنه ای و مافیای چپاولگر و سرکوبگر حاکم است. وی در آخرین گزارشش‌ سه چالش اصلی حکمرانی را بحران ناترازی‌ها، روابط خارجی و شکاف اجتماعی می‌داند و بین حیاتی‌‌‌ترین مساله کشور و فوری‌ ‌ترین آن تفاوت قائل است.

او‌ می‌پرسد از میان این سه مساله کدام مهم‌تر است؟ بدون تردید تداوم ناترازی‌ها کشور را گرفتار بحران‌های بزرگ خواهد کرد، اما وی‌ می‌گوید بدون توجه به شرایط نابسامان روابط خارجی و شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی موجود نمی‌توان به سراغ اصلاحات اقتصادی رفت. هرچند مهم‌ترین مشکل کشور ناترازی‌هاست ولی به رغم هزینه‌های سنگین آن، فوری‌ترین نیست .«از هر راهی که به تحلیل شرایط موجود می‌پردازیم به اولویت ترمیم شرایط اجتماعی و حتی سیاست داخلی قبل از هر نوع اصلاح اقتصادی و روابط خارجی می‌رسیم» (همان)

وی در آخر، وضعیت حال حاضر سیاسی را یک اتمام حجت تاریخی‌ می‌داند که آخرین شانس رژیم آخوندی است و فوری‌‌‌ترین اقدام هم گشایش فضای سیاسی است!

وقت انقلاب است نه تکرار تکرار شده‌ها        

روزگاری بود که آخوند شیاد خاتمی با «تکرار می‌کنم»‌های ابلهانه و در خدمت فاشیسم مذهبی، خاک در چشمان مردم ایران‌ می‌پاشید. امروز ریز و درشت نخبه‌ها و اساتید و کارشناسان مرمت کار هم به پوچی این شعارها پی برده‌اند. شاید این گفته کارشناس حکومتی برای حضرات عبرت آموز باشد: «افرادی که شرایط امروز ایران را می‌دانند بر این نکته تاکید دارند که باید تصمیمات سختی گرفته شود به این دلیل که در جامعه ما مشکلات اقتصادی و اجتماعی حل‌نشده و مزمن فراوانی وجود دارد. سرمایه اجتماعی در سال‌های گذشته به نقاط بحرانی رسیده است. یکی از نمودهای این مسئله بی‌اعتمادی و‌ عدم مشارکت حدود 60 درصد در انتخابات اخیر بوده است.» (هم میهن۴مرداد۱۴۰۳)

بنابراین تکرار راه حل های مندرس و کلیشه‌ای، تکرار بحران‌های لاعلاجی است که تنها فوری‌ ‌ترین اقدام درست، همانا ریشه‌کنی حکومتی است که بحران ساز است و حیاتی‌‌‌ترین عملکردش ساخت بحران بوده است و خواهد بود