۱۳۹۹ شهریور ۲۰, پنجشنبه

راز ماندگاری مجاهدین چیست؟

درختان ایستاده و کوه دماوند

                                    درختان ایستاده و کوه دماوند

شهریور امسال تقارن زیبایی بین عاشورای حسینی با عاشورای ۱۰شهریور مجاهدین در اشرف یک و با سالگرد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران دارد که امسال وارد پنجاه و ششمین سال آن می‌شویم.

وجه مشترک همه آن سال‌ها همان است که برادر مسعود به درستی در تعریف مجاهد خلق گفتند «مجاهد یعنی وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ ایران!»

راستی راز ماندگاری مجاهدین در قبال مهیب‌ترین توفانها و بزرگترین تحولات سیاسی چیست؟

در سال۵۷برادر مجاهد مجید عالمیان که آن زمان وی را به‌عنوان عضو سازمان می‌شناختیم به‌نمایندگی از سازمان به شهر ما ساری می‌آمدند.

به‌دلیل استقبال از مجاهدین در این شهر، عناصر چماق دار خمینی هم فعال شده بودند به همین دلیل فعالیت‌ها نیمه مخفی بودند. مثلا نمی‌توانستیم خانه‌های علنی با اسم و رسم سازمان داشته باشیم و نشستهای در خانه‌های هواداران از جمله خانه ما گذاشته می‌شد

من از این‌که یک عضو مجاهدین را از نزدیک می‌دیدم به خود می‌بالیدم. وقتی حرف می‌زد به تمام کلماتش خوب خوب گوش می‌دادم.

او همیشه اول مقالات نشریه مجاهد را برایمان می‌خواند. و برایمان توضیح می‌داد. این یک کلاس آموزشی برای ما بود که برای همه نفرات تیم بسیار انگیزاننده بود و حس می‌کردیم همه چیز را یاد گرفته و به بحث روز اشراف پیدا کرده‌ایم.

در پایان نشست آموزشی برادر مجید می‌گفت: حالا نوبت نشست انتقادی است، یادمان داده بود که از خودمان انتقاد کنیم و به یکدیگر هم اگر انتقادی داریم بگوییم.

من در لحظاتی که به خودم انتقاد می‌کردم، حس می‌کردم به مجاهدین نزدیکتر می‌شوم.

بعضی هفته‌ها برنامه کوه داشتیم و با یکسری از مجاهدین به کوه میرفتیم. زمانی که به قله می‌رسیدیم سرودهای سازمانی می‌خواندیم.

غذایی که همراه داشتیم: خرما و نان و پنیر بود.

فرمانده اکیپ دوباره جمعمان می‌کرد و می‌گفت: نوبت انتقاد از خود است. با تمام وجودم صداقت مجاهدین را حس می‌کردم و بیشتر جذبشان می‌شدم.

در همین اکیپ کوهنوردی یکی از برادران که دبیر یکی از دبیرستانهای بابل بود را چماقداران به‌شهادت رساندند. با شنیدن این خبر شوکه شدم اما آنجا یاد گرفتیم که شهادت هر رزمنده باید عزم ما را در ادامه راه جزم‌تر کند و مرگ یک قهرمان پایان راه نیست بلکه به قدرت قدمهای ما می‌افزاید.

حال که ۴دهه از این خاطرات فراموش نشدنی می‌گذرد یک بار که از نوک قله به همه دست‌آوردهای سیاسی نظامی ایدئولوژیک و استراتژیک سازمان نگاه می‌کنم رمز و راز ماندگاری سازمان را خوب حس می‌کنم.

همان نشستهای انتقادی که اصل سوم سازمانم بود، همان آموزش سیاسی که روزانه با خواندن سرمقاله نشریه مجاهد برایمان گذاشته می‌شد چقدر ارزشمند و موجب اعتلای عنصر مجاهدی در من می‌شد. عنصری که هر روز با تلاش مسئولم به آن اضافه می‌شد.

امروز بعد از گذشت چهل و چند سال مجاهدین تحت هدایت برادر مسعود و خواهر مریم برای حفظ این اصول با ذره ذره وجودشان قیمت می‌دهند.

هر روز و هر لحظه با پایداری و استقامت مجاهدین این بنا مستحکمتر شده و ارزشی دیگر به آن افزوده می‌شود تا مجاهدین شایسته آزادی خلق اسیرشان شوند. تا مجاهدین به واسطه رهبری‌شان چراغ راه و تکیه‌گاه و امید خلق محبوب‌شان برای رسیدن به آزادی و برابری گردند.

مجاهدین امروز با ارزشهای برآمده از آرمان توحیدی از انقلاب خواهر مریم خود تبدیل به ارزش شده‌اند، گوهرهایی که ارزشهای اصیل انسانی را نمایندگی می‌کنند.

و من سرا پا شور و شوق برای خدمت به خلقم کسب آمادگی می‌کنم. راز ماندگاری مجاهدین در نفی ایدئولوژی اول من و همه چیز برای خود و تلاش برای فدای همه چیز برای خلق خود است.

راز ماندگاری سازمان مجاهدین از روزی که حنیف کبیر آن را پایه گذاشت، تا روزی که مسعود این نهال نوپا را با بذل جان از طوفان هزاران بلا و ابتلا در امان نگاه داشت و تا امروز که خواهر مریم با جانش آن را آبیاری می‌کند، فدای حداکثر است. این منطق تکامل است که بذرهای این نهال چهل ساله هم‌چون خودش تکثیر شوند و در خانه میهن برویند و بار شایسته و نیکو دهند!

همه بی‌قرار روزی که به میهن پا نهند و آبادانی و آزادی و شادمانی را برای مردم به ارمغان ببرند.


امیره پری‌زاد