نشریه اقتصادی تجارت فردا (۲دی۹۹) مینویسد که در هشت سال گذشته ۱۵بار اقتصاددانان حکومتی کشور را دور یک میز گردآورده است تا وضعیت کنونی اقتصادی ایران و چشماندازهای احتمالی را مورد بررسی قرار دهند.
این نشریه اضافه میکند که این بار هم تعداد دیگری از کارشناسان حکومتی را دعوت کرده است تا شرایط کنونی را مورد ارزیابی قرار دهند. این کارشناسان مربوطه، اتفاقات ناخوشایندی را برای اقتصاد حکومتی پیشبینی میکنند اما سیاستمداران و کارگزاران نظام ولایت فقیه گوششان به این اخطارها نسبت به آینده تیره اقتصاد مملکت بدهکار نیست و این ارزیابیها را جدی نمیگیرند.
اثر گلوله برفی
اقتصاددانان حکومتی شامل محمد بهکیش، موسی غنینژاد و مسعود نیلی اعتراف میکنند که وضعیت آینده اقتصاد همچون بهمنی است که نقطه شروع آن گلولههای برفی کوچکی بوده است. گلولهها در اثر بیاعتنایی، بهسرعت مسیری را میپیمایند که به بهمنهای ویرانگر تبدیل خواهند شد.
اعتراف این کارشناسان حکومتی سویهای دیگر هم دارد و آن اینکه شرایط اقتصادی جامعه مرحله به مرحله و دوره به دوره بدتر گردیده است. نشان آن اینکه اگر روزی در بارهٔ رشد اقتصادی و خروج غیرتورمی از تله رکود و کیفیت سیاستگذاری بحث و گفتگو میشد، امروز بیشتر بحث و بررسیهای اقتصاددانان رژیم حول قیمت تخممرغ و نان نسیه و پای مرغ و تأمین نهادههای دامی و کالاهای دپو شده در گمرک و ... است.
واقعیت این است که امروز اما اقتصاد ایران، گرفتار ابرچالشها شده است. یعنی دوره جدیدی را تجربه میکند که در آن، نفت دیگر کارکرد گذشته را ندارد. رژیم از بازار جهانی نفت خارج شده است و تعامل آن با دنیا به مینیمم رسیده است. ساختار نامتوازن مالی و پولی به گلوله برفی تبدیل شده و بهزودی مانند بهمنی سرازیر خواهد شد.
امیدی به تغییر اساسی و گشایش واقعی نیست
محمد بهکیش در این باره اعتراف میکند: «در شرایط بسیار بد اقتصادی گرفتار هستیم. رشد اقتصادی منفی، بیکاری گسترده و روزافزون و تشدید بیاعتمادی، شرایط شکنندهای برای اقتصاد کشور بهوجود آورده است. امیدی هم به تغییر اساسی و گشایش واقعی نیست و بعید میدانم مسائل بهگونهیی حل شود که دستکم اقتصاد کشور از این سردرگمی خارج شود» (تجارت فردا۲دی۹۹).
او در ادامه با اشاره به وضعیت نقدینگی میگوید این همه نقدینگی که هر دقیقه وارد اقتصاد کشور میشود، باعث میشود بازارهایی مثل بازار ارز، طلا و مسکن در شرایط خطرناکی قرار بگیرند و احتمالاً موج تخریب این وضعیت در آینده به دیگر بخشهای اقتصاد هم سرایت کند.
کنار گذاشتن علم اقتصاد و ابر تورم!
موسی غنینژاد اقتصاددان دیگر حکومتی است که اولین نگرانی جدی خود را، قبول نداشتن علم اقتصاد از سوی کارگزاران رژیم آخوندی میداند. «حضرات معتقدند وقتی شرایط بحرانی میشود، باید علم اقتصاد را کنار گذاشت. لابد فکر میکنند به جای علم اقتصاد باید مصلحتاندیشیهای خودشان را بر کشور حاکم کنند». نگرانی دیگرش کسری بودجهیی است که اگر مدیریت نشود سر از ابر تورم درخواهد آورد».
وی آخرین مورد را نیز بلاتکلیفی رژیم آخوندی با جامعه بینالمللی میداند: «اقتصاد امروز جهان در سایه روابط بینالمللی رشد کرده و تا وقتی که ما هم تکلیف خود را در سطح روابط بینالملل و در اقتصاد بینالملل روشن نکنیم، روابطمان را بهبود ندهیم، همه راهحلهای ما کوتاهمدت، موقتی و بدون دوام خواهد بود» (همان منبع).
ابرچالشها؛ زخمهای سر باز کرده
مسعود نیلی اقتصاددان دیگر حکومتی که برنامه پنجساله برای نظام ولایت فقیه تنظیم کرده بود، اما حالا به بزرگتر شدن گلوله برفی اعتراف میکند که هر لحظه میتواند بر سر اقتصاد کشور وارد میشود. او در مورد سوابق این میزگردها میگوید: «همه ما بهخاطر داریم که وقتی درباره ابرچالشهای اقتصاد ایران صحبت میکردیم، در حقیقت درباره احتمال وقوع آنها هشدار میدادیم امروز اما متأسفانه گرفتار ابرچالشها شدهایم. آن زخمها سر باز کردهاند و دیگر لازم نیست اقتصاددانان بگویند شرایط خوب نیست چون هر فردی در زندگی خودش ابعاد گوناگون ابرچالشهای اقتصادی را لمس میکند... اقتصاد ایران گرفتار رشد بالای نقدینگی شده است. نتیجه خلق نقدینگی که از سمت بانک مرکزی است زمینه ایجاد تورم را در اقتصاد کشور بهوجود میآورد» (همان منبع).
این اقتصاددان حکومتی، با اشاره به رشد حجم نقدینگی ۳۲درصدی و رشد حجم پول بیش از ۶۰درصدی آن هم در یک بازهٔ یکساله که منجر به انتظارات تورمی خیلی بزرگ شده است، با ابراز ناامیدی از اصلاحات جزیی در این نظام، چاره را در تغییرات بزرگ میداند!
اتوبوس اقتصاد به سمت سرازیری
جمع بندی از این میزگرد شبیه موارد پیشین است که آن را محمد بهکیش اینگونه بیان میکند: «الان اتوبوس دارد در سرازیری پایین میرود و این را همه قبول دارند و حتی سیاستمداران هم دیگر متوجه شدهاند. قبلاً پول نفت و امکانات دیگری داشتیم که مانع دیده شدن حرکت اتوبوس اقتصاد به سمت سرازیری بود، ولی الآن دیگر این وضعیت کاملاً دیده میشود» (همان).
جالب است که این تصاویر از اقتصاد رژیم آخوندی از زبان کارشناسانی بیان میشود که در فکر راه چارهای برای بقای نظام آخوندی هستند و لابد بر اساس ملاحظات و مصلحت سنجیها، قادر به بیان بسیاری از واقعیتهای موجود در این رژیم نیستند. با این همه بهقول خودشان دیگر همه مردم با گوشت و پوست خود اقتصاد ورشکسته حاکم بر میهن را حس میکنند و با نگاه به کوهی از بحرانها و ابر چالشها، گلولههای برفی را میبینند که تبدیل به بهمن ویرانگر میشوند.
آری به همین دلیل است که مردم و جوانان شورشی برای جلوگیری از انهدام سرزمین مادری در برابر تمامیت ایلغار آخوندی برخاستهاند و تا نابودی این نظام چپاول و غارت از پای نخواهند نشست.