رهبر پوشالی که بنا بر خصیصهٔ ذاتی فرصتطلبی و مفتخوری خود، پیوسته از موضعگیری در قبال مسائل اساسی مبتلابه جامعه خودداری میکند، اکنون بهتر از همیشه فهمیده است که نه تنها روزگار عر و تیز و شعر و شعارهای عوامفریبانهٔ «ضداستکباری» به سر آمده بلکه در وضعیت کنونی هر اظهارنظری میتواند پای خودش را گیر بیاندازد و مسئولیت او را در قبال بحرانهای پیشآمده برجستهتر کند؛ خاصه آنکه بهخاطر میآورد در جریان قیام آبان و دی ۹۸ تودهٔ مردم چگونه با به آتش کشیدن تصاویر او و سردادن شعار «مرگ بر خامنهای» وی را بهعنوان امالفساد و عامل اصلی همه تیرهروزیها و قتل و غارتها شناخته و آماج حملات خود قرار دادند. به همین سبب بود که در مورد مکانیزم ماشه و تحریمهای بیشتری که عرصه را بر رژیم تنگتر خواهد کرد، لام تا کام سخنی نگفت.
از سوی دیگر این سکوت زبونانه خود بیانگر این است که «مقام عظما» کاملاً دستش خالی است و در بنبست مطلق قرار دارد که نمیتواند حتی برای نیروهای وارفته و روحیه باخته نظام هم چیز خرج کند و الا مگر شکی بود اگر حرفی داشت و خلاصه برگی برای رو کردن، آنچنان دود و دم میکرد که نگو.
تمساح ولایت برای قربانیان کرونا اشک میریزد
خامنهای که علیالقاعده بهعنوان نفر اول و رهبر حکومت میباید همیشه حرف اول و قطعی را بزند، کمتر شده که در مسایل اساسی و پیچها و گرفتاریهای نظام موضع روشن بگیرد بلکه همواره با بیانی دو پهلو و دغلکارانه تلاش میکند قبای ولیفقیه گیر نیفتد و دم لای تله ندهد. که البته این بیانگر همان وضعیت آچمزی است که در آن قرار دارد. هر وقت هم مجبور شده حرفی به صراحت بزند، عملاً ماهیت ضدمردمیاش رو شده است. کسی فراموش نکرده که اظهارنظر زودهنگام خامنهای در مورد کرونا که با سفاکی گفته بود «خیلی هم مهم نیست و بیخود بزرگش نکنید» چگونه گریبانگیرش شد بهنحوی که اینک مجبور است برای قربانیان کرونا اشک تمساح بریزد که «[آیا] ما هر روزی ۱۵۰نفر، ۱۴۰نفر، ۱۷۰نفر متوفی داشته باشیم، این چیز کمیه؟»
پایان نزدیک است
اگر چه رهبر پوشالی نظام با این تاکتیک مفتخورانه مدتهای مدیدی از پاسخگویی در قبال مسائل اجتماعی گریخته است؛ اما اکنون که «آن سبو بشکسته و آن پیمانه ریخته» سؤال این است که «مقام معظم» تا کی میتواند به این شیوهٔ فرصتطلبانه ادامه دهد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند؟ بیمحلی آگاهانهٔ خامنهای نسبت به امور اساسی نظام و در عوض پرداختن به مزایای جنگ ضدمیهنی که اینک مهرههای خودی نظام نیز به بیهودگی آن معترفند و بافتن مهمل در مورد «برکات» و «بشارت» آن برای نظام دردی دوا نمیکند و گویای عجز و درماندگی ولیفقیه و بنبست لاعلاج نظام آخوندی است.
همزمان با چکاندن ماشهٔ تحریمها و تنگتر شدن حلقهٔ محاصرهٔ بینالمللی رژیم و با اوج گرفتن دوباره کرونا در سراسر کشور، شمارش معکوس یک انفجار عظیم اجتماعی آغاز شده و تیک تاک یک بمب ساعتی ویرانگر به گوش میرسد. برای خامنهای دیگر مجال زیادی برای عوامفریبی و فرصتطلبی باقی نمانده است. زمان حسابرسی نزدیک است و رهبر پوشالی با همراهانش باید حساب تمامی جنایتهای و غارتگریهای خود را پس بدهند.