حاشیه نشینهای شهرها
رسانههای حکومتی در این روزها در زمینه ریشهیابی علت قیام به یک موضوع مهم اشاره میکنند که اکثریت مردم قیامکننده از نواحی و قسمتهایی از شهرها بودند که بهدلیل فقر و محرومیت در این مناطق زمینههای اجتماعی قیام در آنها وجود داشت و قیام آبان ۹۸ از آن نواحی زبانه کشید. قیامی که با افزایش بهای ۳۰۰درصدی بنزین شعلهور شد و بهانهای شد برای قیامی سهمگین علیه سرکوبگر و فاسد ولایت فقیه.
روزنامه مردمسالاری ۱۱آذر ۹۸ با استناد به اظهار نظر تحلیلگران حکومتی مینویسد: «آنها افزایش نرخ بنزین را بهانهای برای اعتراض به خواستهها و مطالبات انباشته شده بیان میکنند».
روزنامه همدلی حال وضع این مردم محروم و به ستوه آمده را چنین توصیف میکند: «آنان اقشار به ستوه آمده از نحوه مدیریت و تدبیر و اداره جامعهاند. آنان نتیجه اینگونه مدیریت را در کوچکتر شدن هر روزه سفره خویش و گستردهتر شدن فقر خود میدانند. آنان که بیش از ۵دهک جامعه را تشکیل میدهند از وضع معیشتی خود ناراضی هستند».(همدلی ۱۰آذر ۹۸)
در زمینه گسترش فقر در میان مردم روزنامه جهان صنعت ۱۱آذر ۹۸ مینویسد: «یکی از بزرگترین و اساسیترین مشکلات کشور «جابهجاییهای جمعیت» عنوان شده بود. در واقع طی دهههای گذشته و خصوصاً پس از اوایل دهه ۸۰ و فروکش کردن مسأله اشتغالزایی و کمتوجهی مسئولان امر درباره اشتغال جوانان، بسیاری از شهروندان شهرها و شهرستانها که برای زیست بهتر به سوی مراکز استانهای بزرگتر مهاجرت کردند بهدلیل ناتوانی از هزینههای روزمره زندگی به سوی گذران زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ رفتند. حضور جمعیت قابلتوجه و حاشیهنشین در شهرهای کرج، تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و… این تصویر را نمایان میکند که این جمعیت پرشمار ساکن در حاشیه شهرها از دو ترکیب کلی متشکل شدند.
۱-ساکنانی که در سالهای گذشته در مرکز و متن شهر حضور داشتند و بهدلیل کاهش درآمد و از روی ناچاری به سوی حاشیهنشینی کشیده شدند
۲- مهاجرانی که از شهرها و شهرستانهای دیگر به امید یافتن کار و زندگی بهتر در نقاط حاشیهای شهر اسکان پیدا کردند
حاشیهنشینان شهرهای بزرگ و شهرستانهایی که از کمبود درآمد ماهانه و عدم شغل پایدار رنج میبرند با احساس کمتوجهی، دور افتادگی از شهر، نادیده گرفته شدن از سوی مدیریت شهری و دولتی و در دسترس نبودن آیندهای بهتر دست به گریبان هستند.
مسأله حاشیهنشینی و گسترش آن طی سالهای گذشته را میتوان بهعنوان بحران و مسأله داخلی کشور انگشت نهاد».
جدا از حاشیهنشینان که عموماً مهاجرین از روستاها و شهرهای کوچک به حاشیه کلانشهرها هستند، قشری وسیعی از مردم ساکن داخل کلانشهرها نیز بهدلیل وضعیت بد معیشتی از جمله ناتوانی در زمینه تهیه مسکن و سرپناه برای خود ناگزیر شده به حاشیه کلانشهرها پناه بیاورند.
فقری که رژیم آخوندی بر مردم تحمیل کرده بهگونهای است که بیش از ۱۹میلیون نفر از جمعیت کشور حاشیهنشین شهرها شده و ۷۵درصد جمعیت کشور نیاز به حمایت مالی دارند.
در زمینه شرایط سخت معیشتی مردم روزنامه جمهوری اسلامی هم مینویسد: «مردم، در سالهای اخیر دچار فقر و تنگدستی شدهاند. وضعیت معیشتی مردم بسیار نگرانکننده است. تصمیمات غیرمنطبق با واقعیتهای زندگی مردم در سطوح مختلف حاکمیتی گرفته میشود که شرایط نامساعد زندگی مردم در آنها در نظر گرفته نمیشود. کارتنخوابها رو به افزایشند، بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند، خانوادههای زیادی وجود دارند که اکثر یا تمام فرزندانشان بیکارند، در بعضی موارد تمام اعضاء خانواده فاقد شغل هستند، در کشوری که با حاکمیت نظام اسلامی اداره میشود عدهای شبها گرسنه میخوابند و عدهای هم نان بخور و نمیر خود را در سطلهای زباله جستجو میکنند.
جوانهای زیادی را میشناسیم که شب و روز تلاش میکنند ولی نمیتوانند هزینه ازدواج خود را فراهم کنند یا سرپناهی داشته باشند تا بتوانند ازدواج کنند.
درست در همین شرایط، حضرات نمایندگان و مسئولان با حقوقها و درآمدهای کلان و فارغ از رنجهای تأمین معیشت هرطور که بخواهند زندگی میکنند و هرطور که مایل باشند برای مردم تصمیم میگیرند».(جمهوری اسلامی ۱۰آذر ۹۸)
واقعیت این است که قیام مردم ایران رسانههای حکومتی را که هرگز و هیچگاه درد مردم را ندارند، چگونه وادار کرده که به گوشهای از فقر مردم اعتراف و با ذکر نمونههایی از فقر و حاشیهنشینی مردم، نگرانی خود را از گسترش قیام و خیزش مردم ایران ابراز کنند.
همراه با فقر گستردهای که این حاکمیت بر مردم تحمیل کرده، سرکوب و کشتار آنها که نمونه بارز آن در همین قیام آبانماه دیده شد مردم را ناگزیر به اعتراض و قیام کرده است طوری که آنها از هر موقعیتی استفاده میکنند تا اصل و موجودیت رژیم را هدف آتش خشموکین خود قرار بدهند.
آنچنان که در قیام اخیر آن چیزی که در شعارهای جوانان شورشی برجسته بود نفی کامل نظام ولایت فقیه بود.
قطعا از این پس نیز هر چه زمان به پیش میرود، تعارض مردم با این نظام بیشتر میشود تا روزی که مردم تکلیف خود با آن را یکسره کنند و به گورش بسپارند.
آنچانکه پیش از این علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی، ابراز نگرانی کرد که قیام در آبانماه ۹۸ «در ادامه قطعاً زمینهساز مسائل دیگر خواهد شد».(روزنامه ایران۲آذر ۹۸)
روزنامه جمهوری اسلامی هم در روز ۲آبان هشدار داد که عوامل ناامنی(بخوانید شورش و قیام) در میان مردم وجود دارد و به سردمداران نظام توصیه کرد: «باید عوامل ایجاد ناامنیها شناسایی و ریشهکن شوند»!(روزنامه جمهوری ۲آذر ۹۸)
اما هیهات که این حاکمیت هرگز نمیتواند «عوامل ایجاد ناامنی» را ریشه کند و آتش قیام در دل مردم بهویژه جوانان شورشی را خاموش سازد.
رسانههای حکومتی در این روزها در زمینه ریشهیابی علت قیام به یک موضوع مهم اشاره میکنند که اکثریت مردم قیامکننده از نواحی و قسمتهایی از شهرها بودند که بهدلیل فقر و محرومیت در این مناطق زمینههای اجتماعی قیام در آنها وجود داشت و قیام آبان ۹۸ از آن نواحی زبانه کشید. قیامی که با افزایش بهای ۳۰۰درصدی بنزین شعلهور شد و بهانهای شد برای قیامی سهمگین علیه سرکوبگر و فاسد ولایت فقیه.
روزنامه مردمسالاری ۱۱آذر ۹۸ با استناد به اظهار نظر تحلیلگران حکومتی مینویسد: «آنها افزایش نرخ بنزین را بهانهای برای اعتراض به خواستهها و مطالبات انباشته شده بیان میکنند».
روزنامه همدلی حال وضع این مردم محروم و به ستوه آمده را چنین توصیف میکند: «آنان اقشار به ستوه آمده از نحوه مدیریت و تدبیر و اداره جامعهاند. آنان نتیجه اینگونه مدیریت را در کوچکتر شدن هر روزه سفره خویش و گستردهتر شدن فقر خود میدانند. آنان که بیش از ۵دهک جامعه را تشکیل میدهند از وضع معیشتی خود ناراضی هستند».(همدلی ۱۰آذر ۹۸)
در زمینه گسترش فقر در میان مردم روزنامه جهان صنعت ۱۱آذر ۹۸ مینویسد: «یکی از بزرگترین و اساسیترین مشکلات کشور «جابهجاییهای جمعیت» عنوان شده بود. در واقع طی دهههای گذشته و خصوصاً پس از اوایل دهه ۸۰ و فروکش کردن مسأله اشتغالزایی و کمتوجهی مسئولان امر درباره اشتغال جوانان، بسیاری از شهروندان شهرها و شهرستانها که برای زیست بهتر به سوی مراکز استانهای بزرگتر مهاجرت کردند بهدلیل ناتوانی از هزینههای روزمره زندگی به سوی گذران زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ رفتند. حضور جمعیت قابلتوجه و حاشیهنشین در شهرهای کرج، تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و… این تصویر را نمایان میکند که این جمعیت پرشمار ساکن در حاشیه شهرها از دو ترکیب کلی متشکل شدند.
۱-ساکنانی که در سالهای گذشته در مرکز و متن شهر حضور داشتند و بهدلیل کاهش درآمد و از روی ناچاری به سوی حاشیهنشینی کشیده شدند
۲- مهاجرانی که از شهرها و شهرستانهای دیگر به امید یافتن کار و زندگی بهتر در نقاط حاشیهای شهر اسکان پیدا کردند
حاشیهنشینان شهرهای بزرگ و شهرستانهایی که از کمبود درآمد ماهانه و عدم شغل پایدار رنج میبرند با احساس کمتوجهی، دور افتادگی از شهر، نادیده گرفته شدن از سوی مدیریت شهری و دولتی و در دسترس نبودن آیندهای بهتر دست به گریبان هستند.
مسأله حاشیهنشینی و گسترش آن طی سالهای گذشته را میتوان بهعنوان بحران و مسأله داخلی کشور انگشت نهاد».
جدا از حاشیهنشینان که عموماً مهاجرین از روستاها و شهرهای کوچک به حاشیه کلانشهرها هستند، قشری وسیعی از مردم ساکن داخل کلانشهرها نیز بهدلیل وضعیت بد معیشتی از جمله ناتوانی در زمینه تهیه مسکن و سرپناه برای خود ناگزیر شده به حاشیه کلانشهرها پناه بیاورند.
فقری که رژیم آخوندی بر مردم تحمیل کرده بهگونهای است که بیش از ۱۹میلیون نفر از جمعیت کشور حاشیهنشین شهرها شده و ۷۵درصد جمعیت کشور نیاز به حمایت مالی دارند.
در زمینه شرایط سخت معیشتی مردم روزنامه جمهوری اسلامی هم مینویسد: «مردم، در سالهای اخیر دچار فقر و تنگدستی شدهاند. وضعیت معیشتی مردم بسیار نگرانکننده است. تصمیمات غیرمنطبق با واقعیتهای زندگی مردم در سطوح مختلف حاکمیتی گرفته میشود که شرایط نامساعد زندگی مردم در آنها در نظر گرفته نمیشود. کارتنخوابها رو به افزایشند، بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند، خانوادههای زیادی وجود دارند که اکثر یا تمام فرزندانشان بیکارند، در بعضی موارد تمام اعضاء خانواده فاقد شغل هستند، در کشوری که با حاکمیت نظام اسلامی اداره میشود عدهای شبها گرسنه میخوابند و عدهای هم نان بخور و نمیر خود را در سطلهای زباله جستجو میکنند.
جوانهای زیادی را میشناسیم که شب و روز تلاش میکنند ولی نمیتوانند هزینه ازدواج خود را فراهم کنند یا سرپناهی داشته باشند تا بتوانند ازدواج کنند.
درست در همین شرایط، حضرات نمایندگان و مسئولان با حقوقها و درآمدهای کلان و فارغ از رنجهای تأمین معیشت هرطور که بخواهند زندگی میکنند و هرطور که مایل باشند برای مردم تصمیم میگیرند».(جمهوری اسلامی ۱۰آذر ۹۸)
واقعیت این است که قیام مردم ایران رسانههای حکومتی را که هرگز و هیچگاه درد مردم را ندارند، چگونه وادار کرده که به گوشهای از فقر مردم اعتراف و با ذکر نمونههایی از فقر و حاشیهنشینی مردم، نگرانی خود را از گسترش قیام و خیزش مردم ایران ابراز کنند.
همراه با فقر گستردهای که این حاکمیت بر مردم تحمیل کرده، سرکوب و کشتار آنها که نمونه بارز آن در همین قیام آبانماه دیده شد مردم را ناگزیر به اعتراض و قیام کرده است طوری که آنها از هر موقعیتی استفاده میکنند تا اصل و موجودیت رژیم را هدف آتش خشموکین خود قرار بدهند.
آنچنان که در قیام اخیر آن چیزی که در شعارهای جوانان شورشی برجسته بود نفی کامل نظام ولایت فقیه بود.
قطعا از این پس نیز هر چه زمان به پیش میرود، تعارض مردم با این نظام بیشتر میشود تا روزی که مردم تکلیف خود با آن را یکسره کنند و به گورش بسپارند.
آنچانکه پیش از این علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی، ابراز نگرانی کرد که قیام در آبانماه ۹۸ «در ادامه قطعاً زمینهساز مسائل دیگر خواهد شد».(روزنامه ایران۲آذر ۹۸)
روزنامه جمهوری اسلامی هم در روز ۲آبان هشدار داد که عوامل ناامنی(بخوانید شورش و قیام) در میان مردم وجود دارد و به سردمداران نظام توصیه کرد: «باید عوامل ایجاد ناامنیها شناسایی و ریشهکن شوند»!(روزنامه جمهوری ۲آذر ۹۸)
اما هیهات که این حاکمیت هرگز نمیتواند «عوامل ایجاد ناامنی» را ریشه کند و آتش قیام در دل مردم بهویژه جوانان شورشی را خاموش سازد.