۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۴, جمعه

رضا شمیرانی: وفای به عهد و پیمان

عصرچهارشنبه.آرمان یکی ازهم بندی‌های سابقم طبق معمول بامن تماس گرفت اما اینباربرخلاف همیشه، درصدایش غم سنگینی را حس میکردم، چیزی نگفت فقط کمی احوالپرسی کرد و زود قطع کرد،گویا حرفی در گلویش بود که نتوانست بمن بگوید، بفکرفرورفتم تا چند دقیقه بعد توسط هم‌بندی سابق دیگری مطلع شدم که حمید خلاق دوست، برادرو یاردوران زندان درشکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه برفیق اعلا پیوسته است. باور آن برایم سخت و سنگین بود. او را خوب می شناختم. اگر چه شاهد از دست دادن هزاران هزار از دوستان و هم بندی‌های خودم طی ده سال زندان و دو قتل عام بوده ام، اما هیچگاه به شنیدن خبر از دست دادن انها عادت نکرده بودم و هر بار که خبری از پر کشیدن هر کدام از انها می شنیدم غم سنگینی تمام وجودم را فرا می گرفت.

بلی، حمید دیگری از حمیدها نیز به کهکشان جاودانه فروغ‌ها پیوست و به عهد و آرمان خود وفا کرد. همیشه دو ویژگی بسیار بارز حمید در ذهنم هست. عشق بیکرانش به سازمان مجاهدین خلق و برادر مسعود و شادابی، تبسم زیبایی که حتی در شرایط سخت پیوسته بر لبان خود داشت.

عاشق برادر مسعود بود. در زندان وقتی از برادر مسعود صحبت میکرد آنچنان برافروخته میشد که هر ببیننده‌ای از او اشعه ایمان و یقین میگرفت و بر سر سازمان و رهبری آن با هیچ کس شوخی نداشت و مرزهای روشن و آشکاری در این زمینه داشت.

او از اولین زندانیانی بود که در مقابل مزدور نفوذی ایرج مصداقی ایستاد و قاطعانه مرز خودش را با این مزدور مشخص کرد. هر بار که او را میدیدم بشدت از این مزدور اظهار تنفر میکرد و میگفت: او به چه حقی نام شهدای مجاهد را در دهان کثیف خود میاورد.

از همین رو بود که حمید خلاق دوست مورد خشم و کینه لاجوردی‌گونه مزدور اسقاطی قرار داشت. از جمله در اراجیف سرهمبندی شده اش بدستور وزارت اطلاعات در (میمون تی وی بهبهانی) جمعی از زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین و از جمله حمید خلاق دوست را به دفعات خائن نامید که بدستور رهبری مجاهدین، از دادن شهادت علیه دژخیم حمید نوری خودداری کرده است. درحالی که حمید مانند تعداد دیگری از زندانیان هوادار مجاهدین از اولین کسانی بود که در دادستانی سوئد علیه جنایت های حمید نوری شهادت داد، تا مانع در بردن حمید نوری جنایتکار بوسیله مزدور نفوذی و هم پالکی‌هایش بشود. 

دادگاه سوئد او را بعنوان یکی از شاکیان برسمیت شناخته بود و منتظر شهادت در دادگاه بود که اجل مهلتش نداد.

او به هنگام شهادت در نزد دادستان به صراحت گفت که ایرج مصداقی نیز به خاطر لودادن مجاهدین و جاسوسی درزندان و همکاری با دادستانی اوین باید درکنار حمید نوری محاکمه بشود.

اگرچه حمید دیگردر بین ما نیست اما او را در نام خجسته مسعود و لبخند های خواهر مریم میتوان پیدا کرد، حضوراو را در میز کتاب های مجاهدین با در دست داشتن عکس برادر مسعود و خواهر مریم در سرمای زمستان و گرمای تابستان در همه تجمعات مجاهدین، و از همه مهمتر شرکت در اعتصاب غذا در ژنو همزمان با اعتصاب غذای مجاهدین در لیبرتی و ..... میتوان پیداکرد . او در همه مبارزات ما و در دادگاه حمید نوری همراه ما هست و حضور دارد.

درود بر او، بر روزی که به دنیا آمد، بر روزی که به مجاهدین پیوست و روزی که سرافرازانه با نام مسعود به رفیق اعلاء پیوست.

یادش گرامی و راهش مستدام باد