چاه گردش پول ایران
دیرگاهیست گذران زندگی در ایران به یکی از گرههای کور و کلاف سردرگم تبدیل شده است. زندگی بهمعنای عام آنکه اقتصاد و معیشت در کانون آن جریان دارد، آنچنان قربانی سیاست حاکمیت جمهوری اسلامی آخوندی شده که تمام جزئیات این زندگی وابسته به چگونگی گردش پول حکومت شده است.
به سه گزارش و تحلیل از گردش پول در حکومت آخوندی و حاصل و نتایج آن در بالا بردن سطح فلاکت در ایران توجه کنید:
۱ ـ دولت روحانی در لایحه بودجه سال۱۴۰۰، مبلغ هشت و نیم میلیارد تومان به «بنیاد قاسم سلیمانی» اختصاص داده است. یادآوری میشود که در اردیبهشت ۹۹ رئیس نهاد نمایندگی خامنهای در دانشگاهها، انتصاب زینب سلیمانی را به ریاست بنیاد قاسم سلیمانی تبریک گفت. آنچه در متن این تبریک، توجه را جلب میکند، اهداف این بنیاد غیرایرانی و مکندهٔ پول و دارایی مردم ایران است: «ترویج مکتب حاج قاسم، تحرک معنوی و انقلابی نهضت بیداری اسلامی، ادامه خط جهاد و مقاومت». آیا در تجربههای ۴۰ سالهٔ مردم ایران، مفهوم این عبارات، پیشیهیی جز صدور ارتجاع و جنایات تروریستی برونمرزی توسط نظام آخوندی را تداعی میشود؟
در جستوجوی اهداف مشخص این بنیاد، به سایت «صدای مدافعان» برمیخوریم. سایتی وابسته به نیروهای برونمرزی حکومت و از زیرمجموعههای سپاه تروریستی قدس. در این سایت دربارهٔ هدف مشخص «بنیاد قاسم سلیمانی» چنین میخوانیم: «این بنیاد بهصورت موازی با بنیاد شهید و امور ایثارگران، رسیدگی به امور نیروهای نظامی برونمرزی ایران را که کشته یا مجروح شدهاند، در دستور خواهد داشت».
در همین رابطه قابل توجه است که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، مجلس آخوندی در یک طرح سه فوریتی، اختصاص ۲۰۰میلیون یورو بودجه به نیروی قدس سپاه پاسداران را تصویب کرد.
این میزان هزینه برای وابستگان غیرایرانی این حکومت را در یک کفهٴ ترازو بگذارید و رشد خط فقر تا ۱۰میلیون تومان در ایران را در کفهٔ دیگر ترازو.
۲ ـ خبرگزاری تسنیم در ۱۲آذر گزارش کرد: «قیمت یک شانه تخممرغ، ۴۰هزار تومان».
نخست به این شیوهٔ گزارشدهی تجربه شده دربارهٔ مخلوطی از چند قیمت توجه کنید تا مفهوم و منظور آن را بررسی کنیم. خبرگزاری تسنیم رژیم در شرح گران شدن ناگهانی تخممرغ مینویسد:
«در حالی که قیمت مصوب هر کیلو گرم تخممرغ فله ۱۴هزار و ۵۰۰تومان تعیین شده و قیمت هر شانه تخممرغ با این صورت حدود ۲۷ تا ۲۸ میشود، قیمت این محصول در تهران بر اساس مشاهدات میدانی تا ۳۸هزار تومان رسیده است یعنی حدود ۱۰هزار تومان بالاتر از قیمت مصوب به فروش میرسد».
این تیترها در رسانههای حکومتی معنادار هستند. نباید اینها را فقط یک گزارش خبری جهت اطلاع خواننده و بیننده تلقی نمود. همانطور که در مطالب مربوط به قیمتگذاری اقلام بارها یادآور شدهایم، سیاست خبررسانی رسانههای حکومتی دربارهٔ قیمت اقلام زندگی مردم، همواره این روند را داشته که با بیان انواع قیمتها، با مردم بازی روانی میشود تا در پایان این بازی، قیمت دلخواه حکومت اعلام و تثبیت شود. مثلاً دربارهٔ تخممرغ تا دو هفته پیش، قیمت نهایی را ۳۰هزار تومان اعلام کردند. وقتی داد مردم درآمد، تا چند روز قیمت تخممرغ را سه چهار هزار تومان کمتر اعلام کردند. عین همین شیوه را در روند گران کردن قیمت نان بازی کردند. یعنی که گویی خیال مردم قدری راحت میشود که چند هزار تومان پایین آمد. به همین شیوهٔ لو رفته، قیمتها را پلهیی بالا و پایین میکنند تا در نهایت در بالاترین قیمت نگه دارند. کما اینکه در گزارش خبرگزاری تسینم مشاهده میشود چند قیمت رسمی و غیررسمی را در یک عبارت میگنجاند تا قیمت نهایی را همان قیمت بازار آزاد جا بیاندازد که مردم بپذیرند چارهیی از جانب دولت وجود ندارد و قیمت تخممرغ ۴۰هزار تومان شد!
این یک نمونهٔ روند قیمتگذاری را به تمامی اقلام مایحتاج زندگی تعمیم دهید تا مشخص شود که کارشناسان ناجمهوری پلید ضداسلامی از قبل این شیوهٔ قیمتگذاری، در چه فساد مالی غرق هستند و با خان و مان مردم ایران چه میکنند.
۳ ـ در لایحه بودجه سال۱۴۰۰ کل کشور که ۱۲آذر به هیأت رئیسه مجلس حزباللهی داده شد، بودجهٔ صدا و سیمای آخوندی ۲۶۱۹میلیارد تومان برآورد شده است. این بودجه نسبت به سال۱۳۹۹ حدود ۳۵درصد بیشتر میباشد. خبر تکمیلی این لایحه این است که «از محل صندوق توسعه ملی تا سقف ۱۵۰میلیون یورو (۴۵۰۰ میلیارد تومان) برای تولید مستند، پویانمایی، فیلم و سریال به صدا و سیما اختصاص پیدا میکند».
در شبکههای مجازی شاهد محاسبههایی از جانب کارشناسان اقتصادی هستیم که اختصاص این میزان بودجه به صدا و سیمای رژیم را معادل بودجهٔ ۲۰استان ایران برآورد میکنند. یعنی معادل بودجهٔ بیش از نیمی از استانهای ایران.
حالا پرسش این است که این صدا و سیما متعلق به چه کسانی است و در چه راستایی فعالیت میکنند که هزینهٔ بیش از نیمی از استانهای ایران را میبلعند؟ هر ایرانی میداند که این صدا و سیما جزء تیول ملکی، مالی، سیاسی و پروپاگاندای شخص ولیفقیه هستند. ارگانهایی خدمتگزار جهل، خرافات، دروغپراکنی، مروج سرکوب قیامکنندگان ایران، شیطانسازی علیه مبارزان و مجاهدان و آزادیخواهان، سخنگوی تروریسم برونمرزی نظام، بلندگوی امامان جانی جمعه، مروج سریالهای مهوع و ابتذال اخلاقی در جامعه، تأمین و پشتیبانی وزارت اطلاعات در سریالهای اعترافات نفرتانگیز اجباری و پروپاگاندای حفط آپارتاید مذهبی و جنسیتی آخوندی.
صدا و سیمای خامنهای با وجود بلعیدن این بودجههای حیرتانگیز، از منفورترین ارگانهای حکومتی نزد مردم ایران بهخصوص زنان و جوانان هستند. نارضایتی و تنفر ملی از این دو ارگان تبلیغاتچی قرون وسطایی، حتی زبانزد رسانههای حکومتی شده است.
این میزان اختصاص بودجه به صدا و سیمای شخصی خامنهای را اگر در چرخه و گردش پول ایران بنگریم، آنگاه بیشتر بهعلت دومینوی گرانیها و خط فقر برای مردم، چپاولهای میلیاردی برای کارگزاران نظام و گردش کار یک امپراتوری پروپاگاند برای حفظ حکومت پی میبریم.
اینهایند بخشی اندک از چاه شغاد گردش پول ایران در حاکمیت ولایت فقیه و دولتهای تابعهاش. اینهایند سر کلاف گم شدن جلوههای متعارف زندگی برای مردم محروم ایران. اینهایند نشانی دستاندرکاران و بازیگران با روح و روان مردم ایران که یک نشانش را در خودکشی کودکان معصوم میبینیم، یک نشانش را در رشد تصاعدی خط فقر، یک نشانش را در رنج و مرگ جگرخراش کولبران، یک نشانش را در مافیای سیل و... سریالی از نشانهها در جزئیات گذران زندگی در ایران اشغال شده و آخوندزده.
اینهایند علت غمهای ایام تاریک مردم ایران که خورشید قیامهای یک دههٔ گذشته، پرتوهای روشنایی بر این ویرانهها انداختهاند. پرتوهایی که اکنون به وسعت ایرانزمین گسترش مییابند تا ایران را ز غمهای ایامش نجات دهند.