ولی فقیه ارتجاع
در ایران قدیم صاحب منصبان نظامی کلاه پشمی سرشان میگذاشتند و از آنجایی که مأمور نظم و نسق بودند، وقتی از دور دیده میشدند، مردم خودشان را جمعوجور میکردند که مورد مؤاخذه او واقع نشوند. اما اگر آن فرد نظامی کلاه پشمی بهسر نداشت، مردم دیگر از او ترسی نداشتند و به همدیگر میگفتند: بابا اینکه کلاهش پشم نداره.
حالا این حکایت خامنهای است، ولی و فقیه فلکزدهای که کلاهش دیگر پشمی ندارد.
در جنگ گرگها کار به جایی کشیده شده که محمود صادقی، عضو مجلس ارتجاع، که از سوی شورای نگهبان خامنهای رد صلاحیت شده، از رد صلاحیت شخص خامنهای در موضع ولایت فقیه صحبت میکند. او میگوید خامنهای صفات رهبری را از دست داده و فقیه تا زمانی ولایتش جاری است که صفاتش را حفظ کند. یعنی ولایت مطلقه و سلطنت فقیه را قبول ندارم.
«معتقد هستم هیچ مسئول و مقامی مصون از نقد و نظارت نیست… بر مبنای اعتقادم بهولایت فقیه معتقدم، ولایت فقیه ولایت اوصاف است نه ولایت شخص، ولایت مادام العمر نیست مادام الصفات است».(خبرگزاری حکومتی ایرنا)
آخوند روحانی هم بر سر قبر خمینی اینطور توی سر خامنهای زد و دجالانه گفت: «هر شخصی که مردم را از انتخابکردن بازداشته و آنها را دلسرد کند، حتماً از راه امام(ره) فاصله دارد».(روزنامه حکومتی شهروند ۱۳ بهمن ۹۸ )
از طرف دیگر اظهارات اخیر مصطفی تاجزاده نشان میدهد که ولیفقیه رژیم دیگر پشمی در کلاهش نمانده است: «یعنی مجلس به جای مجلس شورای اسلامی بشود مجلس رهبری و دولت هم بشود دولت رهبری [آیا] همه مشکلات حل میشود؟ خب اگر حل شد الحمدلله. اگر حل نشد که بهنظر من نخواهد شد و تشدید خواهد شد … پس یا باید تسلیم نظر رهبری شویم که مجلس و حکومت یک دست شوند و مشکلات حل شود که یک تجربه شکستخورده است… یا راهحلی که ما میگوییم».(سایت حکومتی دیدار نیوز)
یعنی دارد میگوید اگر تسلیم نظر رهبری شویم، دچار تجربهای میشویم که یک تجربه شکستخورده است. این کارگزار کنار گذاشته شده حکومتی به میزان پذیرش و خریدار داشتن حرف خامنهای اشاره میکند و میگوید: «اگر الآن رهبری شب قبل از انتخابات میگوید به لیست انگلیسی رأی ندهید. فردا ۳۰نفر یکپارچه رأی میآورند. همان لیستی که قرار بود رأی نیاورند در همان تهرانی که خود رهبری حضور دارد».(همان منبع)
آش لنگ و لگد زدن به خامنهای آنقدر شور شده که حتی امامجمعههای منصوب شده خامنهای هم حرفش را پیش نمیبرند و او مجبور شده آنها را تعویض کند. رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در اینباره میگوید: «بعضیها هم تناسبی با جایگاه امامت جمعه ندارند که ناچار به تغییر هستیم… تاریک نشان دادن نظام و فاسد جلوه دادن همه مسئولان و عقبه نظام خلاف مواضع رهبری است. رهبری… از همه ما بهتر و بیشتر اشکالات را میداند و گردش اطلاعات در اختیار ایشان است».(روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد)
حتی یکی از سر آخوندهای قم و تئوریسین باند خامنهای یعنی آخوند مصباح یزدی نیز به پشم نداشتن کلاه خامنهای اشاره میکند و میگوید: «گمان نکنیم که امام و رهبری در کاری کوتاهی میکنند بلکه امکانات و تاثیر کلام و قدرت عمل ایشان محدود است… زور ایشان به همه چیز نمیرسد».(سایت حکومتی تابناک ۲۴فروردین ۹۳)
اما پیش از همه اینها خامنهای خود در مورد نداشتن صلاحیت خود هنگامی که خبرگان ارتجاع او را بهعنوان رهبر انتخاب میکرد اعتراف کرده بود: «خامنهای: مسأله اشکال فنی داره، اشکال اساسی داره.
اصلا از لحاظ فنی اشکال پیدا میکنه. این قضیه رهبری، رهبری صوری خواهد بود، نه رهبری واقعی من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی. برای بسیاری از آقایون، حرفم حجت حرف رهبر را نداره. این چه رهبری خواهد بود…
از لحاظ شرعی هم حجیت قول رهبر در صورتی است که اون کسی که میخواد به حرف اون عمل کنه، اونو فقیه و صاحب نظر در امور دین بدونه. خب الآن توی همین جلسه چند نفر از آقایون اومدند صحبت کردند، تصریح کردند که من صاحب نظر نیستم…
یک آخوند خبرگان: آقای خامنهای موقته! موقته! اشکالی نداره
رفسنجانی: … تا رفراندوم البته، این موقت است دائمی نیست».
واقیعت اصلی و درخشان همانا در خیابان شهرهای شورشی ایران رقم خورده و میخورد. همانجا که جوانان شورشی فریاد میزنند: «ننگ ما ننگ ما رهبر الدنگ ما» و تصاویر خامنهای و سردژخیم هلاک شدهاش سلیمانی را پاره میکنند.