۱۴۰۳ تیر ۲۷, چهارشنبه

عاشورا؛ طلوع وجود تاریخی زن موحد انقلابی

                                     سخن روز

..هنگامی که خورشید در روز عاشورا (۱۰محرم سال۶۱ هجری) غروب کرد و آخرین پرتوهای خود را از دشت تفتهٔ کربلا و پیکرهای شرحه شرحه و به‌خاک و خون غلتیدهٔ حسین و یارانش برگرفت، خورشیدی دیگر در افق تاریخ در حال طلوع بود. طلوع یک وجود تاریخی جدید؛ زن انقلابی موحد که در کسوت رهبری جنبش حسینی به‌پاخاست تا پیام خون حسین و یارانش را تا اقصای تاریخ طنین‌انداز کند.

زینب زنی ۵۵ساله بود که همسر را برای پاکبازی در قیام حسینی طلاق گفت و در قفای مقتدای آرمانی خود با فرزندانش به‌آوردگاه سرنوشت شتافت. او که در تمامی مراحل نبرد و به‌ویژه در روز عاشورا نقشی درخشان در اردوگاه حسینی داشت، پس از شهادت حسین، در سهمگین‌ترین شرایط، رهبری جنبش را به‌عهده گرفت و این رسالت را به‌شایسته‌ترین صورت با صلابت و قاطعیت، پیش‌برد.

زینب در شدت بیماری امام سجاد و در حالی‌که سرهای بریدهٔ عزیزان بر فراز نیزه‌ها گرداگرد اسیران را فراگرفته بود و در میان انبوهی از سپاهیان ظلمت، در مسیر کاروان اسیران یک کار سترگ و پرحوصلهٔ توضیحی و روشنگرانه را برای معرفی اهداف قیام هدایت کرد. سپس با ایستادگی جسورانه در برابر مخوفترین جباران زمان که با دجالیت دم از قرآن و خدا می‌زدند، با استناد به‌قران و دلایل متقن به‌دفاع از قیام حسینی پرداخت.

ابن‌زیاد در دارالاماره‌اش در کوفه و یزید در دربار خلافت اموی در شام مجلس آرایی کردند و سرهای بریده شهیدان را به‌نشانهٔ «پیروزی» در مقابل اسیران کربلا به‌تماشا گذاشتند تا فضای سیاسی و اجتماعی را مرعوب و هیبت و قدرت خود را تثبیت کنند. آنها هرگز گمان نمی‌کردند که این صحنه‌آرایی با خروش یک زن در رأس کاروان اسیران درهم بریزد و صلابت زینب کبیر آن تعادل نابرابر را به‌کلی درهم بشکند.

در هر دو مجلس ابن‌زیاد و یزید، زینب با صلابت انقلابی به‌آنها تهاجم کرد و فریاد زد که در قیام حسینی و سرهای بریده شهیدانش جز زیبایی و افتخار چیزی نمی‌بیند. او با کلماتی سرشار از ایمان و آگاهی شعله‌های جنبش را در کاخ دشمن برافروخت. ضربات روشنگر زینب چنان کارآمد بود که یزید را که در اوج غرور و نخوت بزم پیروزی آراسته بود، به‌خواری و ذلت کشاند و او را واداشت برای تبرئهٔ خود در انظار مردم، از خاندان امام حسین تکریم کند و حتی گناه جنایت عاشورا را به‌گردن ابن زیاد بیندازد.

گفتارهای زینب کبری در مجلس ابن زیاد، در بدو ورود به‌کوفه، خطاب به‌مردم این شهر و سپس در دربار یزید، هر کدام ضربه‌یی سنگین و بنیان‌کن به‌حکومت جور یزیدی وارد آورد و پرده‌های جعل و فریب و تحریف را از هم درید و بذرافشان بسا قیامها شد که نهایتاً طومار حکومت اموی را در هم پیچید.

اندکی تأمل در شرایط اجتماعی آن زمان که در آن، زنان به‌هیچ شمرده می‌شدند و در شرایط ویژه‌یی که زینب رهبری جنبش را به‌دست گرفت، می‌تواند تا حدودی ابعاد شکوه حماسه‌یی را که در وجود زینب کبری مجسم می‌شود نمایان سازد. و این همه، درست در نقطه مقابل ویژگیهای «زن ضعیفه استثمارشده» بود که در کم‌طاقتی و پنهان شدن از صحنهٔ فعال تاریخ خلاصه می‌شد.

در پرتو راهبری زینب کبیر، گروهی از زنان و دختران پاکباز انقلابی که در عاشورا شکفتند، وظیفهٔ خطیر رساندن پیام قیام حسین را به‌شایسته‌ترین صورت به‌انجام رساندند. آنها در سراسر دوران اسارت سخنان روشنگر و پیروزمندانه ایراد کردند و در هر فرصتی به‌افشای حقایق و فلسفهٔ عاشورا پرداختند. همان کارزار شگفت و شجاعانه و بی‌همتایی که در فقدان آن، دستگاه تبلیغات دجالگرانهٔ یزید فرصت می‌یافت حماسهٔ عاشورا را در محاقی از ابهام و تحریف مزورانه، فرو برد. اما رهبری زینب پیامهای قیام حسینی را در میان انبوه دشواریها به‌کمال رساند و مهر شکست سیاسی و اجتماعی را بر پیشانی خلیفه خونخوار کوبید.

زینب کبیر بر افسانهٔ ضعیفگی زن برای همیشه مهر ابطال زد و به‌الگوی تابناک تاریخی برای زنان موحد انقلابی تبدیل شد. امروز نیز، با الگویی هم‌چون زینب است که زن مجاهد خلق توانسته نقش پیشتاز و رهبری کننده را در بغرنج‌ترین و خونین‌ترین مقاومت سازمان‌یافته در میهن ما به‌عهده بگیرد و داغ ننگ و شکست را بر پیشانی رژیم زن‌ستیز و ضدانسانی آخوندها بکوبد.