۱۴۰۳ تیر ۲۶, سه‌شنبه

عاشورا، الهام‌بخش جاودان مجاهدت برای آزادی

                                     سخن روز

عاشورای حسینی فروغ جاودانی است که بر فراز تاریخ رهایی انسان می‌درخشد و برای همیشه الهام‌بخش مجاهدت برای آزادی است. حسین (ع) با خروش هیهات مناالذله در برابر خلیفه شقاوت و جنایت و دجالیت، مرگ سرخ و فدای مطلقه را برگزید تا راهگشای همهٔ انسانهای آزاده‌یی باشد که زندگی را در نبرد با ستمگر جستجو می‌کنند. سرور آزادگان زندگی را عقیده و جهاد تعریف می‌کرد و این کلام ماندگار اوست که هر زنده‌یی راه مرا می‌رود.

آری، فروغ جاویدان حسینی در مسیر پر فراز و نشیب قرون و اعصار، راهگشای همهٔ روندگان راه رهایی و شورشگران برای آزادی و کرامت بشری بوده و امروز نیز مسیری را که مجاهدین خلق ایران در نبرد با دو دیکتاتوری شاه و شیخ طی کرده‌اند، با نور «صدق و فدا»، روشن کرده است.

قیام سرخ حسینی و سنت عاشورایی که او در آن برهوت تفته بنیان گذاشت، نه تنها سرمشق و الهام‌بخش مجاهدین در نبرد بی‌امان با رژیم یزیدی دوران، خمینی و خامنه‌ای بوده و هست، بلکه نحوهٔ برخورد حسین این پیامبر جاودان آزادی با عافیت‌جویان زمان و کسانی که او را به‌مبارزه بی‌هزینه و سازش دعوت می‌کردند نیز همواره آموزگار مجاهدین در برخورد با این قبیل جریانهای تسلیم‌طلب بوده که زبونی و ذلت خود را هر بار با زرورق تئوری‌بافی‌های فریبنده عرضه می‌کنند.

امام حسین در مسیر رسیدن به‌دشت کربلا یکبار حدود هزار نفر از معتمدان و رجال و روشنفکران شهرهای مختلف را به‌مـنا دعـوت کـرد تـا مـواضع خـودش را اعـلام کنـد. در همیـن جمـع بـود کـه به‌مـلامت و سـرزنش سـازشکـاران و تسلیم‌طلبان پرداخت و خروشید: «مـی‌بینید کـه همـهٔ مـوازین و پیمان‌هـا و حـدود خـدایی شکسته مـی‌شونـد و هـراس نمی‌داریـد. پیمان‌هـا و سنت‌هـای پیامبـر خـوار و بی‌مقـدار گشتـه و معلولان و زمین‌گیران در شهرهـا بی‌سرپـرست افتـاده‌اند، امـا شمـا درخـور مسئـولیت و توانایی خـود عمل نمی‌کنیـد و نسبت به‌آن کـس هم که وظیفـهٔ خود را انجام می‌دهد، اعتنا ندارید و در مسامحه و سازشکاری و همکاری با ستمگران آرمیده‌اید.

شمـا ستمگـران را در مقـام خـود جـای داده‌ایـد و زمـام امـور خـدا را در کـف ایشـان نهـاده‌ایـد کـه به‌غلـط عمل کننـد و در شهـوات پیـش رونـد... ضعفـا و نـاتوانـان را به‌ایشـان تسلیـم کـرده‌ایـد تـا برخـی را بـرده و مقهـور خـود کننـد و برخـی را به‌خاطـر لقمه‌نانـی بیچـاره سـازنـد...

به اسم خدا حکم می‌رانند و راه رسوایی و پستی را بر هوس‌های خود هموار می‌کنند. بر خدا طغیان کرده و زشتی و شرارت رواج می‌دهند و در هر شهری گوینده‌ای از جانب خود بر منبر دارند و این سرزمین پایمال آنهاست. در همه جای آن دست‌گشـاده‌اند، مـردم را برده و در اختیار خود می‌خواهند تا هر دستی بر سر آنان بکوبند، نتوانند از خود دفاع کنند. دسته‌ای زورگو و مستبد که نه خدا و نه روز بازپسین می‌شناسند، بر ضعفا و محرومان به‌شدت فشار می‌آورند. پس شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که زمین در تصرف مردی دغل و ستمکار است و باجگیری نابکار».

این سخنان سیدالشهدا، شباهت شگفت‌انگیزی با اوضاع و احوال امروز میهن ما دارد. زیرا که جوهر داستان یکی است. داستان نبرد عادلانه و بی‌امان در برابر ستمگر دوران. ستمگر بی‌شرمی که در این زمان، هم‌چون معاویه و یزید ردای دین و مذهب به‌تن کرده و برای حفظ نظام ضداسلامی خود، از هیچ سرکوب و جنایتی در داخل کشور رویگردان نیست و در خارج کشور و در منطقه نیز از صدور تروریسم و جنگ‌افروزی و کشتن یا به‌کشتن دادن هزاران نفر از مردم عراق و سوریه و فلسطین ابایی ندارد.

سازش‌ناپذیری مجاهدین در برابر این رژیم ضدانسانی و ضدایرانی، برافراشتن پرچم اسلام انقلابی در برابر استبداد دینی و نبرد بی‌امان برای برقراری حاکمیت مردم، چنان‌که مسعود رجوی گفته است، تماماً مرهون و الهام گرفته از فروغ تابناک عاشورای حسینی است. چه پرمعناست سخن او که در این باره می‌گوید: «قبل از هر چیز باید گواهی داد، ای مقتدا و راهبر جاویدان! که اگر تو و اگر سرخط عاشورایی تو نبود، امروز ما هم هیچ بودیم و هیچ نبودیم» و تأکید می‌کند: «راستی اگر مجاهدین خط مشی حسینی پیشه نمی‌کردند، اگر عاشورا را نصب‌العین خودشان نمی‌کردند، آیا جزو گروه یا جریان روشنفکری بیشتر باقی می‌ماندند؟... آیا غیر از این است که شرف، اعتبار، آینده و تمامی دارایی عقیدتی و سیاسی ما از عاشورای حسینی جوشیده؟» (۱۳شهریور ۱۳۶۶).