سخن روز
خامنهای، خلیفهٔ جنایت و غارت صبح یکشنبه ۳۰آذر بر صفحه تلویزیون حکومتی ظاهر شد و ضمن ریختن اشک تمساح برای پرستاران فداکار و زحمتکشی که در جریان فاجعهٔ کرونا، در خط مقدم هستند، شروع کرد به تعریف و تمجیدهای بیهزینه از پرستاران، از جمله: «پرستار فرشتهٔ رحمت بیمار است».
اما برای علت این ورود ناگهانی، ابتدا باید نگاهی کوتاه به وضعیت بحرانی جامعهٔ پرستاری در ایران آخوندزده بکنیم.
وضعیت معیشتی و کاری پرستاران
با نگاهی به اعترافها و گزارشات کارگزاران و رسانههای حکومتی، بسیار روشن میشود وضعیت پرستاران در ایران تا کجا بحرانی و فاجعهآمیز است. تا جایی که «تعداد کم پرستار در بیمارستانها در مواجهه با افراد بیشمار مبتلا به کرونا آنها را وارد یک جنگ فرسایشی کرده» و تاکنون «۶۰هزار پرستار به کرونا مبتلا شدند و نزدیک به ۱۰۰نفر از آنها جان خود را از دست دادهاند» (روزنامهٔ حکومتی همدلی-۳۰ آذر۹۹)؛ علت این وضعیت را نیز خود مقامات رژیم اعتراف میکنند که «در این سالها هیچکاری برای پرستارها انجام نشده و همه حرفها و حمایتها در حد شعار است. ما قبل از کرونا هم از لحاظ تعداد پرستار در حد کشورهای عقبافتاده بودیم و در دوران کرونا این کمبود نیروی پرستاری تشدید شد» (شریفی مقدم-دبیرکل خانهٔ پرستار- آذر۹۹)؛ و صحبتهای سانسور شدهٔ یک پرستار با روزنامهٔ حکومتی فرهیختگان، گوشههایی از وضعیت فاجعهبار پرستاران را روشنتر میکند: «از کدامیک از مشکلات بگویم؟ مگر مسائل ما یکی دوتاست؟ مگر مسئولان نمیدانند چه بلایی بر سر پرستاران آمده و میآید؟... مسأله ما تبعیض است... مسأله ما معیشتی است که با این حقوقهای ۲میلیونی و ۳میلیونی هیچجوره قابل مدیریت نیست. مسأله ما نبود امنیت شغلی است... مسأله ما اینها و خیلی بیشتر از اینهاست، اما کو گوش شنوا؟» (فرهیختگان-۳۰ آذر۹۹). این وضعیت باعث شده تا بهگواه تلویزیون حکومتی «پرستاران مجبور باشند در دو و حتی سه بیمارستان کار کنند» (۲۷ آذر۹۹) تا بلکه بتوانند حداقل معیشت خود را تأمین کنند.
البته اینطور هم نیست که رژیم آخوندی برای پرستاران کاری نکرده باشد. بلکه روز شنبه «سوت قطارها و کشتیها» را برای پرستاران به صدا درآورد! (روزنامهٔ حکومتی همشهری-۲۹ آذر۹۹)؛ و واکنش پرستاران هم در فضای مجازی از جمله این بود که: «حقوق ما را بدهید، خودمان سوت میزنیم!»
ورود غیرعادی خامنهای به صحنه
خشم جامعهٔ پرستاری و کادر درمانی از این وضعیت و نفرت آنها نسبت به حاکمیت غارتگر آخوندی، خامنهای را هراسان کرده است. بهویژه او میداند که بهعلت پیوند نزدیک و عاطفی پرستاران با مردم، خشم آنها در نفرت عمومی از تمامیت نظام ضرب میشود.
در چنین شرایطی خامنهای یکباره وارد صحنه میشود و بدون اینکه مانند سایر برنامههای پخش زندهاش از روزها قبل اطلاعرسانی و تبلیغات بشود، همان صبح یکشنبه تنها چند ساعت قبل، با دستپاچگی خبر داده میشود که خامنهای صحبت زندهٔ تلویزیونی دارد.
و در این سیرک مهوع بود که خامنهای تلاش کرد خود را دلسوز پرستاران نشان دهد.
اما راستی علت این همه دستپاچگی چیست؟
روشن است که اگر خامنهای واقعاً در پی مهار کرونا بهطور عام و رسیدگی به وضعیت پرستاران بهطور خاص بود، باید مانند سایر کشورها که برای مهار کرونا صدها میلیارد دلار هزینه میکنند و اولویت بودجه را به حفظ جان و سلامت مردم میدهند، او هم سر کیسه را شل میکرد. اما تنها اقدامش، همان اعلام اختصاص یک میلیارد یورو، ۸، ۹ماه پیش بود با انبوهی تبلیغات و منتگذاری که سرنوشت آن هم آنچنان که در جریان جنگ گرگها وزیر بهداشت رژیم اعتراف کرد: «از یک میلیارد یورو که موافقت شد از صندوق توسعه برداریم، ماههاست بهجز سهم کوچکی نگرفتم؛ نمیدانم برای کدام کار مهمتری گذاشتهاند!» و بعد هم خودش بهصورت معناداری پرسید: «یک میلیارد یورو کمک صندوق توسعه برای مقابله با کرونا کجاست؟» (نمکی-مهر ۹۹)؛ و رسانههای حکومتی هم تیتر نوشتند: «۷ماه انتظار برای دریافت یک میلیارد یورو؛ مدافعان سلامت در حال خلعسلاح شدن» (سایت حکومتی مشرق-۴مهر۹۹).
البته سرنوشت این پول، مثل صدها میلیارد دلار دیگر از سرمایههای مردم ایران روشن است. یا خرج دستگاه سرکوب رژیم میشود، یا صرف تروریسم و آدمکشی در خارج کشور؛ کمااینکه فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع گفت تنها در سوریه ۳۰میلیارد دلار هزینه حفظ بشار اسد کردیم؛ البته بخش عمدهٔ این پولها به جیبهای گشاد آخوندها، آقاها و آقازادههای حکومتی سرازیر میشود تا جایی که حتی روزنامههای خود رژیم مینویسند: «رانتخواری، نمایش زشت و تهوعآورِ آقازادهها، اختلاس و ارتشاء و ایجاد دره عمیق میان ندارها و داراها و وجود کاخهای رویایی در کنار انبوه کوخها، کاسه صبر شهروندان از درگاه رانده و از همه جامانده را لبریز و آستانه تحملشان را به پایینترین درجه تنزل داده است» (روزنامهٔ حکومتی همدلی-۲۹ آذر۹۹).
آری، ولیفقیه ارتجاع که معنای «لبریز شدن کاسهٔ صبر انبوه کوخنشینان» و از جمله پرستاران محروم را میفهمد، به صحنه میآید تا از یکسو اشک تمساح برای پرستاران بریزد و از سوی دیگر تقصیر را گردن دولت روحانی بیندازد که «۳-۴ سال پیش گفتم باید ۳۰هزار پرستار را استخدام کنید، مسئولان متعذر شدند» (۳۰ آذر۹۹). اما آنقدر حرفهایش بیاعتبار شده و جایگاهش در رژیم تنزل پیدا کرده که تنها چند ساعت بعد، روحانی بر صفحهٔ تلویزیون ظاهر میشود و پاسخش را اینطور میدهد: «همه چیز به وفور در اختیار مردم است... . ما در جنگ تحمیلی اقتصادی هستیم؛ بار بسیار سنگینی بر دوش ما هست. کدام کشور هست که در محاصره کامل باشد و بتواند زندگی مردم را اداره کند؟» (۳۰ آذر۹۹).
بله، ورود امروز خامنهای به صحنه و ریختن اشک تمساح برای پرستاران زحمتکش، نشان از وحشتی دارد که ولیفقیه کرونا و غارت، از پیآمد نفرت پرستاران و فوران خشم اجتماعی دارد. وضعیتی حاد «که میتواند، در لحظه و با جرقهای از تحریک، به شورش «لشکرِ گرسنگان» بیانجامد!» (مندنیپور، کارشناس حقوقی رژیم-۲۹ آذر۹۹)