سخن روز
بهدنبال استان اصفهان و استان قزوین، مقامات استان زنجان و استان تهران نیز اعلام کردند که در این استانها هم تعطیلیها و محدودیتهای اجتماعی بیشتری اعمال میشود. استانداری رژیم در تهران اعلام کرد که بهمدت یک هفته فعالیت مراکز آموزشی، مساجد، تالارها، کافهها و قهوهخانهها را برای مقابله با کرونا در فاصله زمانی ۱۲تا ۱۸مهر ممنوع میکند. چنان که ملاحظه میشود در کلیهٴ مواردی که تعطیلی استانی اعلام شده، مشاغل دولتی، اعم از ادارات و کارخانهها و خدمات تعطیل نمیشوند و کارکنان موظفند همچنان سر کار خود حاضر شوند. یعنی باز هم رژیم در این تعطیلیها هیچ بهایی از جیب خودش نمیپردازد و قیمت را تماماً از مردم میگیرد.
عقبنشینی ناگزیر و دیرهنگام
در قبال روشنگریهای مجاهدین و مقاومت ایران که پیوسته بر لزوم قرنطینهٔ کامل تأکید میکردند، روحانی شیاد بارها مخالفت خود را اعلام کرده و از جمله روز ۶اسفند ۹۸ گفت: «دشمنان میخواهند با هراسافکنی کشور را بهتعطیلی بکشانند» در روزهای اخیر هم گفت: «از روز اول هم دشمن همین را میخواست؛ میخواست کشور ایران را تعطیل بکند... میگفت آقا کارخانه نروید خطرناک است» (اظهارات روحانی در ستاد کرونا ـ ۱۵شهریور ۹۹). بنابراین تعطیلیها یک عقبنشینی دیرهنگام است که رژیم زیر فشار واقعیت ابعاد هولناک شمار مبتلایان و درگذشتگان و خشم فزایندهٔ مردم بهآن تن داده و این در شرایطی است که ابعاد فاجعه روز بهروز بزرگتر و هولناکتر میشود. ذکر چند نمونه از همین یکی دو روز اخیر شاید بتواند تصویری از این واقعیت مدهش بهدست دهد:
رئیس شورای شهر تهران: در یک قدمی سونامی قربانیان کرونا هستیم باید تعطیلی ۲هفته و کامل تهران باشد.
عضو شهر تهران: دیروز شاهد مرگ ۱۳۶تهرانی بودیم. محدودیت یک هفتهیی بیهوده است. حداقل باید دو هفته تعطیل شود.
مشاور وزیر بهداشت: توان و ظرفیت بیمارستانها و کادر درمان رو بهاتمام است. شاید موارد مبتلا و مرگ و میر از وضعیت موجود هم بسیار فراتر روند.
استاندار تهران: در ۱۱شهریور ۲۸۶۰بستری داشتیم در ۱۱مهر ۴۸۶۸تا و فوتیهایمان هم بهتناسب رو بهافزایش بود.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران: ما در بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی امروز نسبتاً آرایش جنگی گرفتیم.
از همین نمونههای محدود بهسادگی میتوان دریافت که وضعیت بسا بسا فاجعهبار است. این تعطیلیها که بهرژیم تحمیل شده، بسیار دیرهنگام است و چندان مسألهیی حل نمیکند؛ زیرا قرنطینه بایستی مطلق و فراگیر باشد، وقتی بخش عمدهیی از مردم ناچارند برای کسب و کار از خانه خارج شوند و در اتوبوسها و متروهای پرازدحام بهسر کار بروند، قرنطینه بیمعنی است. علاوه بر این بنابهنظر متخصصان و همچنان که در همین نمونهها هم دیدیم، ایادی خود رژیم هم تأکید میکردند، تعطیلی و قرنطینه حداقل باید دو هفتهیی باشد تا سیکل انتقال فرد بهفرد شکسته شود و شیوع و گسترش مهار شود.
واقعیت دهشتناکتر، چشمانداز این شرایط است که روز بهروز وضعیت بدتر و وخیمتر میشود. بهاذعان دستاندرکاران حکومتی بهداشت و درمان، با روند تصاعدی که این بیماری پیدا کرده در هفتههای آینده، شمار مبتلایان و درگذشتگان بهدو، سه، پنج برابر تعداد کنونی خواهد رسید. این در شرایطی است که سیستم درمان در سراسر کشور زیر فشار سنگین بیماری در حال متلاشی شدن است. کادر درمانی که ۸ماه است بهرغم محرومیت از هر گونه حمایت و حتی گاه محرومیت از دریافت حقوق معمول خود بهکار طاقتفرسا ادامه دادهاند، بهشدت خسته و فرسودهاند و توان رسیدگی بههمهٔ بیماران را ندارند. در بیمارستانها که گاه تمام ظرفیتشان در اشغال بیماران کرونایی است، بیماران و حتی مصدومان سوانح و بیماران حاد ناگزیر بهامان خدا رها شدهاند و بنابه گزارشها میزان مرگ و میر این بیماران هم بهشدت افزایش یافته است.
چه باید کرد؟
سیاهه این فجایع را همچنان تا ده و صد برابر این میتوان ادامه داد، اما باید پرسید در قبال این وضعیت چه باید کرد. رهبر مقاومت مسعود رجوی از روزهای نخست راهکار را نشان داده و از جمله در نیمهٔ اسفند ماه گذشته گفته است:
«امکانات بهداشتی و درمانی را باید از چنگ رژیم بیرون کشید و در اختیار مردم گذاشت. سرمایه و داراییهای ستاد اجرایی فرمان خمینی ملعون و بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و بودجههای اتمی و موشکی رژیم و پولهایی که از جیب مردم ایران در عراق و سوریه و یمن و غزه و لبنان خرج میکند، بایستی بهبهداشت و درمان مردم ایران اختصاص یابد. بایستی حقوق معوقهٔ پرستاران و کادر پزشکی و حقوق پرداخت نشدهٔ کارگران و معلمان و کارمندان و هزینهٔ درمان آنها پرداخت شود. انبارهای سپاه و بسیج و انتظامی و ارتش و کلان پولهای غارت شده در بانکهای سپاه و دولت و ولایت فقیه بهنفع مردم و برای مردم مصادره شود».