۱۳۹۹ مرداد ۲۴, جمعه

نیترات نارضایتی، در کف خیابانهای ایران

نیترات نارضایتی، در کف خیابانهای ایران
                     نیترات نارضایتی، در کف خیابانهای ایران
انفجار مهیبی که در ۱۴ مرداد۹۹ بخش بزرگی از بیروت را به خاکستر تبدیل کرد، به میدان آمدن مردم و جوانان شورشی و سقوط دولت حامی حزب‌الله (نیروی نیابتی رژیم در لبنان) آبی شد در لانه فاسدان ولایت در تهران.

به عبارت دیگر تحولات در لبنان علاوه بر لرزه در عمق استراتژی رژیم، بیش‌از‌پیش باعث هراس و رعشه سرنگونی در حاکمیت آخوندی شد.
ترس از بیروتی شدن ایران
سایت حکومتی عصر ایران در ۲۱مرداد ۹۹ در مطلبی تحت عنوان «سخنی صریح با مسؤلان، نیترات نارضایتی؛ مراقب بیروتی شدن ایران باشید» نوشت: «نیترات آمونیوم انباشته شده در گمرک بیروت، سال‌ها بدون صدا در انبار شماره ۱۲ خاک می‌خورد و کسی هم به آن توجه نمی‌کرد... بناگاه اما جرقه‌ای کوچک، آن انبار خاموش را به انفجاری مهیب بدل کرد و بیروت، با تمام زیبایی و شکوهش در چند لحظه کوتاه فرو ریخت... حالا حکایت ماست" و انبار بزرگی که در ایران وجود دارد و هر لحظه ممکن است منفجر شود و هر آنچه هست را با خاک یکسان کند: «نیترات نارضایتی».

سؤال اساسی اینجاست که چه اتفاقی افتاده است؟ چرا رژیم تا این اندازه نسبت به آینده خود بیمناک است؟

هشدار به انفجار
اگر تا دیروز کارگزاران و آخوندهای جنایتکار از «بی‌اعتمادی» و از «دریای سخت طوفانی» سخن می‌گفتند امروز از انبار بزرگی در ایران که هر لحظه ممکن است منفجر شود و هر آنچه هست را با خاک یکسان کند سخن می‌گویند.

آخوندها و پاسداران خونخوار بهتر از هر کسی می‌دانند کسی که باد بکارد طوفان درو خواهد کرد و جامعه ایران بیش‌از‌پیش در وضعیت بحرانی و موقعیت انقلابی برای شکل‌گیری یک قیام فراگیر در راستای سرنگونی است.

رژیم ترسان و وامانده نتوانست حتی همین مطلب مندرج در سایت حکومتی عصر ایران در ۲۱مرداد را تحمل کند بلافاصله از سایت آن را پاک کرد.

این سایت حکومتی از عمق کینه و خشم و نارضایتی مردم از رژیم آخوندی پرده برداشت و نوشت «نه تعارف بردار است و نه قابل کتمان؛ . . هم فرد فرد مردم می‌دانند و هم آمارهای مسئولان دلالت بر آن دارد، مردم ایران در ناراضی‌ترین وضعیت دهه‌های اخیر هستند. ابعاد این نارضایتی هم گسترده است از اقتصاد گرفته تا سیاست و از دین تا فرهنگ و از همه جا تا همه جا». (سایت عصر ایران‌ـ رژیم ۲۱مرداد ۹۹)
تهدیدی بزرگتر از انفجار بیروت
            ارتش گرسنگان؛‌ تهدیدی بزرگتر از انفجار بیروت در کمین ولایت فقیه
پاره شدن طناب فاصله اجتماعی
اگر پارامترهایی که منجر به قیامهای سال۹۶ تا ۹۸ را بررسی کنیم می‌بینیم علاوه بر این‌که هیچ مسأله و مشکلی از مردم حل نشده؛ بلکه کشتار آنها در قربانگاه کرونا بر عمق خشم و نفرت مردم افزوده است.

آخوند هاشم هاشم‌زاده عضو خبرگان خامنه‌ای می‌گوید: «وضعیت امروز جامعه عملاً غیرقابل تحمل است، مردم هر روز از نظام دور می‌شوند. امروز شرایط بسیار حساس است. نمی‌توانیم بنشینیم و شاهد جان دادن نظام باشیم». . (روزنامه اعتماد ۹تیر۹۹).

پاسدار اطلاعاتی عماد افروغ نماینده سابق مجلس ارتجاع، کسی که سال‌ها در لبنان بوده گفت: «ما در تمام زمینه‌ها شاهد فاصله هستیم به‌طور کل ما یک فاصله فزاینده بین قدرت اجتماعی یا مردم و قدرت سیاسی یا حکمرانان داریم چه در عرصه سیاست باشد چه در عرصه فرهنگ باشد چه در عرصه اقتصاد». (تلویزیون شبکه چهاررژیم ـ ۱۴خرداد۹۹)

مازنی عضو مجلس ارتجاع ـ ۳۰اردیبهشت ۹۹: گفت: «علل و عوامل عدم مشارکت حدود ۶۰درصد از واجدین شرایط اخذ رأی را بررسی کنند واقعاً چرا حدود ۸۰درصد از رأی دهندگان تهرانی پایتخت جمهوری اسلامی ایران پای صندوق رأی نیامدند».

یک کارشناس حکومتی هم وحشتش را اینچنین بیان کرد: «اعتماد بنایی نیست که چون فرو ریخت راحت ساخته شود، بلکه آجر دومینویی است که دیگر آجرها را هم به‌دنبال خود می‌ریزد؛ این هشدار باشد که فردا روزگاری اگر از آن آجرهای میانی پیش پای چنین گویندگانی زمین خورد، با همین نعل‌های وارونه، پی چرایی ریزش اولین دیوار اعتماد نباشند». (روزنامه حکومتی ابتکار ـ ۵ مرداد۹۹)

بالاتر از همه، سایت حکومتی عصر ایران به سران رژیم هشدار می‌دهد که تا دیر نشده فاصله‌گذاری بین مردم و حکومت را پرکنید: «امروز اصل ضدیت با نظام در همین فاصله‌گذاری بین حکومت و مردم است و خود همین افراد، بیش از بقیه شایسته وصف برانداز بودن هستند... ادامه وضع موجود، «ناراضی‌ها» را به «معترض» تبدیل می‌کند و معترضان در گذر زمان و در بستر مناسب، این قابلیت را دارند که به «برانداز» تبدیل شوند». (سایت عصر ایران ـ رژیم ۲۱مرداد ۹۹)

شورش گرسنگان تهدیدی بزرگتر از انفجار بیروت
تهاجم برق‌آسا و آتشین یک هفته‌یی قیام آبان ۹۸ بر پیکر فرتوت رژیم آخوندی در بیش از ۲۰۰شهر و ۸۰۰نقطه، حاکمیت پلید آخوندها را آن‌چنان لرزاند که آن‌را به انفجار بمب اتم تشبیه کردند.

آخوند حامد کاشانی گفت: «بعضی وقتها فکر می‌کنم بمب اتم خطرناک است... اتفاقی که چند روز افتاد از نظر من مثل بمب اتم می‌ماند». (تلویزیون افق رژیم ۲۸آبان ۹۸)

پاسدار جنایتکار آبنوش قاتل جوانان در قیام آبان ۹۸ گفته بود: «به‌عنوان کسی که در صحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد». (ایسنا۳۰ آبان۱۳۹۸)

مطبوعات رژیم با یادآوری قدرت تخریب انفجاری و شعله‌ور شدن خشم مردم از قیام و خیزشی در تقدیر ابراز نگرانی کرده و هشدار می‌دهند: «مردم وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشند، دست از جانشان می‌کشند. تا شرایط از این بدتر نشده باید این مردم خسته را دریابند» (آفتاب یزد ۹تیر۹۹).

روزنامه حکومتی رسالت با اشاره به تظاهرات مردم و جوانان شورشگر لبنان با تیتر «تهدیدی بزرگتر از انفجار بیروت» در ۱۹ مرداد۹۹ نوشت: «از لبنان خبرهایی می‌رسد که نگران‌کننده است. گروه‌های سازمان‌دهی شده‌ای ... به ساختمانهای حکومتی از جمله مجلس و وزارت‌خارجه حمله کرده و بخش‌هایی از آن را غارت کرده‌اند... این حجم از ناآرامی داخلی که به‌صورت تدریجی سمت‌وسوی خاصی خواهد گرفت».

نارضایتی اجتماعی تهدیدی بزرگتر از انفجار بیروت
یک کارشناس حکومتی از انفجارهای مهیب‌تر از انفجار بیروت با خرج‌های اجتماعی در ایران هشداد داد و نوشت: «انفجار مواد احتراقی در بندر بیروت شمایی از بی‌مبالاتی و ساده‌انگاری دولتمردان است. اگر اشکال گوناگون آن را بسط دهیم در بسیاری از مسایل همین انفجارها را خواهیم دید. از مهاجرت نیروهای کارآمد گرفته تا انفجار روح آزادی‌طلبی جامعه... . پس یکبار هم که شده بیاییم از حوادث درس عبرت بگیریم تا هیچ انفجار روحی و فیزیکی رخ ندهد». (روزنامه مستقل رژیم ـ ۱۹مرداد۹۹)

روزنامه آفتاب یزد ۲۱مرداد «نتیجه افسارگسیختگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود» را نتیجهٔ «عملکرد متناقض مسئولان ایرانی و فاصله فراوان حرف و عمل» دانست که موجب عمیق شدن «حس ناامنی روانی و ناامیدی نسبت به آینده» شده است.

زیرا رژیم بی‌کفایت و مردم‌کش ولایت فقیه، با کارگزارانی فاسد در تمام جناح‌ها و باندهای آن قادر به حل هیچ‌یک از مشکلات مردم نبوده و اراده‌یی هم برای حل آنها ندارد. به همین علت به‌قول آخوندها «دور شدن مردم از نظام» [بخوانید قیام سراسری علیه نظام] طی این سالیان ضریب خورده و حتی نخ باریکی بین مردم و حکومت باقی نمانده است.

سعید مدنی یک جامعه‌شناس حکومتی این واقعیت را این طور بیان می‌کند: «وقتی بحران سراسر ساختارهای موجود را فرا گرفته، وقتی فساد تا قله دماوند پیشروی کرده، وقتی فقر و نابرابری رنج و فلاکت را دوچندان کرده و کاهش ارزش پول ملی فقرا را فقیرتر و پولدارها را پولدارتر کرده، وقتی بوی مشمئزکننده تبعیض و رانت سراسر یک جامعه را دچار نفرت کرده، پیش‌بینی آینده چندان دشوار نیست. (روزنامه اعتماد ـ ۱۱مرداد۹۹)

اولتیماتوم آخر، آنچه نباید بشود
مردم در این سالیان بارها خواسته‌شان را در کف خیابان به رسا‌ترین شکل فریاد زدند: «مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر روحانی»، «خامنه‌ای برو گمشو»، و خلاصه: «حکومت آخوندی نمی‌خوایم، نمی‌خوایم».

بعد از ۴۰سال سرکوب، جنایت، دزدی، چپاول منابع ملی، جنگ‌افروزی و تروریسم حکومتی، مردم به چیزی کمتر از سرنگونی تام و تمام این رژیم و همه دسته‌بندیهای آن از اصلاح‌طلبان پوشالی گرفته تا سایر جناح‌ها و باندهای فاسد حکومتی رضایت نداده و شعار شیادانه «تبدیل ناراضیان به راضیان و حامیان حکومتی» را در خشم انفجاری جامعه با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» پیشاپیش به برگ سوخته تبدیل کرده‌اند.

«جمهوری اسلامی ایران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است و راه معقول و ثبات آفرین، تبدیل ناراضیان به راضیان و حامیان است والا نیترات نارضایتی، هر آن ممکن است منفجر شود و بشود آنچه نباید بشود». (سایت عصر ایران ـ ۲۱مرداد ۹۹)