سخن روز
وارد آمدن کلان ضربه قیام بهرژیم بحران زدهٔ ولایت،همچون زلزلةی سهمگین آنرا سراپا تکان داده و شکافهای موجود در آن را بیشازپیش تشدید کرده و بهعمق برده است.
شاهد این مدعا حملات شدید آخوند موحدی کرمانی امام جمعه و نمایندهٔ خامنهای در جمعهبازار تهران است که روز جمعه (۲۲آذر) روحانی را بهشدت مورد حمله و طعنه و تمسخر قرار داد.
یک سناریو برنامهریزی شده
در حالی که جمعیت شعار میدادند «مرگ بر مسئول بیلیاقت» و «تورم گرانی جواب بده روحانی» آخوند موحدی ضمن تأیید شعارها، هم گناه حماقت افزایش قیمت بنزین و هم شعلهور شدن قیام را تماماً بهگردن روحانی انداخت و گفت: «غفلتی کردی میگی اینکه چیزی نیست! حادثهیی رخ داده بهدلیل تدبیر غلط منجر شد به اینکه عده زیادی کشته بشوند، عدهیی مجروح بشوند، قسمتهای زیادی از کشور تخریب بشود؛ خوب آقا چرا غفلت کردید چرا دقت نکردید؟ دولت تدبیر چرا تدبیر درست نکردی که اینطور چیزی پیش نیاید؟!».
آخوند موحدی همچنین ادعای سخیف روحانی مبنی بر اینکه از گرانی بنزین خبر نداشته و گفته صبح که از خواب بلند شدم مطلع شدم، به باد سخره گرفت و او را مسئول خونهای بهناحق ریخته دانست.
روشن است که این یک برنامهٔ طراحی شده بود که جز با دستور یا دستکم رضایت خامنهای نمیتوانست باشد.
طی روزهای گذشته نیز، اعضای باند خامنهای در مجلس، روحانی و دولت او را زیر شدیدترین حملات و رگباری از دشنام قرار دادند و از جمله او را بهدروغگویی و دست داشتن در اختلاس و ارتباط مشکوک با دشمنان خارجی متهم کردند، از جمله خطاب به روحانی گفتند؟ «این بار دارید جیب مردم را برای کدام اختلاس یا فساد خالی میکنید؟!».
معنای بحران در رأس نظام پس از قیام
پیش از قیام نیز جنگ و دعواهای دو باند بهخصوص با نزدیک شدن موعد نمایش انتخابات، اوج گرفته بود، اما جنگوجدال کنونی، با وقوع قیام آبان معنای دیگری دارد؛ قیامی که سردمداران و سرکردگان رژیم، خودشان آن را با عملیات فروغ جاویدان و با کربلای۴مقایسه میکنند؛ عملیات کبیر فروغ جاویدان لرزهٔ سرنگونی بر سراپای رژیم افکند و عملیات کربلای۴نیز یک سرفصل در تاریخچه جنگ ۸ساله بود و سر کلاف شکستهای سنگین و خردکننده را باز کرد. بنابراین سؤال این است که چرا در چنین شرایط خطرناکی و با نمودار شدن چشمانداز سرنگونی، خلیفهٔ ارتجاع بهجای تلاش برای همگرایی در رژیم، اینچنین بهقول خودشان بر سر شاخ نشسته و بن میبرد؟
پاسخ را بایستی از قضا در همین شرایط و نزدیک شدن چشمانداز سرنگونی جستجو کرد. ضربه قیام بهرژیم بیش از هر جا به رأس این نظام دیکتاتوری وارد آمده و شخص ولیفقیه را بهشدت آسیبپذیر کرده است. حمله به روحانی که عموماًً با تعریف و تمجید از خامنهای همراه است. اقدام تدافعی خامنهای برای گریز از عواقب تصمیم سرکوب و کشتار مردم معترض است. بهعبارت دیگر انداختن تقصیر بهگردن روحانی، روی دیگر سکهٔ مانور سخیف و احمقانهٔ «رأفت» و فرستادن پاسدار شمخانی برای غلطکردم گویی نیابتی و دلجویی از خانوادههای شهیدان قیام است. اقدامی که بهاندازه دستور سرکوب و کشتار برای دیکتاتور خطرناک است، زیرا چنگ و دندان شکستهٔ او را به مردم نشان میدهد و عوامل سرکوبگرش را نیز دچار تردید و تزلزل میکند.
ارتباط حمله به روحانی با انتخابات پیش رو
آیا حمله خامنهای به روحانی بهمعنای ریختن آتش تهیه برای جنگ قدرت در نمایش انتخابات پیش رو و مقدمهٔ قلع و قمع باندهای رقیب و همسو با روحانی در آن است؟
البته انتخابات نمایشی پیش رو، یکی از دغدغههای خامنهای است، اما پرداختن جدی به انتخابات که دو ماه به موعد آن مانده، در شرایطی که ولیفقیه و تمام سردمداران رژیم از فردای خود و انفجار قیام مطمئن نیستند؛ خیلی لوکس بهنظر میرسد. وضعیت ولیفقیه ارتجاع بهغریقی میماند که برای نجات خودش بههر چیزی چنگ میاندازد، اگر چه حتی رئیسجمهور نظام خودش باشد. کما اینکه شاه هم وقتی خطر سرنگونی را احساس کرد، هویدا نخستوزیر ۱۳ساله خود و ارتشبد نصیری رئیس ساواکش را هم گرفت و به زندان انداخت، اما اگر آن تشبثات توانست شاه را از سقوط نجات دهد، حمله به روحانی و حتی برکناری او (اگر چه چنین چیزی متصور نیست) شیخ را هم نمیتواند از سقوط برهاند. چرا که باید یقین کرد که قیام آبان همه چیز را در صفحه مختصات سیاسی و اجتماعی ایران تغییر داد و دیگر نه رژیم همان رژیم قبل از قیام است و نه مردم همان مردم! همهٔ تحولات بهسرعت و با شتابی فزاینده در مسیر سرنگونی نظام آخوندی پیش میرود.