کودکان در جنگ
روز دوشنبه ۳۱ شهریور ۹۹ خامنهای پس از مدتها به صحنه آمد و در حالیکه علیالقاعده باید در مورد مهمترین موضوع روز رژیم یعنی بحث چکاندن ماشه و بازگشت تحریمها صحبت میکرد، اما بیشتر از یکساعت درباره جنگ ضدمیهنی و بهقول خودش تحریف روایت جنگ صحبت کرد. چرا؟
ابتدا نگاهی به برخی گفتههای خامنهای:
او گفت:
-روایت جنگ تحریف شده
- مستمراً درباره جنگ وعلت وقوع آن سؤال میشود
- دستهایی هست که درباره جنگ شبههافکنی میکنند!
به راستی چه کسی روایت حکومتی جنگ را بیاعتبار کرده که خامنهای اینچنین کف به دهان درباره تحریف روایت جنگ، عمامه به زمین میکوبد؟
بهراستی کدام جریان و نیرو درباره ماهیت جنگ و حقیقت آن جنگ ظالمانه ضدمیهنی و ضدمردمی در تمامی این سالها افشاگری کرده است؟ آن هم درست از فردای خرمشهر و عقبکشیدن رسمی عراق به پشت مرزهای بینالمللی.
واقعیت این است اقدامات سیاسی و عملی ضدجنگ مجاهدین و تاثیر سیاستها و اقدامات مجاهدین برای ختم جنگ بر کسی پوشیده نیست. همچنین تاثیر سیاست انقلابی و مردمی ضد جنگ آنها در جامعه و حتی نفوذ آن در میان نیروهای رژیم و خامنهای.!
عمق نفوذ مواضع مجاهدین در جامعه
در واقع باید اعتراف کرد سیاست انقلابی مجاهدین و مقاومت ایران در ضدیت با آن جنگ ویرانگر اکنون دیگر در لایههایی از بستگان و پیوستگان رژیم در حال رسوخ است که خامنهای اینگونه وحشتزده وارد شده و تلاش میکند عواقب سیاستهای جنگطلبانه خمینی را مهار کند.
همین چند روز قبل بود که در نمایش جمعه خرمآباد صحنه گردان این نمایش (آخوند شاهرخی) سؤالات زیر را خیلی روشن مطرح کرد و اینچنین گفت:
«سؤال اول این است چرا این جنگ هشت ساله واقع شد این یک سؤال
سؤال دوم این است آیا جمهوری اسلامی نمیتوانست از وقوع جنگ جلوگیری کند؟ اینهم سؤال دوم
سؤال سوم آیا ما در جنگ پیروز شدیم؟
اگر پاسخ اون بله هست نشانههای این پیروزی چیست؟ به چه دلیل ما میگوییم که ما در جنگ پیروز شدیم؟»
در یک نمونه دیگر برخی رسانههای حکومتی هم پرسشهای مشابهی مطرح کردند از جمله؛
خبرگزاری فارس (متعلق به پاسداران) در همان روز دوشنبه ۳۱ شهریور نوشت:
«خرمشهر را که پس گرفتیم، چرا جنگ را ادامه دادیم؟
چرا ما در وضعیتی که برتر بودیم و احتمال شکست دشمن وجود داشت جنگ را اینگونه به پایان رساندیم؟»
روشن است که تمامی این سؤالها را اساساً عناصر و رسانههای حکومتی مطرح کردهاند و مشخص است که کمیت این سؤال کردنها آن قدر زیاد شده که رژیم ناگزیر شده از تریبون نماز جمعه و خبرگزاریهای حکومتی در مقام پاسخگویی به مشکلات مقلدان آقا! برآید!
یعنی مسأله جنگ و جنایتکارانه بودنش اکنون آنچنان آشکار شده که حتی در بدنه خود نظام هم مجبور میشوند سرکردگان اصلی نظام یعنی شخص ولیفقیه بیاید و پاسخ بدهد که چرا آن جنگ احمقانه و خائنانه را راه انداختند و چرا جلوی آن را نگرفتند؟
اینها در واقع نشانهای جدی لزوم حسابرسی از رژیم جنایتکاری است که آن جنگ را تدارک دید، راه انداخت و به قیمت کشته و معلول شدن چند میلیون ادامه داد و اکنون هم تلاش میکند گناه آن جنایت را از گردن خویش باز کند.
به همین علت هم هست که خامنهای روز دوشنبه ۳۱ شهریور آمد و تلاش کرد با تقدیس جنگ، آن همه خون بر زمین ریخته شده را از دستهای خود و امامش، خمینی پاک کند.
خامنهای همچنین تلاش کرد با دجالگری آخوندی و با یک ویراژ مضحک بگوید روایتهایی که از جنگ میشود تحریف واقعیت جنگ است و روایت درست از جنگ همانی است که خودش میگوید.
چه کسی واقعیت جنگ را تحریف میکند؟
خامنهای کلی درباره جنگ چانهدرازی کرد اما توضیح نداد که چرا و به چه علت میگوید تاریخ شروع جنگ آخر شهریور بوده است؟
در حالیکه به مدد افشاگریهای مجاهدین و مقاومت ایران اکنون تقریباً اکثریت مردم ایران میدانند که جنگ در واقع همان روزی پایهریزی شد که خمینی ارتش عراق را به قیام برضد حکومت خودشان دعوت کرد! منظور روز ۳۰ فروردین سال ۵۹ است که خمینی آن نطق شومش را ایراد کرد و رئیسجمهور کشور مجاور را تکفیر و ارتشش را به قیام برضد حاکمیت عراق تشویق کرد! تحریف واقعیت جنگ یعنی این!
خامنهای در تمام آن یک ساعت و چند دقیقهای که درباره جنگ صحبت کرد، حتی یک جمله در این باره نگفت که چرا وقتی عراق حاضر شد غرامت جنگ را بپردازد، باز هم خمینی و اعوان و انصارش یعنی همین خامنهای و امثال او حاضر نشدند جنگ را تمام کنند؟! تحریف واقعیت جنگ یعنی این!
خامنهای حاضر نشد حتی یک کلمه بگوید چرا وقتی سازمان ملل قطعنامههای مختلفی صادر کرد و بسیاری کشورهای عربی حاضر شدند غرامت جنگ را پرداخت کنند تا صلح برقرار شود اما خمینی و اعوان و انصارش حاضر نشدند جنگ را تمام کنند؟ تحریف واقعیت جنگ یعنی این!
خامنهای نگفت به چه دلیل هنوز پس از گذشت ۳۲ سال از آن جنایت عظیم و به روی میدان مین فرستادن دهها هزار کودک و نوجوان هنوز از بیان واقعیت آن جنایت جنگی صحبت نمیکند؟
آمار رسمی خود رژیم میگوید ۳۶ هزار دانشآموز (که البته بخشی از واقعیت است) در آن جنگ و در صحنههای عملیاتی کشته شدهاند، اما چرا خامنهای به این جنایت جنگی و ارقامش هیچ اشارهیی نمیکند؟ تحریف واقعیت جنگ یعنی این!
چرا خامنهای از تاکتیک امواج مرگبار انسانی هیچ چیز نمیگوید؟! و تازه سهل است آن عملیاتهای جنایتکارانه را عملیات ابتکاری و شجاعانه هم اسم گذاری میکند؟!
چرا خامنهای بهجای تمامی این حرفها نگفت که امام دجالش دنبال چه بود که با تحریک کشور همسایه این جنگ ضدمیهنی را راه انداخت؟! تحریف واقعیت جنگ یعنی این!
خمنیی چرا جنگ را راه انداخت؟
واقعیت این است که پس از ۳۲ سال به مدد روشنگریها و افشاگریهای مجاهدین و رهبری مقاومت، دیگر اکثریت مردم میدانند که خمینی جنگ را به چه علت راهانداخت.
رهبر مقاومت مسعود رجوی در این رابطه گفته است: «بهدنبال انقلاب ضدسلطنتی و سقوط رژیم شاه، نیروهای عظیمی در جامعه به بند کشیده ایران آزاد شدند. نیروهایی که اگر انقلابشان از یک رهبری دموکراتیک انقلابی برخوردار میبود میتوانست انقلاب ایران را به سوی دموکراسی، پیشرفت اقتصادی و عدالت اجتماعی رهبری کند. نیروهایی که قدرت خلاقه و سازنده شگفتانگیز داشتند و میتوانستند در زمانی نه چندان دراز، کشور ما را سالها و سالها به جلو ببرند.
ولی خمینی برای اینکه در قدرت بماند، جز بذر تفرقه و نفاق و جز سرکوب و جنگ و گورستان ارمغانی نداشت. یک رژیم قرونوسطایی و یک دیکتاتوری آخوندی بر پایه ولایت فقیه بنا کرد و نیروهای انقلاب عظیم ضدسلطنتی را یا دستهدسته به زندان انداخت و در برابر جوخه اعدام قرارداد و یا فوج فوج در جبهههای جنگ خارجی به کشتن داد.
در تجاوز گسترده عراق به خاک میهنمان در پایان تابستان ۱۳۵۹ جای تردید نیست. اما مسأله این است که به فرض وجود یک رهبری سالم به جای خمینی که سرکوب و جنگ و بحران، ضرورت ماهیت ارتجاعی و قرون وسطاییاش بود، جنگ ایران و عراق قطعاً اجتنابپذیر بود.
زمینههای تجاوز عراق را خود خمینی با تحریکات مستمر، تحت شعار صدور انقلاب ایجاد نمود و هم او بود که از جنگ بهعنوان موهبت بزرگ الهی استقبال کرد…
فیالواقع خمینی برای تخلیه انرژی ذخیره شده ایران و برای هدر دادن بخش عظیمی از نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی نمیتوانست هیچ میدان جنگ و هیچ همسایه دیگری بهتر از عراق پیدا کند…
بخصوص که عراق خود مسئول تجاوز و تهاجم گسترده آخر شهریور ۵۹ بود و خمینی بهلحاظ شخصی نیز خرده حسابها از زعمای آن کشور در دل داشت».
حتی تاریخ نگاران حکومتی هم میدانند؟
همین یکی دو سال پیش بود که جواد منصوری از اولین سرکردگان سپاه پاسداران به تلویزیون خراسان گفت: «اگه جنگ نبود مملکت هم نبود». (منظورش از مملکت هم دیکتاتوری خودشان است)!
منصوری گفت با همین جنگ بود که ما توانستیم گروهکها را سرکوب کنیم! حرفی که بقیه سران نظام هم به زبانهای مختلف آن را گفتهاند.
بنابراین روشن است که آمدن خامنهای به صحنه و تلاشش برای تحریف واقعیت جنگ، بیانگر این است که اکنون در درون نیروهای خود رژیم هم این پرسشها دست به دست میچرخند و همین باعث شده که نامشروع بودن جنگ تا اعماق بسیجیهای و نیروهای خامنهای هم خودش را بارز کند تا روزی که همین مردم حساب جنگ و تاوان خونهای به ناحق ریخته شده در آن جنگ را از آخوندها و پاسدارانشان بگیرند.
وحشت خامنهای و علت تلاش او برای تحریف واقعیت آن جنایت تاریخی، احساس نزدیک شدن به همین حسابرسی تاریخی است که اکنون نغمههایش را از نزدیکترین لایههای نیرویی خودش هم میشنود، مردم که جای خود دارند!