تحریم شعبدهٔ انتخابات
روزگاری بود که برخی دم و دمبالچهها و برادر خواندههای ولایت فقیه، برای تقویت و استمرار همین حاکمیت دم از «گفتوگوی تمدنها» میزدند و ولایت فقیه را «ارادهٔ برتر منتسب به وحی»! میخواندند تا از قبُل خوان یغمای قدرت تکه استخوانی هم به آنها برسد.
این جماعت که زائدههای استبداد دینی هستند، نام خود را «اصلاحطلب»! گذاشته بودند تا نقش گوسالهٔ سامری را بازی کنند. آنها لبههای سوهان ناخورده و زمخت بیرونی ولایت فقیه را با لایهای از خزه و جلبک پوشانده بودند تا زیاد به چشم نیاید و در انظار بینالمللی قابلتحمل باشد.سیاست کثیف مماشات نیز باد در آستین آنها انداخت بود و تا از یکطرف زد و بندها و کلان معاملهٔ ارتجاعی ـ استعماری پیش برود و از طرف دیگر راهکار انقلابی و خط سرنگونی این حکومت در محاق قرار گیرد.
«خالصسازی»!
اکنون تاریخ مصرف این لعبتکها به پایان رسیده و خامنهای آنها را با یک تیپا از گردونهٔ قدرت بیرون انداخته است تا بهقول آخوند طائب، انقلاب [بخوانید سلطنت مطلقهٔ فقیه] را «خالصسازی»! کند. بعد هم در کشیدن گوش آنها و خوار داشتشان تا آنجا پیش رفت که مجلس سرسپردهٔ خود را واداشت تا آنها طرح ممنوعالخروج کردن آنها را در کمیسیون قضایی مجلس در دستور کار قرار دهند.
آخوند مرتضی آقا تهرانی پیشتر به آنها گفته بود:
«افراد رد صلاحیت شده باید بروند خود را اصلاح کنند اگر نقاط ضعفی دارند از طریق قانون آن را برطرف کنند... برای رئیسجمهور شدن، نمیتوان به هر طریقی متوسل شد مثلاً برای رسیدن به هدف ریاستجمهوری اسلحه دست بگیرم و همه را بکشیم... نباید مردم را بترسانیم برای اینکه نظام زیر سؤال برود، اینها راهش نیست، نظام به شما چنین اجازهای نمیدهد، کمی تحملتان میکنند بعد هم جمعتان میکنند» (اعتماد آنلاین. ۷خرداد ۱۴۰۰).
بازداشتگاه اوین
نظیر این توبیخ و تهدید هنوز ادامه دارد. دلقکی مانند رائفیپور نیز در توئیتی خطاب به حسامالدین آشنا نوشته است:
«بازداشتگاه اوین، از آنچه در آیینه میبینید به شما نزدیکتر است».
در نقطهٔ مقابل باند مغلوب و رانده شده از قدرت، به نقزدن اکتفا کرد و با طرح یک سؤال غیرمستقیم خواهان دقیقتر شدن اختیارات شورای نگهبان از سوی مجلس سرسپرده شد! به این میگویند شکایت از خر به پالان خر!
«شورای نگهبان ذیل قوه مقننه و ادامه مجلس شورای اسلامی تعریف شده است و اختیار اجرایی ندارد، اما امروزه توانمندیهای آن فراتر از قبل شده است. آیا مجلس میتواند مصوبهیی بیاورد که اختیارات شورای نگهبان را دقیقتر کند؟» (آرمان. ۸خرداد ۱۴۰۰)
کشکول پر از هیچ!
اصلاحطلبان قلابی البته علاوه بر نقزدن کار دیگری نیز بلد هستند: ندامت ذلیلانه و تمکین به خامنهای و باز هم چسبیدن به صندوق انتخابات نمایشی و مهندسی شده.
«دیگر نمیتوان دلخوش به چهرهها و نمادها بود. فرزند فاضل امام، نوه امام، نخستوزیر امام و... دیگر هیچ اعتباری در ساحت قدرت جمهوری اسلامی ایجاد نمیکند. در واقع، کشکولی که دهه اول انقلاب پر شده باشد، اکنون به هیچ نمیخرند. لذا نمادها اساساً دیگر در هیچ امری کارگر نمیافتد. تنها میتوان بهطور نهادی، اصلح طلبی کرد. من گمان میکنم در پارادایم جدیدی که بر جمهوری اسلامی حاکم شده، هیچ قهری و گلایهای مسموع نمیافتد. صندوق رأی، و روز رأی، از معدود بازماندگان ایده اصلاحطلبی در انضمامِ قدرت است! همین را باید پاس داشت» (ابتکار. ۷خرداد ۱۴۰۰).
چرا؟
زیرا آنها زائدههایی از همین نظام هستند. دعوای آنها با باند غالب دعوای قدرت و سهمخواهی از غارت و چپاول مردم است. تمام شعارهای فریبنده و مشعشع آنها در این نقطه رنگ میبازد. حیات طفیلی آنها در گرو ماندگاری استبداد دینی و ولایت فقیه است. سیاست تغییر از درون جای خود را به سیاست نقزدن و ندامت داده است. آنها که خود در همان کشتی نظام هستند حواسشان هست ناپرهیزی نکنند چرا که میدانند طوفان خشم مردم کشتی درهمشکسته نظام را با همه مسافرانش غرق خواهد کرد.
تحریم انتخابات نمایشی، کار مجاهدین، مقاومت ایران و مردم بهپاخاستهای است که تنها راه نجات را در براندازی تام و تمام این رژیم با باندهای مافیایی آن میدانند.
چرا؟
زیرا به دوران تعیینتکلیف رسیدهایم و دوقطبی اصلی جامعهٔ ایران بیش از هر زمان خود را آشکار کرده است. این را باید به فال نیک گرفت.