۱۳۹۹ مهر ۳۰, چهارشنبه

ترجمهٔ منگی‌های سخنگوی غارنشین

             

               افشای مرکز مخفی هسته‌ای آخوندها توسط مقاومت ایران

در میان خبرهای دوشنبه ۲۸مهر، یک خبر هست که توجه را همراه با حیرت و طنز، جلب می‌کند. این خبر، موضع‌گیری سخنگوی وزارت‌خارجه نظام آخوندی دربارهٔ افشای یک پایگاه هسته‌یی رژیم توسط نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آمریکا است.

صحنهٔ موضع‌گیری سخنگوی وزارت‌خارجه رژیم هم در فرم پروتکل سیاسی و هم در بیان خبر و ارائهٔ اطلاعات درباره مجاهدین، به تنها چیزی که شباهت ندارد، صحنهٔ یک نمایندهٔ رسمی سیاسی است. بیشتر شبیه شکلک‌بازیهای یک عنصر لوده و شعبده‌باز ناشی می‌باشد.

در حالی که افشاگری دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت انعکاس وسیعی در رسانه‌های جهان داشته است، سخنگوی وزارت‌خارجه دولت آخوندی گویی از غار‌های نخستین حیات آدمی آمده باشد، مدعی شد:

«البته من خبر را خیلی گذرا دیدم! نمی‌دونم، فکر کنم در حد سایت خودشان بوده. من چیز دیگری ندیدم». (تلویزیون رژیم، ۲۸مهر ۹۹)

اگر بپذیریم که ایشان سخنگوی یک وزارت مهم و کلیدی دولت است، آیا چنین شکلک‌هایی برای بیان بی‌خبری از یک واقعهٔ مهم نشانهٔ دجالگری، دروغگویی، پشت هم‌اندازی و رجاله‌گی یک عنصر سیاسی نیست؟ در کجای دنیا یک سخنگوی وزارت مهم خارجه پیدا می‌شود که حتی اخبار سیاسی مهم مربوط به کشور خودش را درست و حسابی نداند؟ این از قسمت اول مصاحبه ایشان که مخاطبان هوشمند همگی دریافتند که افشاگری نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران با گستردگی بازتاب جهانی‌اش به خال زده است؛ تا جایی که گیج‌بازی عمدی یک مقام رسمی جلو تریبون و روبه‌روی دوربین خبرنگاران و مخاطبان هم قابل کنترل نیست.

اما قسمت دوم مصاحبه این جناب سخنگو با شیرین‌کاریهای بیشتری نمایش داده شد؛ طوری که رطب و یابس‌بافی‌های سنتی و مرسوم دستگاه تبلیغاتی آخوندی علیه مجاهدین و مقاومت ایران را هم نتوانست مراعات کند.

جناب سیرک‌باز ناشی وزارت‌خارجه از آن سر طیف گیج‌بازی دربارهٔ افشاگری هسته‌یی، ناگهان به این سر طیف بلاهت بی‌دنده و ترمز یک غارنشین رو آورد. بی‌آن‌که متوجه باشد روبه‌رویش خبرنگارانی هستند که لااقل قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی را توسط خمینی شنیده‌اند و بارها و بارها هم توجیه شده‌اند که چیزی از اصل مبارزه مجاهدین خلق با ارتجاع آخوندی ننویسند و همه‌چیز را در سانسور نگه دارند. با این حال جناب سخنگوی وزارت‌خارجه بدل به دایهٔ اعضا و کادرهای مجاهدین شد و این‌ها یعنی وارثان و ادامه دهندگان ۱۲۰هزار تیرباران و اعدامی و قتل‌عام شده به دستور خمینی و خامنه‌ای، ناگهان شدند «فرزندانمان» و «عزیزان این ملت»!

به مجاهدین تا چند سال پیش که در اشرف و لیبرتی بودند، وعده داده می‌شد «اشرف را به خاک و خون می‌کشیم» و در لیبرتی هم هر چند ماه موشک‌باران و قتل‌عام می‌شدند. از آنجا که این عملیات‌های برون‌مرزی علیه مجاهدین را هم بدون هماهنگی و وساطت وزارت‌خارجهٔ آخوندی نمی‌شد پیش ببرند، حالا چه شده که سوژه‌های قتل‌عام و ترور و فشار بر خانواده‌هایشان، ناگهان شدند «فرزاندانمان» و «عزیزان ملت ما»؟

اینها در رو کردن برگ‌های لودگی و دجالیت و بلاهت، تند تند پرده کنار می‌زنند و خودشان را بیشتر معرفی می‌کنند. در حالی که سال‌ها سال است ــ به‌طور خاص در عصر ارتباطات ــ همهٔ زندگی و مناسبات مجاهدین و اهداف و شرایط زندگی درونشان برای همگان روشن است، جناب سخنگو گویی تازه از غارهای نخستین سر بیرون آورده و متوجه شده که مجاهدین لباس هم می‌پوشند، مجرد هم هستند و بنابراین گروگان هم هستند! دقت کنید که از چه غاری دربارهٔ مجاهدین گزارش و خبر می‌دهد:

واقعاً ما نگران فرزندانمان هستیم! نگران عزیزان این ملت هستیم که توسط این گروهک یا گروه‌های دیگه فریب می‌خورند، از دامان ملت جدا می‌شوند. باید ببینید تا متوجه بشوید فرزندان این ملت را گروگان گرفتند، لباس تنشان می‌کنند، سال‌ها مجرد نگه می‌دارند»! (همان منبع)

به‌نظر می‌رسد از زمان افشاگری دفتر شورای ملی مقاومت در آمریکا تا شروع کنفرانس خبری سخنگوی وزارت‌خارجه نظام آخوندی، خبر مزبور سراپردهٔ رژیم را درنوردیده و به گفتهٔ سخنگوی مجاهدین: «ضربه وارده به گیجگاه آخوندها کاری بوده و ماله‌کش نظام را منگ کرده است»!