۱۳۹۹ بهمن ۱۵, چهارشنبه

اشک «تمساح‌های» در حال انقراض

 

                                 اشک تمساح برای مردم ایران

اوج‌گیری روزافزون جدال‌های درونی باندها و هم‌باندی‌های نظام، مراحلی را پشت سر می‌گذارد که همه‌ٔ ارکان نظام نسبت به آن «آژیر» و بوق‌های هشداری را فعال کرده‌اند! کمتر روز هست که در رسانه‌های حکومتی یکی از مهره‌های ریز و درشت دستگاه فاسد حکومتی از آینده‌ٔ تاریک و سرنگونی محتوم نظام به وحشت نیفتد و جیغ بنفش سر ندهد!

در یک نگاه به چند رسانه‌ٔ حکومتی در یک روز، انبوهی از این پاچه گیریهای متقابل یا پاسخ‌ها و تسویه حساب‌های باندی و درون باندی به چشم می‌خورد؛ هر کسی از هر کرسی و جایگاهی برای حمله به دیگری استفاده می‌کند!

آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، در جلسه شورای عالی قضاییه‌ٔ آخوندی در ۶بهمن با کنایه به دو رأس دیگر نظام که مدت‌هاست در جدال هستند گفت: «تریبونها نه محل طرح و نه محل رفع مسائل اختلافی است بلکه آنچه محل طرح و رفع مسائل اختلافی است «جلسات» هستند». جلاد قتل‌عام زندانیان سیاسی دست بسته، با هول و هراس از تزلزل نظام آخوندی، وحشت از مردم و «دشمنان نظام» هشدار داد: «ما برای داخل و خارج از کشور باید پیام انسجام و برای دشمنان نیز یک آهنگ واحد داشته باشیم».

ناتوانی خامنه‌ای برای مهار اوضاع

در این وانفسا که همه‌ٔ ارگانهای سیستم حاکمه با تمام قدرت درگیر یقه‌درانی از یکدیگر برای چپاول و غارت هر چه بیشتر هستند، بدیهی است که نه توانی و نه هیچ قصدی برای حل هیچ مشکل خرد و کلانی در ایران آخوند زده نیست!

کار به جایی رسیده که در درون نظام هم با وجود پاچه‌ خواریهای مهوع در آستان ولی‌فقیه ارتجاع، پشمی به عمامه‌ٔ خامنه‌ای نمانده؛ در نتیجه عمود خیمه و خرگاه ولایت توان واقعی برای افسار زدن بر پوزه‌ٔ مهره‌های حکومتی ندارد. نه تنها باند مغلوب نظام، بلکه تمردها و سرکشی‌ها و طعنه‌های متعددی از درون باند خودش را نیز در مقابل دارد!

نمونه‌ٔ آن در مجلس ارتجاع است که با وجود چند مورد افسار‌کشی از مجلس، باز گاه و بیگاه عربده «استیضاح روحانی» از سوی یکی از گماشتگان مجلس ارتجاع به گوش می‌رسد!

آخرین آنها از سوی «الیاس نادران» بود که در جریان جنگ فرسایشی و پوچ بودجه ۱۴۰۰ در جلسه ۱۴بهمن۹۹ آخوند روحانی را تهدید کرد که «مگر دولت جرأت دارد مصوبه مجلس را اجرا نکند؟!... اگر مصوبه مجلس را اجرا نکنند خودم رئیس‌جمهور را استیضاح می‌کنم!»

اشک تمساح مهره‌های حکومتی برای «معیشت» مردم!

نکته‌ٔ قابل توجه دیگر در این شرایط، اعتراف‌ها یا افشاگریهای مختلف به فساد و اختلاس یا رانت‌خواری مهره‌های حکومتی باندهای متخاصم است. برای مردم ایران پیش از هر ناظر بیرونی روشن است که تمام این اقدامات هم یک نمایش دیگر برای فریب است!

مثال، پاسدار محمدباقر قالیباف است که در جریان جدال باندی بر سر موضوع بودجه سال۱۴۰۰ در جلسه هیات عمومی دیوان محاسبات رژیم آخوندی، آشکارا به «اقتصاد رانتی» و فساد لگام گسیخته‌ٔ حکومتی اقرار می‌کند!

وی که خود از «بزرگ پرونده داران فساد و اختلاس» در دوران نشستن بر کرسی شهرداری تهران است، مدعی شد که «ساختار اقتصادی به جای تولید بر دلالی و سوداگری متکی است». وی در ادامه‌ٔ کرامات نمایی‌های خویش، رفتن به «جنگ اقتصادی» با این فساد گسترده را فرضیه‌ای امکان ناپذیر و «یک شوخی بزرگ» دانست! سپس در گامی فراتر لگدی هم به گور پیرکفتار جماران زد و این مشکل را از دهه‌ٔ ۵۰ تا امروز یکسان دانست! (ایسنا. ۳۰ آذر۹۹)

اما اشک تمساح ریختن رسوای این پاسدار ولایی را ببینید که گویا کشف تازه‌یی کرده: «امروز در کشور خود مشکلات ریز و درشتی داریم که مردم آنها را در زندگی روزمره خود کاملاً احساس می‌کنند» (جلسه مجلس ارتجاع. یکشنبه ۱۲بهمن۹۹). وی در حالی مدافع و نگران معیشت مردم شده که خود میلیاردها اختلاس و رانت‌خواری از اموال همین مردم را در پرونده‌اش دارد و همین هفته‌ٔ گذشته هم عیسی شریفی، معاون‌اش علی‌رغم همه‌ٔ پرده‌پوشی‌ها و مخفی‌کاریها، به زندان محکوم شد!

محمد باقر نوبخت از باند مقابل که برای دفاع از بودجه به جلسه ۱۴آذر مجلس ارتجاع رفته بود، در پاتکی مشابه، یک پرونده از رانت‌خواری باند غالب را یاد‌آوری کرده و پرسید: «چه رانتی پشت آزادسازی خودروهای لوکس است؟ شما که مجلس انقلابی هستید چرا اجازه دادید برای دریافت ۱۷هزار میلیارد تومان درآمد، خودروهای لوکس وارد کشور شود؟ مگر واردات آنها ممنوع نبود؟! شما که به بخش فرودست متعهد هستید چه پاسخی به آنها خواهید داشت. چه کسانی پشت این ماشین‌ها هستند؟ آیا برای نرخ ارز فشار وارد نمی‌شود؟»

پیش‌تر از این دو مهره‌ٔ حکومتی، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قضاییه‌ٔ آخوندی نیز ناگهان پرونده‌ٔ ماست‌مالی شده‌ٔ دهها حساب بانکی رئیس پیشین قضاییه را فراموش کرد و به نام نگرانی «معیشت» مردم، به جویدن پاچه‌ٔ باند شیخ بنفش پرداخت و گفت: «خوب است در ارتباط با کاهش ارزش پول ملی، وضعیت معیشت مردم، کنترل بازار و مرغ و تخم‌مرغ به مردم توضیح دهند که چرا وضعیت این‌گونه است؟!» (کنفرانس مطبوعاتی. ۸بهمن۹۹)

کدام هدف؟ کدام تلواسه؟!

جای بحث نیست که هیچ‌یک از باندها و مهره‌های این نظام نگران دردمندی و فقر و فاقه‌ٔ مردم ایران نیستند.

چه؛ اگر چنین بود، این فساد و تباهی سراپای کشور را فرا نگرفته بود! بنابراین باید فراتر از پوستین میش این حضرات، دنبال حقایق و مطامع اصلی آنها گشت.

برای ساده‌تر شدن نتیجه‌گیری به این دو تیتر از دو روزی‌نامه‌ٔ حکومتی توجه کنید:

همدلی۱۲بهمن: «دستمزد کارگران ۸میلیون مانده به خط فقر»

رسالت۱۲ بهمن: «دومینوی خشم در سطح جامعه»

روشن است که وضعیت انفجاری جامعه برای نظامی که در مهار خشم ناشی از غارت و چپاول بی‌حد و حصر، عاجز مانده، آشکار و ملموس است. نتیجه‌ٔ این فشار مهلک اجتماعی و مطالبه‌ها و اعتراضات برحق مردم به جان آمده‌ٔ ایران، چنین است که مهره‌های حکومتی ناگزیر از به زبان آوردن بخشی از حقایق می‌شوند. اما از آنجا که سودجوتر از این جماعت در هیچ کجای تاریخ جهان یافت نمی‌شود؛ همزمان تلاش می‌کنند در اثنای همین اعترافات، سود دیگری هم به جیب بزنند!

از آنجا که نظام ولایت در آستانه‌ٔ یک نمایش انتخاباتی برای کرسی ریاست‌جمهوری است، باندهای حکومتی تلاش می‌کنند با دست رو کردن و بی‌آبرو ساختن بیش‌از‌پیش باند مقابل، به گمان خویش فرصتی برای پیروزی باند خود مهیا کنند!

این همان تاکتیکی بود که در مناظره‌های دوره‌های پیشین انتخابات ریاست‌جمهوری در نظام آخوندی به کار گرفته شد. برنامه‌یی مفتضح که بیش از یک «مناظره تبلیغاتی» برای شناساندن برنامه‌های آینده‌ٔ یک شخص یا باند «محاکمه‌ٔ کلیت نظام» بود.