۱۳۹۹ شهریور ۱۷, دوشنبه

این بود، نمودی از شجرهٔ طیبه

سخن روز (۱)
                                            سخن روز (۱)
برگزاری مراسم سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران امسال، یک رژهٔ میخکوب کنندهٔ سیاسی ایدئولوژیک بود که اگر رژیم و مزدورانش شعور آن را داشته باشند، بایستی مرگ و زوال خود را در آن دیده باشند.

                         درختی تناور با ریشه‌هایی در اعماق قلوب
حضور و گردهمایی ۳۰۰جامعه ایرانی متشکل از زنان، جوانان، متخصصان و اقشار مختلف از ۱۸کشور جهان و شرکت هموطنان در ۲۴کشور از ۴قارهٔ جهان، آن هم پس از ۴۰سال که این سازمان و این مقاومت در خارج از خاک خود و در تبعید و زیر انواع فشارهای نظامی و سیاسی و تروریستی ارتجاع و استعمار حامی‌اش بوده، پدیده‌یی خارق‌العاده و بی‌مانند در تاریخ است.

اکنون هر ناظری می‌تواند به‌چشم ببیند که سازمان مجاهدین پیوسته و سال به‌سال رویانتر، گسترده‌تر و به‌لحاظ ایدئولوژیک خالص‌تر و جنگاورتر شده است. اینها به‌گفتهٔ خانم مریم رجوی در سخنانی که در همین مراسم ایراد کرد، «بازی با کلمات نیست. انشانویسی از راه دور نیست» حقیقتی محض است که شنبه شب گذشته ۱۵شهریور، در ۵۶مین سال آغاز حیات سازمان مجاهدین خلق ایران دهها نفر از برگزیدگان جامعهٔ ایران که در خارج از سلطهٔ حاکمیت آخوندی امکان سخن گفتن دارند، طی ۷ساعت بی‌وقفه و با بیانهای مختلف و بر اساس آنچه طی این سالیان از مجاهدین به‌چشم دیده و با تمام وجود تجربه کرده و با آن زیسته بودند، بیان کردند و البته دهها نفر دیگر هم بودند که متأسفانه نوبت سخن به‌آنها نرسید.

آنچه این هموطنان گفتند شهادتی تاریخی بود از تجسم شجرهٔ طیبه‌یی که ۵۵سال پیش توسط حنیف کبیر بذرافشانی شد و با اندیشه و راهبری مسعود و مریم رجوی بارور شد و با خون و جان و سخت‌کوشی نسلهای مجاهد و یاران اشرف‌نشانشان بالید و شکفت و اکنون هر کس به‌چشم می‌تواند ببیند که چگونه شاخ و برگش در سراسر جهان یال‌افشان شده است.

آنچه در آن شب فراموشی ناپذیر ۵۶مین آغاز، اشرف‌نشانها از عمق وجودشان و بر اساس تجربه عینی سالیان از سازمان مجاهدین و ارزشهایش گفتند، شهادتی تاریخی بود از تلألؤ بی‌همتای گنجینه و سرمایهٔ بی‌زوال ایران که آینده درخشان میهن ما را نوید می‌دهد. جلوه‌یی بود از درخشش ریشه‌های عمیق ایدئولوژی و ارزشهای مجاهدین در اعماق قلوب این زنان و مردان آزاده و آرمان‌خواه به‌عنوان نمایندگانی از مردم ایران که در حال حاضر به‌دلیل حاکمیت اختناق امکان بیان ندارند.

سخنانی که این اشرف‌نشانها گفتند، برداشتهای عمیقی بود از تاریخچه و ایدئولوژی مجاهدین، ایرانیانی که به‌رغم تنوع گستردهٔ تمایلات و اعتقاداتشان یک رشتهٔ مشترک آنها را عمیقاً به‌هم پیوند داده بود: عشق عمیق و بی‌پیرایه به‌ایران و به‌آزادی که خود را در عشق و اعتماد عمیق به مجاهدین نشان می‌داد. آن چنان که یکی از آنها گفت اگر خانواده و فرزندانم چیزی از من بخواهند ممکن است درنگ کنم، اما اگر مجاهدین چیزی بخواهند از بذل جان و مال و وقت، درنگ نمی‌کنم. چرا که به‌عینه دیده‌اند که مجاهدین از بذل جان و مال و خانمان و همه چیز خود، برای رهایی خلق و میهنشان گذشته‌اند و این فدایی است مستمر که زمان و مکان و نهایت نمی‌شناسد.

این اشرف‌نشانها که سایر جنبشها حسرت برخورداری از تعداد اندکی از آنها را دارند، به‌گفتهٔ خانم بدری پورطباخ همردیف مسئول اول سازمان: «امتداد واقعی سازمان مجاهدین در سراسر جهان هستند. مبالغه نیست اگر بگوییم در جهان امروز چنین جمع یکپارچه و منسجم و هم‌هدف و فعال مانند اشرف‌نشانها را نمی‌شود پیدا کرد».

برخی از آنها کسانی هستند که در غرب به‌دنیا آمده‌اند و اصلاً ایران را ندیده‌اند، اما تمام وجودشان لبریز از عشق به‌ایران و آرمان آزادی ایران است و آماده‌اند تا هم‌چون مجاهدین آنچه را که دارند در راه ایران و آزادی ایران و و آینده‌یی که آخوندهای پلید حاکم از مردم ایران ربوده‌اند، بی‌چشمداشت نثار کنند.

بگذارید برخی سخنان آنها را نمونه‌وار و به‌مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید... هم به‌قدرتشنگی باید چشید» در اینجا نقل کنیم:

برخی از آنچه که از عمق جانها تابید و تراوید
«زمین زدن این آخوندهای شقاوت‌پیشه مجاهدینی را می‌خواهد با حداکثر وفای به‌پیمان و فدای بیکران و اشرف‌نشانهایی را می‌خواهد که سر از پا نشناسند».
«سازمان مجاهدین برای ما ایرانیان، نقطه تلاقی آزادیخواهی، میهن‌پرستی و اسلام انقلابی است».
«مجاهدین ارزشهایی مانند از خود گذشتگی، فداکاری، کار بدون چشمداشت، صداقت، نفی خودپرستی و گذشتن از همه چیز را در فرهنگ ما وارد کردند. این ارزشهاست که رژیم آخوندی را به‌سراشیب سقوط کشانده است».
«من عمیقا" معتقدم طی این ۴۰سال، هر ایرانی آزادیخواه که بخواهد تمامی تلاش خود را برای ضربه زدن به این دشمن ضدبشر متمرکز کند در مهلتی کوتاه خود را هم‌جبهه یا در صفوف تشکیلاتی و به‌هم فشرده مبارزان و آزادیخواهان متشکل در سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران می‌یابد».
«هر جا که حرف صدق و فدا و شهادت بود، رهبری سازمان مجاهدین پیشاپیش همه بود. نه در فکر گرفتن قدرت سیاسی به‌هر بهایی بودند و نه برای خودشان منافعی می، خواستند. فقط بحث منافع خلق بود و آزادی».
«مهم نیست چه قومی باشی، با چه زبانی، از کدام مذهب و اعتقادی باشی، مهم این است که آیا به‌رسم آزادگی و جوانمردی، پشت این شیرزنان و کوهمردان ایران‌زمین را گرم می‌کنی یا با هر عذر و بهانه‌ای، به‌جای یار بودن، خار و سنگ راهشان می‌شوی؟»
و...
بی‌مبالغه به‌شمار همهٔ کسانی که در آن مراسم سخن گفتند و همهٔ آنها که سخنشان و ایمان و عشقشان را در سینه نهفتند، می‌توان از این‌گونه سخنان نغز کتابها پرداخت، سخنانی که «بازی با کلمات نیست. انشانویسی از راه دور نیست» بلکه برآمده از عمق جان و برخاسته از سویدای دل است که عمل صادقانه و فداکارانهٔ مستمر طی این سالیان پرفراز و نشیب پشتوانه آن است. به‌گفتهٔ خانم زهرا مریخی مسئول اول سازمان (در سخنرانی ۱۵شهریور۹۹) آنها «یاران روزهای سخت و محاصره و ضربات و موشکها، خونخواهی و دادخواهی شهیدان با کوبیدن درهای بسته و باز کردن قفلها» بوده‌اند و هستند.

در یک‌کلام این اشرف‌نشانها، شاخساران درخت تناور و شجرهٔ طیبه‌یی هستند که حنیف کبیر و سعید محسن و بدیع‌زادگان، ۵۶سال پیش در ایران‌زمین کاشتند و با خون خود و یارانشان سیرابش کردند.

تز و آنتی‌تز پس از ۴۰سال مصاف
هنگامی که از سازمان مجاهدین به‌مثابه آنتی‌تز ایدئولوژیک و جایگزین سیاسی رژیم ولایت فقیه سخن می‌گوییم، ضروری است نگاهی هم به‌ضد آن، رژیم فاشیسم مذهبی حاکم افکند تا به‌مصداق «تعرف‌الامور باضدادها» (پدیده‌ها با ضدهایشان شناخته می‌گردند) حقیقت را بهتر و روشن‌تر دریافت و در پرتو آن خط سیر آن را تا افق دوردست نظاره کرد. و این مقایسه را از سخنان رهبر مقاومت وام می‌گیریم که گفت:

«به چشم می‌شود دید که در عرصه ایران امروز در یکطرف آشفتگی مرگبار در پیکر پوسیده و زهرخورده ارتجاع آخوندی و در طرف دیگر، یعنی در طرف مجاهدین، اوج صلابت و قدرت و شکوفایی و فزایندگی. حالا که دشمن در سرکوب و در کشتار و در قتل‌عام و در انواع توطئه‌ها و پروژه‌های ارتجاعی و استعماری هیچ کار نکرده‌ای و هیچ راه نرفته‌ای باقی نگذاشته. راستی که پیچیدگی و شدت فتنه‌ها و توطئه‌ها آن‌قدر بود و چنان بود که هر کدوم از آنها برای درهم شکستن یک جنبش انقلابی در این سالیان کفایت می‌کرد. اما در گیرودار کشاکشهای خونین، در مصاف با توطئه‌های سهمگین، مجاهدین با وفای به‌پیمان، با فدای بیکران و با قلاب کردن و وصل کردن خودشان به‌ریسمان خدا و خلق چیز دیگری را و سرنوشت دیگری را، رقم زدند و رقم می‌زنند...

اگر از من سؤال کنید که تعریف مجاهدین در کوتاه‌ترین کلام چیست، خواهم گفت وفای به‌پیمان، با فدای بیکران در تاریخ ایران! و اگر از راز بقای آنها در سخت‌ترین شرایط داخلی، منطقه‌یی و بین‌المللی بپرسید می‌گویم برترین جهاد، همان جهاد اکبر با انقلاب مریم».