۱۳۹۸ بهمن ۱۶, چهارشنبه

هدف و نتیجهٔ سفر بورل به ‌تهران


سخن روز

سخن روز
جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به‌ سفر ۲روزهٔ خود به‌ تهران پایان داد و اعلام کرد که روز جمعه نیز به‌ واشنگتن می‌رود. باند آخوند روحانی و ظریف به‌ این سفر به‌عنوان آخرین فرصت، چشم امید دوخته بودند. البته در باند روحانی نظرات نسبت به‌ این سفر متفاوت است. روزنامهٔ آرمان سفر بورل را «یک نقطه‌عطف در روابط ایران و اروپا»‌ می‌داند، اما جهان صنعت آن را «سفری نه چندان مهم توصیف می‌کند».


باند خامنه‌ای در این رابطه یکدست‌اند و سفر بورل به‌ تهران را در راستای فشارهای آمریکا و ادامهٔ هم‌نوایی اروپا با آمریکا می‌دانند.

تلویزیون رژیم این سفر را بدون نتیجه دانست و گفت: «در زمان ناآرامی آبانماه اروپایی‌ها خود بنزینی شدند بر روی آتش اغتشاش‌ها و در غم ما برای از دست دادن قاسم سلیمانی شریک نشدند و ترور او را توجیه کردند...» و در پایان هم گفت که بورل باید این پیام را با خود به‌ اروپا و آمریکا ببرد... تا اروپایی‌ها به‌ سیاست نفاق‌آمیز خود پایان ندهند، اتفاق خاصی نخواهد افتاد و برجام نجات نخواهد یافت؛ روزنامه جوان هم نوشت بورل با دست خالی ایران را ترک کرد.
هدف سفر بورل به‌ تهران
اما واقعیت چیست؟ هدف مسئول سیاست خارجی اتحادیهٔ اروپا از این سفر خودخوانده به‌ تهران چیست؟ و این سفر به‌ چه نتایجی دست یافت؟

در پایان این سفر نشست خبری مشترک برگزار نشد. بیانیه‌ای هم منتشر نشد. این وضعیت می‌تواند بیانگر آن باشد که میان دو طرف توافقی حاصل نشده است. از نشانه‌ها و اظهارنظرهای مهره‌ها و رسانه‌های رژیم در اینجا و آنجا برمی‌آید که بورل از یک‌سو برای نجات برجام آمده بود، اما با شرایطی که ۳کشور اروپایی اعلام کرده‌اند تصمیم دارند مکانیسم ماشه را فعال کنند و از طرف دیگر کشورهای اروپایی به‌ویژه پس از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا بیش‌از‌پیش به‌ آمریکا نزدیک شده‌اند، نجات برجام یعنی پذیرش جام‌زهرهای بعدی. کما این‌که جانسون، نخست‌وزیر انگلستان، تصریح کرده است که رژیم آخوندی باید طرح جایگزینی آمریکا برای برجام را بپذیرد.

به نظر می‌رسد که بورل خواسته است همین پیام را به‌ سردمداران رژیم آخوندی برساند. او از علاقهٔ اتحادیهٔ اروپا برای حفظ برجام سخن گفت، «اما اذعان کرد که نقش او به‌عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نقشی هماهنگ‏‌کننده است و تصمیم اصلی در این خصوص را ۳کشور انگلیس، فرانسه و آلمان خواهند گرفت».(روزنامهٔ حکومتی ابتکار ۱۵بهمن ۹۸)

در مورد نتیجهٔ سفر بورل به‌ تهران گویا حرف روزنامهٔ ‌ جوان، وابسته به‌سپاه پاسداران واقعی است که نوشت: «بورل با دست خالی تهران را ترک کرد».

برخی کارشناسان سیاسی رژیم هشدار داده بودند که «اتحاد‌یه اروپا آخرین راه ما به‌سمت فضای بین‌الملل است و ما نباید ‌این فرصت را از د‌ست د‌هیم».

ناتوانی رژیم در استفاده از فرصت آخر
واقعیت این است که به‌رغم خواست اروپا برای حفظ برجام،‌ رژیم است که باید بستر این امکان را فراهم کند. یعنی بپذیرد از برنامهٔ موشکی و دخالت منطقه‌ای دست بردارد و این موضوع در برجام هم گنجانده شود و محدودیت‌های اتمیش همیشگی شود. یعنی باید جام‌زهرهای بعدی را سربکشد.
نتیجهٔ این مسیر را خامنه‌ای بارها، از جمله در ۲۵خرداد ۱۳۹۵ ترسیم کرده و نام آن را «تنزل بی‌پایان» گذاشته و گفته است که این مسیر، از موشکی و منطقه شروع می‌شود و به‌سرعت تا نفی سپاه پاسداران، شورای نگهبان و ولایت‌ فقیه پیش خواهد رفت.

اگر هم رژیم بخواهد به‌همین روند کنونی و خیره‌سری خود ادامه دهد، مکانیسم ماشه فعال می‌شود، تحریم‌های پیش از برجام شورای امنیت برمی‌گردد، اجماع جهانی علیه آن تکمیل می‌شود و اقدام نظامی بین‌المللی در چشم‌انداز قرار می‌گیرد.

اما خطر عاجل‌تر برای رژیم این است که خفگی اقتصادی و فشارهای فزاینده بر مردم، به‌ویژه اقشار محروم و تهیدست، انفجار مقدر اجتماعی را تسریع می‌کند. به‌خصوص که پس از قیام آبان ۹۸ و به‌میدان آمدن مردم به‌جان آمده و جوانان شورشی در محلات و شهرها،‌ شورشها و قیامهای بعدی که به‌اذعان مهره‌ها و ایادی رژیم بسا مهیب‌تر از قیامهای قبلی خواهد بود، موجودیت نظام را در معرض فنا قرار می‌دهد.

سخن آخر با سیاستمداران و دولت‌مردان اروپایی است که تا کجا می‌خواهند با فاشیسم مذهبی و پدرخواندهٔ تروریسم مماشات کنند. آیا نباید به‌ سیاست نفت در برابر خون مردم و جوانان ایران پایان دهند؟ آن هم در شرایطی که جامعهٔ ایران در تب و تاب قیام و انقلاب است.

در همین رابطه خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت، طی سخنانی به‌مناسبت چهلم شهدای قیام آبان، جامعهٔ بین‌المللی را در برابر وظیفه‌اش قرار داد و گفت: «جهان باید از مشروعیت مقاومت و نبرد جوانان شورشگر ایران علیه پاسداران وحشی حمایت کند و نبرد مردم ایران برای سرنگونی رژیم را به‌رسمیت بشناسد. همان حقی که در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و در انقلاب کبیر فرانسه و در قانون اساسی آمریکا به‌رسمیت شناخته شده است. مردم ایران ‌ چنان که در اعلامیه جهانی حقوق‌بشر آمده است، «به‌عنوان آخرین علاج به‌ قیام بر ضد ظلم و فشار» برخاسته‌اند. این، باید به‌رسمیت شناخته شود».