وحشت مزدوران وزارت اطلاعات، شتری که در خانه آنها هم خواهد خوابید..روز پنجشنبه ۱۶بهمن۹۹، دادگاه بلژیک اسدالله اسدی،دیپلومات ـ تروریست رژیم آخوندی را،به جرم اقدام برای کشتاربزرگ درعملیّات تروریستی در گردهمایی مقاومت ایران درپاریس، به۲۰سال، وسه مزدورهمدستش را به ۱۸سال، و ۱۷ سال و ۱۵سال زندان محکوم کرد.قسمت اول -
محکومیّت یک دیپلومات شاغل در جاسوسخانۀ رژیم در اتریش، یک شکست سیاسی و دیپلوماتیک مهم برای رژیم سفّاک آخوندی و یک پیروزی بسیار ارزنده و گشایش بخش برای مقاومت و مردم ایران است که در این چهل و دو سال، حکومت ارتجاع آخوندی در سایۀ «امدادهای غیبی» و آشکارِ سیاست مماشات کشورهای غربی، غیرممکن می نمود.
مقاومت ایران، پس از یک کارزار بزرگ حقوقی و سیاسیِ دو سال و نیمه در برابر رژیم تروریست پرور، مانند دیگر کارزارهای حقوقی و سیاسی اش، به این پیروزی درخشان دست یافت.
این پیروزی افتخارآفرین و شورانگیر را به پرچمداران بزرگ رزم آزادی ایران زمین، مسعود و مریم رجوی، شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین خلق، کانونهای شورشی و به خلق قهرمان ایران تبریک و تهنیت می گویم.
جشن نخستین «انفجار» تروریستی رژیم
اوّلین انفجار تروریستی رژیم در اکتبر ۱۹۸۳ در لبنان و به دنبال آن سلسله انفجارها و عملیّات تروریستی دیگر، نه تنها برای رژیم زیانبار نبود بلکه درهای گشایش بسیاری را به رویش گشود.
گزارش کوتاهی دربارۀ اوّلین انفجار تروریستی رژیم در بیروت:
در ۲۳ اکتبر۱۹۸۳ (اوّل آبان ۱۳۶۲)، در پی انفجار یک مرکز نظامی آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بیروت، ۲۴۱تن، ازجمله ۲۲۰تفنگدار آمریکایی، کشته شدند. در همان روز، ۵۸ تن از چتربازان فرانسوی نیز در حملۀ مشابهی در بیروت به قتل رسیدند.
در سال ۱۳۵۹(حدود سه سال قبل از تاریخ این انفجار)، خمینی، همزمان با زمینه سازی برای برافروختن جنگ ایران و عراق، سرکردگان سپاه پاسداران را به لبنان فرستاد تا زمینۀ این انفجارها و راههای «امتیاز»آور گروگانگیری را در این «عمق استراتژیک» نظام پیدا کنند.
در ۱۹شهریور۱۳۹۰، سایت حکومتی «مشرق» عکسی را به چاپ رساند که در سال ۱۳۵۹ در بیروت گرفته شده بود. در این عکس محسن رضایی (فرمانده وقت اطّلاعات سپاه)، محسن رفیقدوست (مسئول پشتیبانی سپاه)، محمد صالح الحسینی (مسئول روابط خارجی سپاه) و انیس نقّاش لبنانی (مأمور قتل شاپور بختیار) دیده می شدند.
سپاه پاسداران پس از تدارک و زمینه سازیهای لازم، سرانجام توانست در لبنان دست به یک عمل تروریستی بسیار بزرگ بزند و نیروهای آمریکایی را مجبورکند که از آن کشور خارج شوند. پس از این اقدام تروریستی بسیار عظیم بود که آمریکا گویی بنا به دستور العمل «زیر بار زور نمی رویم، مگر این که سُنبه پرزور باشد!» نه تنها لبنان را در «سینی طلایی» به «بانکدار اصلی تروریسم بین المللی» تقدیم کرد بلکه از آن پس نیز سرِ کیسه امتیازدادن به رژیم تروریست پرور را، چهار طاق، گشود و دیگر هرگز آن را نبست.
شرح کوتاهی درباره اوّلین عمل بزرگ تروریستی که در لبنان رخ داد، به نقل از سایت «وُرلد نِت دیلی» ـ ۲۴مرداد۱۳۸۴: «مصطفی بنی نجّار، وزیر دفاع جدید ایران، از مسئولان بمبگذاری انتحاری بیروت است که در سال ۱۹۸۳، باعث کشته شدن ۲۴۱ تفنگدار نیروی دریایی آمریکا شد. او فرمانده ارشد نیروهای اعزامی ایران به لبنان بود. در روز ۲۳اکتبر ۱۹۸۳، یک فرد "انتحاری" یک تانکر بزرگ انتقال آب را در راه فرودگاه بین المللی بیروت مصادره کرد و با تانکر مشابه آن، امّا، پر از موادّ انفجاری، روانۀ مقصدی شد که تانکر اولیّه در پیش داشت، یعنی فرودگاه بیروت، محل استقرار تفنگداران دریایی آمریکا. رانندۀ "انتحاری" از یک ورودی فرعی به مقّر تفنگداران دریایی نزدیک شد و پس از درهم شکستن دیوارۀ سیم خاردار و دو مقرّ نگهبانی و دروازۀ سر راه، در ساعت ۶ و ۲۲دقیقه صبح، تانکر مملو از موادّ انفجاری را به ساختمان پایگاه کوبید. موج انفجار بسیار عظیمی که رخ داد، ساختمان چهارطبقۀ خوابگاه سربازان آمریکا را درهم ریخت و ۲۴۱تن از ساکنان ساختمان را، در حالی که هنوز درخواب بودند، به قتل رساند...
پس از این حملۀ مرگبار، آمریکا نیروهایش را از لبنان بیرون کشید... دو سال پیش یک دادگاه فدرال در آمریکا فرد بمبگذار انتحاری را یک فرد ایرانی به نام اسماعیل عسکری معرّفی کرد».
روزنامۀ «رسالت»، در ۳۰تیر ۱۳۶۶ (۲۰ژوییه ۱۹۸۷)، به نقل از محسن رفیقدوست، رئیس وقت سپاه پاسداران، نوشت: «هم تی.ان.تی، و هم ایدئولوژیِ انفجاری که ۴۰۰ افسر و سرباز آمریکایی را در مقرّ فرماندهی تفنگداران آمریکا در بیروت به جهنّم فرستاد، از ایران رفته بود».
این دادگاه آمریکایی این انفجار را به عنوان «بزرگترین انفجار غیرهسته یی که تا کنون در جهان رخ داد، توصیف کرد که نیروی آن معادل ۱۵تا ۲۱هزار پوند تی.ان،تی، بود».
پس از این «بزرگترین انفجار غیرهسته ییِ» تروریستی، تروریسم و گروگانگیری در مدار جدیدی خود را نشان داد و سیاست جاری برونمرزی و داخلی رژیم ولایت فقیه شد. به موازات ادامۀ آن هم، دروازۀ امتیازدادنهای «استکبار جهانی» به «اُم القُرا»ی تروریسمِ بین المللی گشوده شد و پشتوانۀ بقای رژیمی شد که جز با سرکوب سهمگین در داخل ایران و شانتاژ و باجگیری و گروگانگیری و برپایی جنگ و تروریسم در خارج مرزهایش، نمی تواند به حیات ننگینش ادامه دهد.
البته سرکردگان رژیم، نه تنها از این که تروریست خوانده شوند، پروایی نداشتند و ندارند، بلکه به آن افتخار هم می کنند، حتّی اگر قربانیانش مردم بی دفاع و غیرنظامی باشند که مصداق بارز «تروریسم» است.
هاشمی رفسنجانی، یکی از گردانندگان اصلی سیاست صدور تروریسم، در نماز جمعۀ روز ۱۵اردیبهشت ۱۳۶۸ (۵مه۱۹۸۹) ـ «روز جهانی قدس» گفت: «اگر امروز در برابر هر فلسطینی که در فلسطین شهید می شود، فلسطینی های خارج، پنج آمریکایی، انگلیسی یا فرانسوی را اعدام کنند، اسرائیلی ها دیگر از این غلطها نمی کنند. آمریکایی و فرانسوی کشتن که مشکل نیست ... آنهایی که ده میلیارد دلار مالیات می دهند و این اسرائیل را حفظ می کنند، خونشان چه ارزشی دارد؟ فرزندان فلسطین کجا هستید؟ سلاحهایی که به اسم مردم فلسطین خریدید، بیرون بیاورید و دست به کار بشوید... اعلام کنید که از این به بعد، همۀ منافع آمریکا را در سراسر دنیا به خطر خواهید انداخت . هواپیما بربایید، نترسید... بالاتر از سیاهی که رنگی نیست...»
۵ سال بعد از این سخنرانی (۱۹۹۴)، نیروهای تروریستی رژیم، مرکز یهودیان در شهر بوئینس آیرس آرژانتین را منفجر کردند. در این انفجار ۸۵تن از یهودیان کشته و ۳۰۰تن مجروح شدند.
به نوشتۀ روزنامۀ فرانسوی «لیبراسیون» (۶ آبان ۱۳۸۵)، «... قاضی دادگاه فدرال آرژانتین در روز سوم آبانماه ۸۵، اعلام کرد که در سازماندهی و طرّاحی و دستور حمله به مرکز یهودیان در بوئینس آیرس در سال ۱۹۹۴ بالاترین مقامهای رژیم ایران دست داشته اند و حکم جلب بین المللی رفسنجانی و شماری از مقامهای بلندپایۀ رژیم ایران، از جمله، علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه، محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، احمد وحیدی، فرمانده سپاه قدس، علی فلاحیان، وزیر اطلاعات و عماد مُغنیه، رئیس بخش امنیتی حزب الله لبنان، را به عنوان طرّاحان و مجریان این انفجار تروریستی صادر کرد...».
انفجار پایگاه تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت و انفجارهای تروریستی مشابه دیگر، به جای این که دروازۀ دشمنی بین دو کشور ایران و آمریکا را بگشاید، دروازۀ دوستی و مراودات دوستانه را گشود، امّا، نه دوستیِ آشکارا، بلکه در پشت درهای بسته.
در پی بازشدن باب این دوستی پنهانی، راه «امتیاز» دادنهای آمریکا به رژیم ایران نیز به کلّی، گشوده شد. از آن پس، به موازات «انفجارها»، سیاست گروگانگیری و امتیازگرفتن برای آزادی آنها، سیاست جاری رژیم تروریست پرور ایران شد.
همواره در صدر این «امتیاز»هایی که رژیم تروریست پرور از دولتهای غربی مطالبه می کرد، درخواست «اخراج» و «استرداد» و ایجاد تنگنا و مضیقه برای سازمان مجاهدین بود که وجودش را تهدیدی برای بقای رژیمش می دید. به عنوان نمونه، در ۲۴ ژوییه ۱۹۸۵، در پایان یک جلسۀ «کمیتۀ خارجی مجلس نمایندگان آمریکا»، ریچارد مورفی، دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک، بدون هیچ زمینۀ قبلی و بی آن که هیچ یک از نمایندگان حاضر از وی در این مورد پرسشی کنند، بیانیه یی را دربارۀ سازمان مجاهدین خلق ایران خواند که در آن، ازجمله، آمده بود: «...آنها یک گروه نظامی اسلامی و ضدّ دموکراتیک و ضدّ آمریکایی و اشتراکی هستند و از تروریسم و خشونت به عنوان ابزار اصلی پیشبرد سیاستهایشان استفاده می کنند» («مجاهد»، شماره ۳۵۸، ۱۱مهر۱۳۷۳).
وقتی گزارش «کمیسیون تاوِر» در اسفند ۱۳۶۵ اننتشار یافت، معلوم شد که رژیم خمینی از «وزارت خارجۀ آمریکا» خواسته بود در اعلامیه یی رسمی سازمان مجاهدین خلق را «تروریست» و «مارکسیست» بنامد و طی بخشنامه یی از «کنگره و تمام مراکز علمی و شرکتها» بخواهد که از پشتیبانی آن سازمان دست بکشند. منوچهر قربانیفر، دلاّل رژیم خمینی، طی نامه یی خطاب به طرف حساب آمریکاییش نوشته بود که یکی از درخواستهای آخوندها از وزارت خارجۀ آمریکا برای آزادی گروگانهای آمریکایی، که تروریستهای مورد حمایت رژیم خمینی («جهاد اسلامی») آنها را در لبنان به اسارت گرفته اند، صدور بیانیه یی مبنی بر «تروریست» و «مارکسیست» خواندن مجاهدین است.
«تروریست» و «مارکسیست» نامیدن مجاهدین، همواره در این سالها، خواست اصلی رژیم از غرب و وسیلۀ نزدیکی غربیها به رژیم آخوندی بوده است.
یک سال و چند ماه پس از این موضعگیری ریچارد مورفی، خبرگزاری فرانسه در روز ۱۱ آبان ۶۵ (۲نوامبر۱۹۸۶) خبرداد که دیوید جیکوبسن آمریکایی که گروه «جهاد اسلامی» او را در بیروت به گروگان گرفته بود، آزاد شد. روز بعد، خبرگزاری رویتر اعلام کرد که سوریه و ایران در آزادی گروگان آمریکایی دخیل بوده اند.
فردای آن روز (۱۳ آبان۶۵)، مجلۀ عربی «الشِراع»، چاپ بیروت، ماجرای روابط پنهانی رژیم خمینی با آمریکا را، که به «ایران گیت» معروف شد، برملا کرد که البته این افشاگری به بهای ترور سردبیر آن نشریه در بیروت، به دست تروریستهای دست پروردۀ رژیم آخوندی، تمام شد.
در این باج دادنها از کیسه مجاهدین به «بانکدار» بین المللی تروریسم، آمریکا تنها نبوده است و اروپا نیز با آن همگام و همنوا بوده است. یک نمونه اش را از زبان انیس نقّاش، از عاملان سیاستهای انفجاری و تروریستی رژیم و مأمور قتل شاپور بختیار و مجری «عملیات گروگانگیری وزرای نفت در مقرّ اوپک»، بشنویم.
وی در مصاحبه با خبرگزاری «فارس» در روز ۲۹مرداد۸۷، از شرطهایی که برای آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان از دولت شیراک درخواست کرده بود، گفت: «هشت فرانسوی در لبنان گروگان گرفته شده بودند و فرانسه برای آزادی اینها با ایران وارد مذاکره شد، چون ایران روی گروههای اسلامی لبنان نفوذ داشت. شروط متفاوتی مطرح بود. یکی از موارد مطرح شده در توافق، آزادی من از زندان فرانسه بود. به همین دلیل فردی به نمایندگی از طرف دولت فرانسه وارد سلول من شد تا با هم مذاکره کنیم، من پنج شرط گذاشتم: