رژیم بر لبه پرتگاه سقوط
تک و پاتک باندهای نظام، در مورد برجام با یکدیگر، نمودار بنبستی استراتژیک و غیرقابل بازگشت است که تمامیت حاکمیت را در دوران پایانی در نوردیده است. باند مغلوب، نمایندگان مجلس ولایی را متهم میکند که با تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، میخواهد اختیار مذاکرات احتمالی با آمریکا در مورد برجام را از این باند سلب کرده و به مهرههای مورد نظر خودش در دولت جوان حزباللهی منتقل نماید.
«بعضی دوستان میروند و به آمریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید. ما که سکوت میکنیم، دلیل نمیشود که متوجه این گراها نیستیم.
من کسی را متهم نمیکنم؛ ولی میدانم و خبرش را به من میدهند که گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرت اینها چند روزه است» (محمدجواد ظریف. اسکاینیوز. ۱۰آذر۹۹).
در نقطهٔ مقابل باند غالب، به باند مغلوب میگوید که از برجام آبی برای نظام گرم نخواهد شد و ادامهٔ این روند باعث از دست رفتن توان موشکی و نیز دخالتهای تروریستی رژیم در منطقه میشود و چه بسا دامن وضعیت حقوقبشر در دیکتاتوری آخوندی را نیز بگیرد. به عبارت دیگر بحث آنها که مذاکرهٔ مجدد با آمریکا در این وضعیت ضعیف و شکننده، نظام را بیشازپیش به محاق خواهد برد؛ زیرا حاکمیت هیچ مؤلفهٔ جدی قدرت در دست ندارد. منتها این را با زبان معکوس بیان میکنند.
«ضدیت با استکبار و استعمار، رمز عزت ماست. در شرایط فعلی، هر نوع ذوقزدگی برای رابطه با آمریکا خطاست. آمریکای امروز بهمراتب ضعیفتر از ۱۶آذر سال۳۲ و یا ۴سال پیش است و آنچه دشمن را به عقبنشینی وادار میکند، قوی شدن ایران اسلامی است» (ابراهیم رئیسی. تسنیم. ۱۶آذر۹۹).
آنچه درمواضع واظهارات سردمداران دوباند به چشم میخورد،مواردزیررا تأیید میکند:
ـ اوضاع نظام در زیر ضرب تحریمها و نیز وضعیت انفجاری جامعه، بگونهای است که هر یک از باندها معترفاند که ادامهٔ حیات رژیم با شرایط کنونی امکانپذیر نیست و اگر اقدامی جدی برای برونرفت از این وضعیت صورت نگیرد، سقوط نظام حتمی است.
۳ـ ادامهٔ این جنگ قدرت، نه تنها راه به جایی نخواهد برد، بلکه بیشازپیش باعث گرفتار شدن تمامیت حاکمیت در باتلاق بحرانهای لاعلاج از جمله برجام خواهد گردید. از هماکنون شواهد آن را میتواند مشاهده کرد.
ـ هر باند راهحل خود را دنبال میکند. باند مغلوب معتقد است فرصتها را نباید از دست داد و تغییر رئیسجمهور در آمریکا یک فرصت است. اما باند غالب میگوید رفتن در این مسیر الزامش تندادن به کنار گذاشتن توان موشکی و حضورمان در منطقه خواهد بود که معنای آن یعنی «تنزل بیپایان»
تبعات طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها در کل نظام
توسل باند غالب به طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و در منگنه قرار دادن باند مغلوب برای پذیرش آن، وضعیت را برای کل نظام از آنچه هست پیچیدهتر کرده است. تهدید طرفحسابهای آمریکایی و اروپایی به افزایش غنیسازی، مانند کشیدن زهکمانی است که هیچ تیری در چلهٔ آن نیست.
روزنامهٔ آرمان (۱۵آذر۹۹) در این باره مینویسد:
«مصوبه مجلس [طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها] در همان بدو تصویب موجب تنش در کشور شد و عملاً قیمت ارز را بالا برد و اختلافات حقوقی بسیاری را میان برخی ایجاد کرد و طبق گفته برخی همان چیزی بود که دشمنان انتظارش را میکشیدند. مصوبهیی که در ورای اما و اگرهای زیادی مصوب شد و عملاً احیای برجام را سختتر کرد».
جهان صنعت (۱۵آذر۹۹) نیز در مطلبی مشابه از قول فریدون مجلسی نوشت:
«این اقدام ایران مثل همان گامهای پنجگانه قبلی است و آنها همان جوابی که به آن گامها دادند را به این رویکرد ایران هم خواهند داد. ممکن است بپرسید که نتیجه ادامه این رویه چیست؟ برخی به اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران اشاره میکنند. اما چه تحریمی؟ توجه داشته باشید که همین عدم حضور ایران در عرصه بینالمللی خسارت بزرگی است که به کشور وارد میشود. افزون بر آن اما این روش برخورد ایران و سوء استقبال از رئیسجمهور جدید که قبلاً هم سابقه مذاکره و سازگاری داشته، سبب خواهد شد که آنها با جلب حمایت سایر اعضای برجام از مکانیسم ماشه استفاده کنند».
احتمال بسته شدن اندک روزنههای تنفس اقتصادی رژیم
طاقچه بالاگذاشتن برای برجام از سوی مهرههای دستآموز خامنهای در مجلس ارتجاع و گرفتن تأییدیه برای آن از سوی دبیرخانهٔ شورای عالی امنیت نظام در حالی است که برجام نه بهدار است و نه به بار. حتی در صورت بازگشت آمریکا به آن، وضعیت با دوران گذشته بسا متفاوت خواهد بود و این بار نظام علاوه بر برجام موشکی باید برجام منطقهیی و حتی حقوقبشر را نیز بپذیرد. ضمن اینکه وزیر خارجهٔ آلمان، هایکو ماس در اظهارات ۱۴آذر۹۹ خود، خواهان توافقی جدید به جای برجام شده است.
در مورد بیحاصل بودن هارت و پورت مجلس ولایی و طاقچه بالاگذاشتن باند غالب در رابطه با برجام به این سخنان فریدون مجلسی دقت کنید:
«پس از روی کار آمدن جو بایدن، اگر ایران به تعهدات خود عمل نکند، آنها چندین ضربالاجل تعیین خواهند کرد و از ایران خواهند خواست تا به تعهدات خود ذیل برجام عمل کند. بایدن در گام دوم برخلاف دونالد ترامپ اقدام به اجماعسازی میکند و کشورهای اروپایی را در این راستا با خود همراه خواهد کرد. اگر ایران به تعهدات خود عمل نکند برجام به کل باطل خواهد شد و خطرات زیادی کشور را تهدید خواهد کرد؛ زیرا روند بهگونهیی متفاوت از دوران ترامپ پیش خواهد رفت و ایران دیگر هیچ حامیای نخواهد داشت. مشخصاً ایران به زمان سختی که در دولت احمدینژاد تجربه کرده است، برخواهد گشت و این امر نمیتواند به نفع کشور باشد زیرا تحریمهای بینالمللی دیگر مورد تأیید همه کشورها خواهد بود و اندک روزنههایی را کشور امروز برای تجارت دارد نیز از دست خواهد داد». (آرمان. ۱۵آذر۹۹)
به این ترتیب میتوان گفت مجلس ولایی با تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها باعث شکلگیری دور جدیدی از جنگ قدرت در داخل نظام شده است؛ جنگ قدرتی که بیشازپیش بنیهٔ نظام را در مواجهه با بحرانهای در پیشرو ضعیف میکند و از تک و تا میاندازد.