بارش برف سنگین در گیلان
بنا بر آخرین گزارشات تا پنجشنبه ۲۴بهمن ۹۸، بارش سنگین برف و سقوط بهمن در گیلان منجر به کشتهشدن ۸تن از هموطنان و نیز خسارات مالی بسیار زیادی گشتهاست. این اولین بار نیست که مردم در اثر چنین حوادث طبیعی دچار خسارات جانی و مالی میشوند. حوادثی که کاملاً قابل پیشبینی و پیشگیری هستند.
اگر چه بروز حوادث طبیعی از قبیل زلزله، سیل، سقوط بهمن و نظیر آن، امری است اجتنابناپذیر، اما جلوگیری از خسارات جانی و مالی ناشی از آنها راهحلهای مشخصی دارد که دولتها به مدد آنها قادرند این خسارتها را به مقدار ناچیز و اغلب به صفر برسانند.
نگاهی به آمار خسارات جانی و مالی حوادث طبیعی، از وقوع زلزله و سیل و گردبادهای شدید تا فوران آتشفشان و آتشسوزی جنگلها که در همین یکسال گذشته در جهان اتفاق افتاده، نشان میدهد که مسئولان و متخصصان دولتی در کشورها چگونه توانستهاند، اولاً با اطلاعرسانیهای به موقع و ثانیاً بکارگیری تکنولوژیهای رایج جان ساکنان این مناطق را نجات دهند و همچنین از گسترش خسارات مالی ممانعت کنند.
در مقابل وقتی به حوادثی از این دست که طی سال گذشته در ایران اتفاق افتاده بنگریم، از تعداد کثیر قربانیان و میزان بالای خسارات وارده، به بیتفاوتی و بیاهمیتی خیانتکارانهٔ سردمداران نظام و عمق فساد در رژیم پی میبریم.
برف نعمت است!
اظهارات محبوبفر یک کارشناس حکومتی در زمینه برخورد رژیم با حوادث طبیعی بسیار گویاست. وی با اذعان به موقعیت طبیعی ایران که: «در زمره چهار کشور نخست حادثهخیز جهان قرار دارد و جزو کشورهای پرخطر محسوب میشود که سالانه دهها حادثه طبیعی و پرخطر را تجربه میکند.» (آرمان ۲۴بهمن ۹۸) سپس اعتراف میکند که: « متأسفانه سازمان مدیریت بحران کشور طی سالهای اخیر به وظیفه سازمانی خود در رابطه با این بلایا بهدرستی عمل نکرده... طی سالهای اخیر بسیاری از بلایای طبیعی که بهراحتی قابل کنترل بودهاند که متأسفانه بهدلیل سهل انگاری... حوادث غیرقابل کنترل و غیرقابل جبرانی را برای مردم را رقم زدهاند.» (همان منبع)
این کارشناس حکومتی سرانجام با بیان اینکه «مجموعه مدیریت بحران کشور فاقد اراده و انگیزه لازم... در راستای شناسایی نقاط ضعیف مدیرت بحران استانهای کشور و رفع آن [می] باشد» حرف اصلی را میزند.
این اظهارات بیانگر این واقعیت است که در میان کارگزاران رژیم نه اراده و نه انگیزهای برای رسیدگی به اساسیترین معضلات جامعه بهچشم نمیخورد.
طبق گزارشی از روزنامهٔ وطن امروز در ۲۴بهمن، انتشار یک ویدئو در شبکههای اجتماعی، نمونهیی از برخورد کارگزاران رژیم با چنین حوادث و میزان مسئولیتپذیری آنان را نشان دادهاست. این ویدئو صحنهای را که در آن فرماندار تالش (استان گیلان) در حال تماشای مسابقه فوتبال میان تیم پرسپولیس و تیم عربی الدحیل است، نمایش میدهد که وی در مورد حوادث ناشی از بهمن و برف در گیلانُ با تمسخر میگوید: «برف نعمت است»! این روزنامه در ادامه نوشته: «این اقدام آقای فرماندار اعتراض و انتقاد بسیاری از اهالی گیلان را در پی داشته است.»
غافلگیری ماقبل تاریخی!
روزنامهٔ وابسته به سپاه موسوم به جوان(۲۴بهمن) نیز در راستای جنگهای باندی با اشاره به حوادث طبیعی یکسال گذشته، دولت را مقصر شناخته و غفلت و اهمالکاری آنرا به «غافلگیری تکراری ماقبل تاریخی» تشبیه نموده است:
«این نخستین باری نیست که مسئولان کشور مان در برابر حوادث قابل پیشبینی غافلگیر میشوند! سیلاب ابتدای امسال هم با وجود آن که از چند روز قبل از سوی سازمان هواشناسی پیشبینی شده بود،... این غافلگیری در حادثه سیلاب اخیر در نقاط جنوب و جنوب شرقی کشور دوباره تکرار شد و سیل پیشبینی شده سیستان... ویرانههای متعددی بر جای گذاشت. حالا نوبتی هم که باشد نوبت غافلگیری مسئولان از بارش برف است! برفی که دستکم از حدود یک هفته پیش، پیشبینی شده بود»
این روزنامهٔ حکومتی در ادامه به ناتوانی و بیمسئولیتی کارگزاران دولتی اعتراف کرده و نوشته:
«مشابه همین اتفاق در سالهای ۸۳، ۹۲ و حتی ۹۶ هم رخ داده است، اما تکرار این حوادث موجب نشده تا زیرساختهای منطقه متناسب با وضعیت اقلیمی آن فراهم شود. انگار دستگاههای مسئول در حوزه مدیریت بحران نه بلد هستند از بحران پیشگیری کنند و نه با وجود تکرار تجربههای مشابه مدیریت بحران را میآموزند.»
اوجب واجبات!
حادثه بارش برف و سقوط بهمن در گیلان و جان باختن هموطنان محروم ما یکبار دیگر اثبات کرد که در این نظام فاسد و چپاولگر آنچه ارزشی ندارد، جان و مال مردم است.
نگاهی به اخبار ماههای اخیر و بررسی و مداقهٔ فعالیتهای دولتی اعم از داخلی و خارجی و نیز موضعگیریهای سردمداران و کارگزاران رژیم از صدر تا ذیل، تصویر روشنی از این نظام ضدمردمی بهدستمیدهد. نظامی که تمام انرژی و سرمایه را صرف دخالت در عراق و سوریه، جنگوجدال باندی بر سر قدرت، توجیه دزدیهای میلیاردی سران و آقازادههای نظام، جنگهای باندی بر سر شعبده انتخابات و...کرده است، در چنین نظام فاسد و ضدمردمی معضلات و مشکلات مردم و سرمایهگذاری جهت پیشگیری از حوادث طبیعی محلی از اعراب ندارد. این نظامی است که بهویژه پس از قیام آبان پیوسته در وحشت از خیزشهای سراسری فقط سرکوب را جزو مسئولیتهای ضروری خود قرار دادهاست. بنا بر این آنچه اولویت یکم تا صدم این رژیم را تشکیل میدهد «حفظ نظام» است؛ و سردمداران رژیم بارها آنرا «اوجب واجبات» خواندهاند.
انتظار از چنین رژیمی که به گفتهٴ کارشناس حکومتی «نه اراده و نه انگیزهٔ» پیشبینی و پیشگیری و بذل توجه نسبت به حوادث طبیعی را دارد، بیهودهای است. بنابراین آنچه برای مردم ایران اولویت دارد سرنگونی هر چه زودتر تام و تمام رژیم و برچیدن این نظام فاسد است.