۱۳۹۹ بهمن ۱۹, یکشنبه

سخنان ژنرال جیمز جونز در کنفرانس آنلاین جهانی بعد از حکم دادگاه آنتورپ


سخنان ژنرال جیمز جونز نخستین مشاور امنیت ملی رئیس جمهور اوباما در کنفران آنلاین جهانی بعد از حکم دادگاه آنتورپ

    روز به‌خیر به‌همه دوستانمان در آلبانی و سراسر جهان
          و به‌همه کسانی که خواهان همان چیزی هستند که ما هم هستیم
   یعنی آزادی برای مردم ایران و امکان زندگی در یک جامعه دمکراتیک
جامعه‌یی که به‌شکل تحسین‌آمیز توسط رهبر شورای ملی مقاومت ایران خانم مریم رجوی تجسم یافته.
مفتخرم که در کنار شما باشم تا کمی در مورد تروریسم حکومتی رژیم ایران صحبت کنم و بگویم که زمان آن فرا رسیده که یک سیاست بین‌المللی بسیار قاطع‌تر در رابطه با رژیم در پیش گرفته شود. بهترین محل نمایان شدن این ضرورت، محاکمه اسدالله اسدی و سه همدست او در آنتورپ بلژیک است که در ۲۷ نوامبر و ۳ دسامبر انجام شد.
اسدی، دیپلمات رژیم، از حضور در دادگاه امتناع کرد.
اتهام آنها، تلاش برای انفجار گردهمایی ایران آزاد در ویلپنت در حومه پاریس در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸ بود. هر چهار نفر به‌چندین فقره جرم تروریستی متهم شده بودند.
 دادستانها خواهان زندانهای طویل‌المدت ۲۰ سال، ۱۸ سال و ۱۵ سال، لغو شهروندی بلژیکی در رابطه با نعامی، سعدونی و عارفانی شده‌اند و همچنین ۲۰ سال زندان برای اسدالله اسدی. این حداکثر محکومیت ممکن برای این اتهام است.
دفاع اسدی، مسخره بود. وکلای او اصلاً به‌واقعیتهای پرونده نپرداختند. در عوض، او کماکان ادعای مصونیت دیپلماتیک کرد، البته بی‌آ‌نکه هیچ دستاویز قانونی داشته باشد. این ادعا را به‌خاطر موقعیتش به‌عنوان دیپلمات مطرح می‌کرد.
البته همچنان که می‌دانیم تصمیم گیرنده واقعی، شورای عالی امنیت ملی تحت ریاست رئیس جمهور رژیم، حسن روحانی بود که بعداً به‌تأیید رهبر رژیم، خامنه‌ای رسید و بعد برای اجرا به‌وزارت اطلاعات و امنیت داده شد که در همکاری نزدیک با وزارت خارجه پیش ببرد.
همچنان که همه می‌دانیم هدف، اجلاس سالانه شورای ملی مقاومت بود که صدها شخصیت بین‌المللی و دهها هزار شرکت کننده حضور داشتند. البته هدف اصلی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی بود.
اگر این توطئه با موفقیت انجام می‌شد فاجعه‌یی با صدها تلفات به‌بار می‌آمد.
نتیجه تحقیقات نشان داد که اسدی، یک افسر ارشد وزارت اطلاعات است و موقعیت دیپلماتیک او برای تأمین پوشش جهت اقدامات غیرقانونی از جمله فعالیتهای تروریستی بوده است. دو سال تحقیقات نشان می‌دهد که عمل تروریستی یک اقدام شخصی اسدی نبوده. بلکه مهمتر از آن یک عمل تروریستی حکومتی بوده است. آژانس امنیت کشوری بلژیک همچنین به‌محققان قضایی اطلاع داد که این یک پرونده تروریسم حکومتی بوده و وزارت اطلاعات در آن دست داشته. اسدی بمب را با یک هواپیمای مسافری از ایران به‌اروپا آورد و شخصاً به‌دو بمب‌گذار تحویل داد. دستورالعمل بمب در ماشین او پیدا شد. تحقیقات همچنین نشان داد که اسدی مدیریت شبکه‌یی از مأموران را در اروپا به‌عهده داشته. برخی از آنها هنوز شناسایی نشده‌اند. رسید پرداختهای ماهانه به‌برخی از مأموران در هنگام دستگیری در ماشین اسدی پیدا شد. مقادیر انبوهی پول به‌این مأموران داده شده بود. سه مأمور لااقل ۴۵۰هزار یورو در چند سال اخیر دریافت کرده‌اند و این، تمامی پولی که دریافت کرده‌اند نیست. چرا رژیم وارد چنین اقدام تروریستی در شهری مثل پاریس شد؟ آنها این ریسک را پذیرفتند چون ضربه زدن به‌شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق به‌عنوان تهدید موجودیت رژیم و آلترناتیو مردمی و دمکراتیک برایشان حیاتی بود.
آنها به‌اسدی دستور دادند که شخصاً وارد شود چون می‌خواستند این توطئه به‌تمام و کمال اجرا شود و مطلقاً موفق باشد. آنها به‌رتبه‌های میانی یا مقامات رده‌‌های پایین‌تر اعتماد نمی‌کردند. همچنانکه همه می‌دانیم طی چند سال اخیر در داخل ایران موج جدیدی از حمایت برای جنبش‌های شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایجاد شده، به‌ویژه در بین نسل جوان‌تر.
در سطح بین‌المللی نه فقط مجاهدین خلق از لیست تروریستی خارج شدند بلکه مهمتر اینکه به‌عنوان نیروی دمکراتیک برای تغییر در ایران به‌رسمیت شناخته شدند. حمله (در پاریس) نشان داد که استیصال رژیم ناچارش کرد که چنین ریسکی را بپذیرد و به‌دیپلماتش دستور بدهد که شخصاً در اقدامات تروریستی در قلب اروپا مشارکت کند.
اهمیت این پرونده در چیست؟ رژیم ایران بیش از چهل سال است که در اقدامات تروریستی دست داشته. ولی این اولین بار است که یک دیپلماتش در حین ارتکاب جرم دستگیر می‌شود. شواهد انبوهی در مورد شرکت بالاترین سطح رهبری رژیم ایران در این توطئه وجود دارد. این پرونده، نقطه پایانی بر این نظریه غلط گذاشت که اقدامات تروریستی، کار سخت‌سران یا عناصر سرخود در درون رژیم است و رسماً توسط مقامات رژیم حمایت نمی‌شود. روشن است که تمامیت رژیم از جمله وزیر خارجه جواد ظریف دست‌اندرکار بود.
حالا در گام بعدی چه باید بکنیم؟ روند قضایی به‌پایان رسیده. استنادات مشارکت رژیم ایران در تروریسم حکومتی غیرقابل انکار هستند. اینک زمان آن فرا رسیده که برخورد سازشکارانه با این رژیم در هر کجا که هست پایان یابد و سیاستی بسیار قاطع‌تر اتخاذ شود. در این صورت مردم ایران انگیزه قیام و جایگزین کردن رژیم را به‌هر شکل ممکن پیدا می‌کنند. و تنها در این صورت رژیم خواهد دانست که واقعاً آخرین نفس‌هایش را می‌کشد.
اول. دولتهای اروپایی و آمریکا باید رژیم را به‌خاطر این اقدام تروریستی به‌شدت محکوم کنند. دیگر نمی‌توان تعامل عادی با این رژیم داشت. دیگر نمی‌توان خود را به‌سراب غلط تغییر کردن رژیم دلخوش کرد.
دوم. باید روابط دیپلماتیک را کاهش داد. سفرا را از ایران فراخواند. سفارتخانه‌های رژیم و تمامی مراکزش را تعطیل کرد. بازگشت به‌‌روابط عادی را به‌انحلال دستگاه تروریستی رژیم و تضمین دادنش که دیگر به‌اقدامات تروریستی بازنگردد مشروط کرد. این امر باید با استنادات مادی همراه باشد.
سوم. باید ظریف را به‌خاطر مسئولیت خودش و سفارتخانه تحت مسئولیتش در اقدامات تروریستی در اروپا مورد حسابرسی قرار داد. از این رو باید از دعوت او به‌اروپا یا گفتگو با او خودداری کرد.
هر چیزی کمتر از این اقدامات ضروری، از نظر رژیم به‌عنوان علامت ضعف جامعه بین‌المللی تلقی خواهد شد و آن را برای ادامه رفتار شرارت‌آمیزش بدون پاسخگویی، جری‌تر خواهد کرد. شواهد انبوهی وجود دارد که رژیم چنین خواهد کرد.
چهارم. باید وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را در اروپا به‌عنوان موجودیتهای تروریستی نامگذاری کنیم و موقعیت پناهندگی یا تابعیت مأموران رژیم در اروپا را سلب و آنان را اخراج یا دستگیر کنیم.
پنجم. باید سیاست باج‌گیری رژیم را رد کنیم. تسلیم در برابر باج‌گیری رژیم، دعوت به‌تروریسم بیشتر است.
و در پایان، خانمها و آقایان، دوستان من،
نکته‌یی که احتمالاً مهمتر از همه اینها است این است که باید از مردم ایران و خواست آنها برای تغییر رژیم حمایت کنیم. این کار با حمایت از آلترناتیو دمکراتیک، شورای ملی مقاومت ایران و رئیس جمهور برگزیده‌اش خانم مریم رجوی انجام می‌شود.
زمان اقدام قاطع فرارسیده. اقدامی که رژیم را قانع خواهد کرد که روزهایش به‌شماره افتاده و شاید به‌پایان رسیده باشد. اقدامی که به‌مردم ایران شجاعت زیاد و امید بسیار خواهد داد که به‌زودی، در آینده‌یی نزدیک در آفتاب آزادی و دمکراسی گام خواهند زد و از بهره‌های زندگی، آن طور لذت خواهند برد که در چهل سال گذشته از آن محروم بوده‌اند.
زمان اقدام قاطع فرا رسیده. زمان آن فرا رسیده که سیاستهای خود را بر این مبنای غلط سوار نکنیم که رژیم تغییر خواهد کرد. باید رژیم را جایگزین کرد. رژیم باید برود و باید راه را برای خواست غیرقابل انکار آزادی و دمکراسی که در قلب همه ایرانیان راستین وجود دارد باز کند.