۱۳۹۸ آذر ۱۲, سه‌شنبه

توسل به‌ترفندهای سوخته!


سخن روز

سخن روز
از روز ۲۵آبان ۹۸ میهن ما در کشاکش یک قیام سراسری است که حدود ۲۰۰شهر، کشور یا به‌ روایت گزارشهای حکومتی، ۲۹استان از ۳۱استان کشور را فراگرفته است. اکنون دیگر ناباورترین ناظران سیاسی نیز اذعان می‌کنند که این رژیم در سراشیب سقوط است:
«طی ۷۲ساعت، تظاهرات‌کنندگان خشمگین در شهرهای کوچک و بزرگ خواستار پایان نظام ایران و سرنگونی رهبرانش شدند... این تظاهراتها نشان دادند که بسیاری از ایرانیان از این‌که به‌ خیابان‌ها بروند ترسی ندارند».(روزنامهٔ نیویورک تایمز ۱۰آذر ۹۸)
مهره‌ها و سرکردگان رژیم نیز اذعان می‌کنند که رژیم در جریان قیام تا یک قدمی پرتگاه سقوط رفت:
پاسدار سرتیپ آبنوش، سرکردهٔ عملیات بسیج گفت: «معجزه‌ها را در فتنه و انقلاب دیده بودم اما این فتنه، فتنه دیگری بود... به‌عنوان کسی که در صحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد».
تبلیغات رژیم ۲هفته پس از قیام
اکنون سؤال این است که بیش از ۲هفته که از قیام می‌گذرد، رژیم در رابطه با قیام در چه نقطه‌ای است و چه شیوه‌ها و ترفندهایی را علیه قیام به‌کار می‌گیرد؟

دستگاه تبلیغاتی رژیم تبلیغات دامنه‌داری را در چند مقوله با اهداف مختلف شروع کرده است؛ بخشی از این تبلیغات، شوهای مشمئزکننده اعترافات تلویزیونی با سناریوهای مبتذل و تکراری است، افرادی با چهره‌های پوشانده شده یا پشت به‌ دوربین در تلویزیون نشان داده می‌شوند که حرفهایی را که بازجویان و شکنجه‌گران به‌ آنها دیکته کرده‌اند را بازگو می‌کنند.

بخش دیگر نشان‌ دادن مغازه‌های سوخته است و از زبان کسانی که صاحبان این مغازه‌ها معرفی می‌شوند، از اغتشاشگران که سرمایهٔ آنها را به‌آتش کشیده‌اند شکوه و شکایت می‌کنند و بعضی از آنها نیز از مقامات می‌خواهند که قانون را اجرا کنند و اغتشاشگران را به‌اشد مجازات یعنی اعدام کنند. این جنبه از تبلیغات رژیم به‌منظور خنثی کردن افشای یکی از ترفندهای رذیلانهٔ رژیم برای مخدوش کردن چهرهٔ قیام‌کنندگان است که پاسداران شیشه‌های خودروها و ویترین مغازه‌های مردم را می‌شکستند یا به‌آتش می‌کشیدند تا این را کار قیام‌کنندگان جلوه دهند. مواردی از این اقدام رژیم با فیلمها و تصاویری که هموطنان از اقدام پاسداران گرفته و در فضای مجازی انتشار یافته بود، رژیم را مجبور به‌ توجیهات احمقانه‌ای کرد نظیر این‌که گویا مخالفان نظام یونیفرم و کاسکت ویژهٔ نیروهای ویژه را پوشیده بودند تا نظام را بدنام کنند.
دستگیری روزانهٔ صدها لیدر!
یک وجه دیگر از تبلیغات حکومتی را هم اعلام دستگیری لیدرهای حوادث اخیر تشکیل می‌دهد، هر روز یک یا چند تن از سرکرده‌های سپاه یا نیروی انتظامی شهرها و استانهای مختلف ظاهر می‌شوند و از دستگیری تعدادی از لیدرها خبر می‌دهند.

به‌عنوان نمونه‌:

سایت حکومتی انتخاب ۵آذر: «پاسدار ایوب سلیمانی، جانشین سرکردهٔ نیروی انتظامی: شبانه‌روز در حال شناسایی و دستگیری لیدرها هستیم».

روزنامهٔ حکومتی وطن امروز ۲۸آبان: «سپاه ضدامام حسن استان البرز در بیانیه‌ای از شناسایی و دستگیری ۱۵۰نفر از لیدرها در این استان خبر داد».

سرکردهٔ انتظامی استان هرمزگان از شناسایی و دستگیری ۳۱نفر از لیدرها خبر داد.

خبرگزاری حکومتی ایسنا ۸آذر، پاسدار ایوب سلیمانی: «بیش از ۱۸۰نفر از لیدرهای اصلی اغتشاشات دستگیر شدند».
و...
نخستین معنایی که ارائهٔ این آمار و ارقام به‌ذهن متبادر می‌کند، ابعاد و عظمت قیام است، عجب قیامی که تنها در یک استانش، در یک نوبت ۱۵۰لیدر قیام دستگیر می‌شوند! در حالی که مضمون اصلی تبلیغات ضدونقیض رژیم، عمدتاً با این مضمون است که شمار قیام‌کنندگان را معدود جلوه دهد و این تناقضی است که رژیم تاکنون نتوانسته رویکردش را در قبال آن یکسویه کند. سردرگمی و تناقض رژیم در اعلام خبر دستگیریها ناشی از این است که به‌خیال خودش می‌خواهد با اعلام دستگیری لیدرها، خود را مسلط بر اوضاع و قیام را پایان‌یافته نشان بدهد، از طرف دیگر قادر نیست هیچ اشاره‌ای به‌شمار دستگیرشدگان که سازمان مجاهدین آن را تاکنون ۱۲هزار نفر اعلام کرده، بنماید. زیرا می‌داند اشاره به‌ شمار واقعی دستگیر شدگان هم گویای ابعاد قیام است و همهٔ تبلیغات رژیم مبنی بر انکار قیام و ابعاد سراسری آن را نقش بر آب می‌کند و آشکار می‌شود که در ایران، اکنون نسلی پا به میدان گذاشته که برای به‌ کف آوردن گوهر آزادی از چنگال اهریمنان عمامه‌دار حاکم عزم جزم کرده و از پرداخت هیچ فدیه و فدایی سر باز نمی‌زند.

علاوه بر این، اعتراف به‌شمار دستگیر شدگان و با شدت و حساسیت بیشتری اعلام شمار شهیدان قیام، هم در داخل و هم در عرصهٔ بین‌المللی برای رژیم بسیار مشکل‌آفرین و مسأله‌ساز خواهد شد و به‌ قیام ایران بعدی بین‌المللی خواهد داد؛ چیزی که رژیم به‌شدت از آن واهمه دارد.

برای نمونه اگر مردم جهان خبردار شوند که پاسداران جنایتکار چگونه تنها در یک نقطه در شهر ماهشهر به‌روی مردم معترض که به‌ یک نیزار پناه برده بودند، آتش تیربار گشوده و بیش از یکصد و بنا‌ به‌ برخی گزارشها، ۱۳۰تن را به‌ شهادت رسانده‌اند، دیگر کدام تاجر نفت و خون است که به‌ ملاحظهٔ افکار عمومی جهان بتواند با چنین رژیم ضدبشری معامله و مراوده داشته باشد؟
ترفند رذیلانه برای فرار از مسئولیت کشتار
وحشت رژیم از آثار و پیامدهای برملا شدن ابعاد جنایاتش علیه قیام‌کنندگان در تلاش و تقلایی است که به‌خرج می‌دهد تا با توسل به‌ترفندهای احمقانه، از پذیرش مسئولیت قتل قیام‌کنندگان شانه خالی کند و آنها را به‌گردن خود آنها بیاندازد.

اگر رژیم در مورد دستگیرشدگان یک آمار حداقلی از دستگیری لیدرها می‌دهد، در مورد شهیدان تاکنون مطلقاً آماری نداده و یکی از ترفندهایش این بوده که با علم کردن چند مزدور به‌هلاکت رسیده‌ خود، با دجالگری و مظلوم‌نمایی خون صدها شهید قیام را بپوشاند که البته احساس مسئولیت هموطنان در افشای جنایات رژیم با اعلام اسامی، تصاویر و مشخصات شهیدان و هم‌چنین افشای اسامی و مشخصات قاتلان در فضای مجازی، رژیم را به‌شدت در تنگنا قرار داده‌ است، تا آنجا که رژیم مجبور شده یکی از سرکردگان پاسداران به‌نام محمد یزدی را که سرکردهٔ سپاه ضدمحمد تهران است به‌ صحنه بیاورد و از زبان او توضیحاتی بدهد که نشان می‌دهد رژیم تا کجا از این موضوع و شمار بهت‌آور شهیدان، هراسان است.

این پاسدار در روز ۱۰آذر در گفتگویی با سایت حکومتی انتخاب با عنوان کردن این‌که برخی از افراد ما در جمعیت توسط اغتشاشگران از پشت تیر خورده‌اند، بنده این را تأیید می‌کنم و برخی هم آشوبگر بوده‌اند گفت: «افرادی که کشته شده‌اند، بررسی و به‌ خانواده‌های آنها سرکشی می‌کنیم. همان‌طور که صف آشوبگران از صف مردم جدا شد، صف کشته‌شدگانی که قصد تخریب داشتند از کشته‌شدگان دیگر جدا می‌شود».

این پاسدار در ادامه و در پاسخ به‌ این پرسش که هیچ احتمالی در این زمینه وجود ندارد که برخی افراد به‌ اشتباه توسط مأموران امنیتی کشته شده باشند، گفت: «این مورد در حال بررسی است». جوابی که نمی‌توان مشابه آن را از زبان هیچ‌یک از مهره‌های رژیم به‌یاد آورد و بیانگر وحشت رژیم و موضع به‌غایت ضعیف ولی‌فقیه ارتجاع در قبال آن است.
خون شهیدان قیام، مرز عبورناپذیر خلق و ضدخلق
خونهای این شهیدان هم‌چنان که رژیم را دچار تنگنای شدید سیاسی و بین‌المللی می‌کند، مرزبندی غیرقابل عبور میان جبهه مردم و مقاومت با اردوی دشمن ضدبشری را هر چه برجسته‌تر می‌سازد و دیگر به‌هیچ عنصر فرصت‌طلبی اجازه نمی‌دهد هم ماسک مخالف رژیم را به‌ چهره بزند و هم از تعامل با سپاه و بسیج به‌عنوان بخشی از مردم ایران دم بزند.

خون این شهیدان، موضع مقاومت ایران و سخن مسعود رجوی رهبر مقاومت را به‌درخشان‌ترین وجهی به‌اثبات رساند که «تا سپاه جنگ و جنایت هست، ظلمت آخوندی و ولایت فقیه هم برقرار است. باید با آن جنگید. بدون جنگ ساقط نمی‌شود. استراتژی ارتش آزادیبخش ملی از آغاز بر همین پایه بنا شده و کانون‌های شورشی در همین مسیر هستند...».