۱۴۰۲ مهر ۹, یکشنبه

سیستان و بلوچستان و حاکمیتی اسیر انزوا، ریزش، رفتن


                           جمعه خونین زاهدان

....».هر روز که از تداوم آثار گسترده و ژرف قیام ۱۴۰۱ می‌گذرد، تناوب مجازات اتودینامیک حاکمیت ملاسالار بیشتر و تندتر می‌شود. یکی از این آثار، آماده‌باش ناگزیر و مداوم نان‌خورهای حکومتی برای حفظ نظام است. نظامی که در منظر اکثریت قاطع مردم ایران برای همیشه تعیین‌تکلیف شده است؛ یعنی که فقط یک راه با سه مکافات پیش رو دارد: انزوا، ریزش، رفتن.

بسیج دار و ندار حاکمیت برای سرکوب خیزش در سیستان و بلوچستان، یکی از مجازات‌های اتودینامیکی است که رژیم ملایان گرفتارش شده است. تمام کاشته‌های جنایت، چپاول، دروغ، دجالیت و شیطان‌سازی علیه مخالفان و مردم ایران، به‌طور سرجمع تبدیل به مکافات و مجازات اتودینامیک شده‌اند و آوار بر تمامیت حکومت.

خامنه‌ای با گسیل مزدوران و نان‌خورهای باقی مانده برای نظام به سیستان و بلوچستان، می‌خواهد باز هم با سیاست النصر بالرعب، کارچرخانی کند ولی همین سیاست هم تبدیل به مجازات اتودینامیک نظام شده است. این سیاست دیگر پشت اجتماعی و عمق استراتژیک ندارد. این سیاست، جبهه‌ٔ خلق ــ از جمله تسلیم‌ناپذیری سیستان و بلوچستان ــ را علیه تمامیت حاکمیت بیش از پیش برمی‌انگیزد. این سیاست، جبهه‌ٔ ضدخلق را بیش از پیش دچار شتاب در انزوا، ریزش و رفتن می‌کند.

مشاهده می‌شود که کلیت نظام در آماده‌باش مستمر و ناگزیر حفظ نظام، به‌اسارت درآمده است. حمله به سیستان و بلوچستان هم یکی از اسارت‌های ناگزیر در مجازات دینامیک است.

از سیستان و بلوچستان در ۷مهر ۱۴۰۲ جز خشم و پیام قاطع‌تر سرنگونی حاکمیت ولایت فقیهی نصیب خامنه‌ای و مزدوران و نان‌خورهای جنایت و چپاول و فساد نخواهد شد.

بگذار خامنه‌ای از استانهای هم‌جوار سیستان و بلوچستان، اوباش و گماشته‌ٔ نظامی گسیل کند و روز ۶مهر با این اوباشان سرکوب‌گر و قاتل مردم، مانور نظامی در شهر راه بیندازد که به‌زعم خودش زاهدان را در محاصرهٔ نظامی فروببرد. آنچه اما روی زمین اثبات شد، این واقعیت است که همه‌ٔ این اقدامات در کنه و ذات‌شان سنگربندی در مقابل مردمانی است که لااقل یک‌سال است از خواسته‌های نگون‌طلبانه‌شان علیه حاکمیت ملایان کوتاه نیامده‌اند. استانی که قیام را استمرار داده و همواره رادیکال‌تر شده و مرزبندی با هر دیکتاتوری را ضرورت و تضمین استمرار قیام نشان داده است.

بگذار نیروهای نظامی نان‌خور نظام ولایی با تشدید تردد در شهر زاهدان، تلاش کنند خود را به مردم نشان دهند و از این حضور، ویدیوها تهیه کنند تا با انتشار در فضای مجازی، سیاست، به‌زعم خودشان فضای هراس و ترس را تبلیغ و ساطع کنند.

آنچه اما پس از شلیک به مردم و کودکان اتفاق افتاد، همبستگی بیشتر مردم برای ماندن در صحنه و همیاری و سازماندهیِ امدادهای مردمی‌شان در انتقال مجروحان به بیمارستانها بود. هر چه فیلم و گزارش از صحنه‌های درگیری روز ۷مهر در سیستان و بلوچستان انتشار یافت، گویای ایستادگی مقابل مزدوران حکومتی و پشتیبانی مردمی از همدیگر بوده است. جوانان شیردل با شعار «مرگ بر خامنه‌ای» در زاهدان، خاش، تفتان، سوران و راسک، تظاهرات کردند و اوباش نظامی و انتظامی را پس راندند.

بگذار اتاق سانسور حاکمیت منفور ملاسالار، اینترنت سیستان و بلوچستان و استانهای هم‌جوار را محدود کند ولی این ایرانیان در داخل و خارج کشورشان بودند که صدا و پیام مقاومت و ایستادگی و نبرد سیستان و بلوچستان را با انواع هشتگ‌ها، به نبرد سراسری با دستگاه سانسور و دروغ حکومت جانیان بردند:

#سالگرد_خونین_زاهدان / #جمعه_خونین_زاهدان / #ایستاده_ایم_تا_پایان / #زاهدان_تنها_نیست / #صدای_زاهدان_باشیم.

در پیوند با قیام و پایداری سیستان و بلوچستان در روز ۷ و ۸مهر، کانون‌های قهرمان شورشی با انجام بیش از ۹۰ عملیات موفق در بسیاری شهرهای ایران، با شهیدان جمعه‌ٔ خونین زاهدان و مردم استان، اعلام همبستگی و همیاری و پشتیبانی و همراهی نمودند.

اینک سیستان و بلوچستان در نوک پیکان قیام، نماینده‌ٔ بالندگی قیام علیه تمامیت دیکتاتوری آخوندی شده است. توان و انرژی و همبستگی بقیه‌ٔ شهرهای ایران در راستای موفقیت سیستان و بلوچستان گل می‌دهد و به‌ثمر می‌رسد. حاکمیت جانیان ولایی اما هر چقدر هم نیروی اوباش بسیج کند، توان برون‌رفتن از محاصرهٔ مجازات دینامیک را ندارد: اسیر انزوا، ریزش و رفتن تا سقوط محتوم.