۱۳۹۹ مهر ۴, جمعه

دست و پا زدن رژیم آخوندی در باتلاق جنگ ضدمیهنی خمینی

                             تلویزیون رژیم آخوندی-۲مهر۹۹

جوانها می‌پرسند نمی‌شد کاری کرد که اوضاع به سمت جنگ با عراق سوق پیدا نکند؟ چرا این جنگ این‌قدر طول کشید؟

شما گفتید جنگ دفاعی بود ولی از یک جایی به بعد دیگه دفاع نبود، ما داشتیم وارد خاک آنها می‌شدیم؟

دست و پا زدن رژیم آخوندی در باتلاق جنگ ضدمیهنی خمینی و بی‌پاسخ ماندن سؤالات کلیدی مربوط به کارزار صلح مقاومت ایران و درباره زهر آتش‌بس و عملیات کبیر فروغ جاویدان.

                       پاسدار شاهچراغی سرکرده سپاه ضدامام علی قم:

من باورم اینه باز که در هشت سال دفاع مقدس تا روزی که ما توی تنگه مرصاد جلو مجاهدین ایستادیم، توی بخش نظامی‌اش، باید این کار را انجام می‌دادیم و بعدش هم این دفاع ادامه دارد.

سؤالات:

قطعنامه آمد و خمینی تعبیر جام‌زهر را گفت چه اتفاقاتی افتاد که آن تعبیر را بکار برد؟

در مرصاد یک اتفاقاتی افتاد که شاید در هشت سال جنگ با آن سرعتی که آمدند نداریم

پاسدار شاهچراغی:

یک غفلتی، غفلت از این منظر که فکر نمی‌کردیم یک چنین حجمی اتفاق بیفتد، اینها آمدند وارد شدند، یک سری عناصر داخلی سر پلهایی که با مجاهدین داشتند، لذا به اسلام‌آباد رسیدند.

تلویزیون رژیم ۲مهر ۹۹:

مجری: سردار بی‌تعارف بپرسم سؤالی که خیلی از جوانها می‌پرسند می‌گویند چرا جنگ اصلاً شروع شد نمی‌شد از مسیر دیپلماسی و گفتمان کاری کرد که سوق پیدا نکنه به سمت جنگ؟

شاهچراغی: به‌نظر میاد وقتی که آدم به گذشته مراجعه می‌کنه و در آن مقطع زمانی شاید این سؤال به‌عنوان یک سؤال یک شبهه مطرح باشه ولی کسانی که در آن مقطع بودند و آن زمان را درک کردند شرایط کشور انقلاب اسلامی آثاری که انقلاب اسلامی داشت و زمینه‌های حضور استکبار جهانی و قائده حضور را در منطقه به هم زده بود.

برحسب طبیعی شرایط شرایطی نبود که از مسیر دیگه ضمن این‌که همه شواهد و همه مستندات بیانگر این است که به کشور ما تهاجم شد.

یک شرکت‌کننده: سردار ببخشید این جنگ حالا شروع شد طبق بیانات شما چرا این‌قدر طول کشید؟ زودتر نمی‌شد که مثلا یک جمعبندی داشته باشید و کمتر بشه؟

شاهچراغی: به‌نظر میاد که ما دفاع مقدس نباید به عراق نگاه بکنیم میدان نبرد ما تقابل یک جبهه‌ای است به اسم ایران ایران اسلامی در مقابل همه دنیای ظلم و استکبار وقتی که مرور می‌کنیم.

یک شرکت‌کننده: سردار عذرخواهی می‌کنم من شنیدم توی بیانات شما درست هم فرمودید که ما جنگ نکردیم دفاع کردیم این را می‌پذیرم از شما اما برخی از هم نسلی‌های خودتان چون نسل ما که جنگ ندیده معتقدند که جنگ یک جایی دفاع یک جایی تمام شد ما خرمشهر را پس گرفتیم اما قصد این بود که برویم بصره را هم بگیریم وارد عراق بشویم بغداد را هم بگیریم این را می‌پذیرید که از یک جایی به بعد دیگه دفاع نبود ما داشتیم وارد خاک آنها می‌شدیم؟

مجری: البته یک نکته‌یی هم بگم قبل از این‌که سردار جواب بدهند یک جایی داشتیم که با هم گفتگو می‌کردیم گویا آن زمانی که گرفتند هنوز بخشی‌هایی از خاک ایران دست عراقیها بوده به‌خاطر همین هم ادامه پیدا کرده.

شاهچراغی: من باورم اینه باز که در هشت سال دفاع مقدس تا روزی که ما توی تنگه مرصاد جلو منافقین ایستادیم توی بخش نظامی‌اش توی بخش نظامی‌اش باید این کار را انجام می‌دادیم به بعدش هم این دفاع ادامه داره

یک شرکت‌کننده: ولی خب از حالت دفاع به‌سمت آفند رفتیم بعد از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر ولی خب شبهاتی هست می‌گویند خیلی از نظامیون و خیلی از سیاسیون کشور با هم همفکر نبودند یکسری قائل به عدم حمله بودند یکسری می‌گفتند باید برویم مذاکره و کار به جایی رسید که خب قطعنامه آمد و حضرت امام تعبیر جام‌زهر و اینها را گفت چه اتفاقاتی افتاد که این وقایع رخ داد و رسید جایی که امام آن تعبیر را بکار برد؟ می‌خواستم ببینم به دست‌آوردها نرسیدیم یا چیزهایی مد نظر حضرت امام بود که ما نتوانستیم کسب کنیم یا مسائل دیگه اگر پاسخ بدهید ممنونم.

شاهچراغی: ما برای چی رفتیم توی عراق توی همین مقطع داعش دیگه رفتیم کمک دولت عراق؟ اصلاً رفتیم سوریه توی نظام بین‌الملل مرزهای جغرافیایی به تنهایی نمی‌تونه آخرین خط دفاعی باشه شرایط دنیا یک پیچیدگی داره که شما نمی‌توانید بگید من میرم قصر شیرین پشت مرز می‌ایستم هر کسی آمد جلوش را می‌گیرم . اگر می خواستیم اینکار را بکنیم باید روز اول این می شد البته ما روزهای اول بعد از انقلاب بود هنوز آن گرمای انقلاب بعضی از مسائل ما ارتش ما بالاخره آن سرانش وابسته بودند یک عده رفته بودند سپاه شکل نگرفته بود اگر بخواهیم دفاع بکنیم نیاز به آفند داریم آفندی که دفاع را تضمین بکند ....

تو بحثهای اختلافی آن موقع عرض کردم تو حوزه کلان و شرایط کلان کشور بوده

این‌که آیا بعد از بیت‌المقدس بحثهایی این جوری مطرح شد که بعد از بیت‌المقدس مثلا این‌هایی که تو این فضا ورود پیدا می‌کنند باورم این است که ناظر به این است که می‌خواهند این روح مقاومت و ایستادگی و آن چیزی که کمک می‌کند به آدم از این حتی سرزمین به‌قول مقام معظم رهبری دفاع از وطنم امر مقدسی است ما اگر رفتیم یک جایی را گرفتیم مهران را گرفتیم توی مثلا والفجر۳ جزیی از بدن ما بوده پاره تن ما بوده خاک ما بوده درست است که تو کلانش یک نگاهی به رضایت خدا و دفاع از انقلاب بوده ولی حاضر نبودیم این کار انجام شود و لذا آن اختلافات یک بخشی‌اش طبیعی بخشی‌اش ناظر به ناآگاهی و ندانستن بخشی‌اش هم شاید به عدم اعتقاد به این باور است که اگر قرار است از ایران اسلامی دفاع شود ضرورت دارد آدم تا آخرین جا تا آنجایی که ممکن است در میدان حاضر باشد.

شرکت‌کننده: سردار یک سؤال ما تا آخرین روزها شما اشاره کردید به‌عملیات مرصاد و عملیات مرصاد خیلی بعد از جنگ نیست چند روز بعد از قطعنامه ولی حمله‌یی که می‌شود و غافل‌گیری که اتفاق می‌افتد می‌آیند جلو نیرو های حالا سازمان منافقین این چرا یک همچین اتفاقی افتاد؟ مگر ما آماده نیرو هایمان مگر لب مرز نبودند؟ چرا باید این اتفاق می‌افتاد که تا آنجا آمدند آن‌قدر هم آمدند جلو با آن سرعت هم آمدند برنامه سه روزه هم داشتند .

شاهچراغی: شما اگر به مستندات منافقین نگاه کنید قبل از مرصاد آماده‌سازی می‌کنند حرف‌هایی که می‌زنند امر بر اینها مشتبه شده بود که ما اولاً تو نوار مرز نیرو کم داشتیم تو آن مقطع چون می‌دانید مردم ما هم یک بخشی از مردم جنس شان هر موقع احساس خطر بکنند گفتند قطعنامه تمام شده نیازی نیست یعنی آن حجم نیرویی که ما بعد عملیات مرصاد تو مناطق داشتیم پنج روز قبلش نداشتیم و لذا خط شکسته شد حالا خط شکستن هم تو زمان جنگ هم خط ما را یک جایی می‌شکستند این جور نبوده .

شرکت‌کننده: توی عملیات مرصاد یک اتفاقاتی افتاد که شاید تو هشت سال جنگ نداریم با آن سرعتی که آمدند .

شاهچراغی: بله اولاً یک آمادگی آن طرف بود یک آمادگی اونطرف بود تو کشور هم بعضی از آقایون اعلام کردند مثلا حساب شده بود آمدند تو گونی و در گونی را بستیم نه از این خبرها نبود ما برحسب اتفاق در همین تنگه مرصاد تو چهارزبر ما مقر داشتیم ما همان جا بودیم نه برای این بودیم که مثلا نه ما آنجا بودیم پایگاه ما آن جا بود بعد هم شد مرصاد . تو شکستن خط اولاً یک آمادگی آن طرف بود یک ظرفیت نیروی انسانی برای اولین بار بود که منافقین توی جبهه ما مثلا توپ ۱۰۶ روی جیپ می‌زنیم اینها پدافند ضدهوایی را روی عقب تویوتا بسته بودند یعنی محمول بود همین کاری که داعش در این مقطع استفاده می‌کرد محمول بود ظرفیت نیرو آماده کرده بودند شاید هم در خط مقدم حالا نمی‌دانم کی بود یک غفلتی هم یعنی غفلت از این منظر که فکر نمی‌کردند یک همچین حجمی اتفاق بیفتد خب اینها آمدند وارد شدند یک سری عناصر داخلی سر پلهایی که با منافقین داشتند خب اینها کار را رصد می‌کردند آمدند و لذا رسیدند به اسلام‌آباد البته زمانبندی اینها بهم خورد به آن زمانبندی نرسیدند بعد خدا هم عنایت کرد یک یگانی آن وسط بود آمد و ما یک خاکریزی زدیم و بسیجی هم چون وقتی بریزند تو خاکریز نمی‌شود جدایشان کرد شد خط و حالا حوادث مرصاد که اگر لازم شد در جای خودش مطرح می‌کنم

یک شرکت‌کننده: عذرخواهی می‌کنم در جنگ هشت سال دفاع مقدس همکاری بین ارتش و سپاه به چه صورت بوده؟ آیا تداخلی بین آنها ایجاد شده یا نه؟ تقسیم مسئولیتها؟

همین الآن با هم اختلاف نمی‌خورید ۲ تا نیروی نظامی؟

شاهچراغی: نه بین ارتش و سپاه در شروع جنگ بین ارتش و سپاه هیچ اختلافی نبود. اینهایی هم که گاهی یک جاهایی حرفهایی زده می‌شود و اینها بیشتر یک تلاش دشمن است که این صف متحد، یعنی از سر ناراحتی و نگرانی است،

یک شرکت‌کننده: در جنگ داعش با کشور سوریه که از ارتش خواستند که ورود کند به کشور سوریه و خب عزیزان ارتشی ۸نفر شهید شدند. شنیدیم که دیگه اجازه ورود ندادند به ارتش به خاک سوریه. آیا صحت دارد هم‌چنین صحبتی؟

پاسدار شاهچراغی: من البته دقیق اطلاع ندارم از این موضوع ولی من خب شاهد حضور ایثارگری هاشون، خودم بودم دیدم آنجا، بعید می‌دانم چون توی همانجا هم مأموریت، بخش‌هایی از ارتش تا آخر حضور داشتند، تا آخر کمک می‌کردند، منتهی مأموریتشان تقسیم شده است، یک فضای بیرونی یا یک نگاه بدبینانه دشمنان مثلا این فضا را می‌خواهند تعمیم بدهند، نه آنجا همان اشاره کردید، شهید دادند جنگیدند کمک کردن، پشتیبانیهاشون بوده، بهرصورت تحت هیچ شرایطی این ارتباط مستحکم گسسته نخواهد شد. ما الآن توی بحث سوریه، جنگی که توی سوریه پیش آمد و مدافعان حرم می‌بینیم توی فضای مجازی، مخاطب این برنامه هم جوانان هستند، می‌آیند حرف می‌زنند می‌گویند خب جنگی که توی یک کشور دیگر بوده چرا ما دخالت کردیم، ما مداخله نظامی کردیم، از آنطرف ایران مثلا می‌آید می‌گوید نه ما نقش مستشاری داریم، ما، این را یک توضیحی می‌دهید راجع به آن نقش مستشاری، بخش مدافعان حرم و حکایت حضور ما در جنگ سوریه؟

یک جایی سیل می‌آید، یک جایی زلزله می‌آید، من می‌خواهم بگویم حوادث طبیعی با غیرطبیعی چه تفاوتی می‌کند که اگر یک جای دنیا سیل می‌آید ما باید کمک بکنیم ولی اگر یک جایی دارند مردم را می‌کشند دارند ما نباید کمک بکنیم. این‌که مستشاری یا ورود به دفاع آیا تفاوتی می‌کند هر دو از یک جنس است منتهی به جهت شکلی کارش تفاوت می‌کند. آن چیزی که در سوریه و عراق اتفاق افتاد، این‌که به‌نظر م تاثیر کلام حضرت آقا بود که ما هر جایی که نیاز باشد کمک می‌کنیم، الآن ونزوئلا مشکل دارد، ما داریم بنزین می‌فروشیم، رایگان کسی نمی‌دهد، می‌فروشیم همین الآن کشتی‌های ما توی راه هستند دارند می‌روند، سه تا کشتی همین اخیراً دیشب اعلام کرد دیگه نزدیک هستند دارند می‌رسند.

حضور در سوریه در عراق یک جای دیگری اگر هست چه به شکل مستشاری یا چه غیرمستشاری، یک، کمکی است که از باب کمک به مظلوم است، یکی باز می‌گردیم به آن بخش اول صحبت‌ها، دفاع. ببینید تمام تلاش آمریکایی‌ها در سوریه، عراق، افغانستان، هر جایی که دور و بر هستند زدن ایران است، در این تردید نکنید. در این تردید نکنید. آیا عقل حکم نمی‌کند و منطق حکم نمی‌کند اگر در جایی ما می‌توانیم حضور داشته باشیم که دفاع خودمان را، زمینه و کمربند دفاعی خودمان را مستحکم بکنیم حضور نداشته باشیم. یک دلیلش هم دفاع از کشور ایران، داعش شک نکنید، بارها در صحبت‌ها آمده، اگر می‌خواست ما آنجا نباشیم الآن معلوم نبود کجای ایران با آنها می‌جنگیدی. ما یک دفاع پیش‌دستانه انتخاب کردیم و این یک منطقی است در حوزه نظامی در همه دنیا مرسوم است منتهی حالا ما چون انقلاب اسلامی هستیم و جمهوری اسلامی ایران و چون ایران هستیم، آثار رسانه‌یی آن فشار سنگین، حجم سنگین جاری است.