سخن روز
سهشنبه ۱۱آذر، مجلس ارتجاع کلیات طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را با ۲۵۱ رأی موافق تصویب کرد. پاسدار قالیباف بعد از تصویب با اشاره به «استکبار جهانی» گفت: «بازی یک طرفه پایان یافته است!»
. این طرح باید به تصویب شورای نگهبان برسد.بر اساس این طرح در صورتی که تا دو ماه پس از تصویب آن، کشورهای ۱+۴ تعهدات برجامی خود در برابر رژیم از جمله حل و فصل روابط بانکی و فروش نفت را انجام ندهند دولت روحانی باید اجرای پروتکل الحاقی را متوقف سازد. در چنین حالتی برخلاف توافق لوزان، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی دیگر نمیتوانند بازرسیهای سرزده از مراکز هستهیی نظام داشته باشند.
طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» همینطور دولت را موظف میکند غنیسازی ۲۰درصد را شروع کند و استفاده از سانتریفیوژهای نسل ۶ و ۸ را آغاز کند.
اما هنوز جوهر تصویب این طرح خشک نشده بود که موجی از کشاکش و درگیری در درون نظام بالا گرفت.
از یکسو مهرههای باند خامنهای با تأکید بر اینکه این طرح «کوبیدن میخ آخر بر تابوت برجام» است پیشنهاد رد «مرز سرخ اروپا برای غنیسازی در فردو» را هم دادند (کریمی قدوسی-۱۱ آذر۹۹). . از سوی دیگر مهرههای باند روحانی طی حملات زنجیرهیی، به پیامدهای وحشتناک این طرح برای نظام اشاره کردند و گفتند:
- «این طرح منجر بهدائمی شدن تحریمها میشود. بنابراین اگر هدف از طرح آنطور که در عنوان آن آمده اقدام راهبردی برای لغو تحریمها باشد، این طرح کمکی بهلغو تحریمها نمیکند» (ربیعی-سخنگوی دولت روحانی-۱۱ آذر)
«اعضای مجلس میدانند که خروج از NPT به تعبیری منجر به خروج از برجام میشود و ادامه چنین روندی نظام را دوباره به ذیل منشور شورای عالی امنیت میبرد» (فریدون مجلسی-دیپلمات پیشین نظام-۱۱ آذر).
- «تعجب میکنیم که واقعاً در میان تصویبکنندگان این طرح «در مجلس، کسی نبود که یک تحلیل درست بهآنها ارائه دهد؟ کسی نبود یک راهکار منطقی به آنها بدهد؟» (سایت حکومتی جماران-۱۱ آذر).
- «آقای قالیباف، با استفاده از تندروها برای نظام بحران دیگری ایجاد نکنید. هنوز حمله به سفارت عربستان و پیامدهای آن را فراموش نکردهایم!» (رمضانزاده-سخنگوی دولت آخوند خاتمی-۱۱ آذر).
- «با تصویب این طرح با دست خودمان... . به دورانی بر میگردیم که ۶قطعنامهٔ سازمان ملل علیه ما تصویب شد. حتی ادامهٔ این وضعیت میتواند ما را ذیل فصل هفتم ملل متحد برده و اقدام نظامی علیه نظام را مشروع کند» (ساداتیان-دیپلمات پیشین رژیم-۱۱ آذر).
- «طرح مجلس جز منزوی کردن نظام نتیجهیی ندارد و درست همان وضعیتی میشود که کشور در دولتهای احمدینژاد دچارش بود و همهٔ کشورها در شرق و غرب عالم، نظام را تحریم کرده بودند» (روزنامهٔ حکومتی ستارهٔ صبح-۱۱ آذر).
- «با این رفتاری که از جناح اصولگرا در این یکی دو روزه میبینیم، باید دعا کرد ترامپ برگردد؛ چون کارهایی که انجام میدهند تا تحریمها باقی بماند خطرش برای نظام بیشتر از وجود ترامپ است!» (عباس عبدی-۱۱ آذر).
جوهر حرف هر طرف چیست؟
ورای جنگ و کشاکش شدیدی که پس از تصویب طرح توسط مجلس، در نظام بهراه افتاد، اما هر طرف حرف مشخصی دارد.
باند خامنهای و دلواپسان میگوید: در شرایطی که ۵سال از برجام میگذرد و نه تنها هیچ تحریمی لغو نشده، بلکه وضعیت تحریمی نسبت به قبل از برجام هم بدتر شده، در شرایطی که کمتر از یک سال دو تن از مهرههای استراتژیک نظام (قاسم سلیمانی و فخریزاده) کشته شدند و... باید از اهرم «ترساندن توسط هستهای» استفاده کرد تا غرب و بهویژه اروپا را به لغو تحریمها واداشت. این باند میگویند «حالت شیفتگی دولت برای مذاکره با آمریکا، این پیام را میدهد که ما زیر فشار سیاست فشار حداکثری ضعیف و مستأصل شدیم و به مذاکره نیاز داریم و طرف مقابل عجلهای برای برداشتن فشارها نخواهد کرد» (فواد ایزدی-کارشناس حکومتی-۱۰ آذر)؛ و «اصطلاحطلبان به تروریستها پیام میدهند که تمام همتشان را معطوف به برنامهریزی برای ادامه ترور (شخصیتهای نظام) بکنند، چرا که اصلاحطلبان به تلاش برای عدم واکنش مشغول هستند» (کیهان-۹ آذر).
از سوی دیگر باند روحانی با یادآوری وضعیت خفگی اقتصادی که امان از نظام بریده، تأکید میکنند با توجه به تغییر دولت در آمریکا، یک شانس برای مذاکره و بازگشت احتمالی آمریکا به برجام و دستکم رفع بخشی از تحریمها بهوجود آمده و نباید با اقداماتی مانند طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» این فرصت را سوزاند.
حرف کدام طرف واقعی است؟
حرف و استدلال هر دو باند متخاصم نظام پا در واقعیت دارد. واقعیت این است که از یکسو وضعیت اقتصادی، گرانیهای لجام گسیخته، سقوط قیمت ارز و... جامعه را در چنان وضعیت انفجاری قرار داده که «خاطرهٔ (قیام) آبان ۹۸ را زنده کرده که برای نظام خاطرهیی بسیار تلخ است» (روزنامهٔ حکومتی وطن امروز-۱۰ آذر)؛ حال باند روحانی هیچ راه برونرفتی از این تنگنا نمیبیند جز آویختن به آمریکا برای رفع تحریمها بههر بهایی؛ باند خامنهای هم میگویند این مسیر، یعنی سر کشیدن جامهای زهر بعدی، بهویژه موشکی، منطقهیی و حقوقبشر که بایدن هم روی آنها تأکید کرده است؛ مسیری که در نهایت به «تنزل بیپایان» و وارفتن تمامیت نظام ولایت خواهد انجامید.
این پارادوکس، یعنی قرار گرفتن دو واقعیت متضاد در برابر هم، نشان از «بنبست» مرگباری دارد که تمامیت نظام ولایت در آن گرفتار شده است. بیجهت نیست که خامنهای بعد از جلسهٔ ۴آذر که بر مرز سرخ موشکی و منطقهیی تأکید کرد، تا امروز در سکوت است و موضعی نمیگیرد. چرا که خوب میداند در شرایطی که جامعه مانند بشکهٔ باروت زیر پای نظامش، هر لحظه در آستانهٔ انفجاری فراتر از آبان۹۸ است و خفگی اقتصادی نیز بسا فراتر از ظرفیت رژیم گریبانش را گرفته، رژیمش بر سر دوراهی «مذاکره» و «مقابله» چنان گرفتار شده که نه تنها نمیتواند تصمیمی مشخص اتخاذ کند، بلکه هر مانور و اقدامی هم بکند، بیدرنگ موجی از جنگوجدال باندی و کشاکش و تشتت درون نظام را در پی خواهد داشت که هر چه بیشتر تمامیت رژیم را تضعیف و شکننده میکند.