قیام ۹۸
روزی نیست که مقامات ریز و درشت رژیم آخوندی پیرامون ابعاد قیام آبان ۹۸ داد سخن ندهند. کد مشترک همهٔ آنها این است که «ابعاد این فتنه بسا وسیعتر و بیشتر از فتنههای ۸۸ و ۹۶ است».
ظهور کمیت گسترده و کیفیت عمقیافته
گذشته از ادبیات مستهجن دستگاه تبلیغاتی نظام آخوندی که اصالت مردم در حقخواهی مطالبات اقتصادی، سیاسی و حق آزادیخواهی و قیام برای استیفای آن را «فتنه» قلمداد میکند، باید به آنها حق داد که این یکی بسا دامنهدارتر و بسا عمیقتر از دیگریهای پیشین بود. به همین دلیل باید به پاسخ این پرسش بپردازیم که مگر ابعاد قیام آبان ۹۸ چه بود که وحشت از پیامدها و آینده آن، یک روز هم دامن نظام آخوندی را از دولت گرفته تا مجلس و ولایت فقیه و سپاه رها نمیکند؟
آنچه به اظهارات وحشتآلود مقامات ریز و درشت نظام برمیگردد، صرفاً تشریح بخشی از واقعیتهایی است که قیامآفرینان در سراسر ایران آفریدند. مقامات رژیم حیرت هم میکنند که مثلاً همزمان در ۱۱۰نقطهٔ اصفهان و یا کموبیش در شهرهای دیگر با مردم و جوانان درگیری داشتهاند.
هر ناظر خارجی هم بخواهد کمیت گسترده و کیفیت عمیق این قیام را برآورد کند، بدون اینکه دست به تحقیق بزند، کافیست پای رادیو و تلویزیون نظام بنشیند و گاهی هم نگاهی به روزنامهها و رسانههای اینترنتی آن بیاندازد. در این نظارت، گذشته از وارونه جلوه دادن ماهیت قیامکنندگان توسط نظام ـ که همان ادبیات مستهجن و اطلاقهای مبتذل از قبیل اشرار، اغتشاشگر، فتنهگر و... بیش نیست ـ واگوییهای خودیهای نظام هیچ باری جز اعتراف به بهپاخاستن نسلی شوریده بر ارتجاع قرونوسطایی آخوندیسم نیست.
چند معنای استراتژیک قیام ۹۸
بهراستی مگر ابعاد قیام آبان ۹۸ چیست و چه تمایزی با دو قیام بزرگ ۸۸ و ۹۶ دارد که واگوییهای وحشتزدهٔ حکومیتان را هر روز بیشتر میکند؟
بهراستی خامنهای و دولت تابعه و سراپردهٔ قسمخورده به اصل ولایت فقیه در آینهٔ این قیام چه میبینند؟
آیا استراتژی سرنگونی تمامیت نظام آخوندی از پیشتاز انقلابی آن در هیأت شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق به جامعه و مردم ایران، بهخصوص نسل جوان نوخواه و ضدارتجاع و دگرگونطلب تسری و تعمیم نیافته است؟
آیا این قیام ندای خشمآگین عبور تمامت جامعهٔ ایران از کلیت نظام ولایت فقیه نیست؟
آیا بسته شدن تمام مانورها و بازیهای قدرتطلبانهٔ جناحی حاکمیت، آینهٔ دق نظام و لابیهای داخلی و خارجیاش از پس قیام آبان ۹۸ نشده است؟
آیا کمیتهای متکاثف ناشی از ۴۰سال چکش و سندان حاکمیت و جامعه، در سیر قانونمند خود به کیفیتی بازگشتناپذیر بهمثابه سرنگونی محتوم ایدئولوژی و سیاست چکش و جنایت نیانجامیده است؟
آیا بوی الرحمنِ عمری کینهکشی از آزادیخواهی نسلهای پیاپی و تجاوز به حرمت و کرامت زن و مرد ایرانی به مشام بیت ولایت و سراپردهٔ نگاهبان آن نرسیده است؟
پاسخ واقعی به این پرسشهای کلیدی را واقعیت قیام آبان ۹۸ داده است. تفاوت کیفی این قیام با قیامهای ۸۸ و ۹۶ هم در رقم خوردن معناهای استراتژیک در فحوای پرسشهای فوق است.
اصل کابوس: نسل بالنده، دگرگونساز و امیدبخش
عنصر بسیار تعیینکننده و تأملبرانگیز در واکنش هراسناک حکومتیان این است که نسل بالنده و دارای پتانسیل دگرگونساز با تمام قامت در مقابل آخوندیسم ایستاد و مظاهر و نمادهای خدماترسان به سلطهگری آن را آماج خشمی ملی و میهنی قرار داد. جوانان هر جامعهای ثقل امیدبخش آن برای پاسخ به شرایط نو و پیشرفت جامعه هستند. شرایط اجتماعی هر جامعهای هم با نسلهای نو متحول میگردد. اکنون این نسل بالنده، این پتانسیل دگرگونساز و این ثقل امیدبخش جامعه از تمامیت نظام ولایت فقیه عبور نموده است. این همان شوک گیجکننده و هوک نسل بالنده و جوان ایران بر عمود خیمهٔ نظام و ملازمان درونی و لابیهای بیرونی آن است.
اصل بنبست کجاست؟
واقعیت این است که تئوریسینهای مرتجع آخوندی هرگز با سیر دگرگون شونده و جریان تکامل اجتماعی هیچ سنخیتی نداشته و نمیتوانند داشته باشند. دلیل آن هم واضح و قابل فهم است؛ نظامی که اصل و بنیاد و اساس خود را بر دیکتاتوری فردی ولایت فقیه، سرکوب اجتماعی، دینفروشی و نقض کاملالعیار حقوقبشر و شکستن حرمت و کرامت آدمی بنا نهاده، مگر توان درک قانونمند بودن جریان تکامل اجتماعی جوامع بشری را دارد؟ اگر چنین درکی داشت که از همان فردای قیام بهمن ۵۷ چنین بساط ننگین و ضدبشری را پهن نمینمود، ایران را به اعصار مادون تمدن بشری سوق نمیداد و مردمان منطقه را قربانی جنایات قدرتطلبیاش نمیکرد.
طی شدن مسیر قانونمند
آری، قیام آبان ۹۸ در سیر تکامل اجتماعی مبارزه برای آزادی و برابری، از کمیت قیام ۸۸ و تحول استراتژیک قیام دی ۹۶ عبور نموده و به کیفیت انفجاری در سراسر ایران بالغ شده است. همین تحول دورانساز است که برق شهابآسای آن سراپای نظام ولایت فقیه و تمام عناصر مشترکالمنافع درونی و بیرونی آن را به لرزه و حیرت دچار نموده است.
طنین سیلی نسل جوان ایران بر بناگوش ابلیس
رژیم آخوندها طی ۴دههٔ گذشته تمام تلاش اهریمنی و ضدبشری خود را صرف به انحطاط کشاندن و تباهساختن جامعهٔ ایران خاصه نسل جوان آن کرد تا یک جامعه را در مقابل خود خنثی و بیرمق سازد. از همین روی بوده و هست که این حاکمیت ابلیس و پلید، ناهنجاریهایی چون بیکاری، فقر، اعتیاد، اندامفروشی و... را به جامعه و مردم ما تحمیل کرده است تا توان آن را به هزیمت بکشد و گرفتار وجود و لاوجود و بقایش کند. اما قیام آبان ۹۸ سیلی خشمآگین و جانانهٔ جامعه و مردم و نسل جوان ایران بر بناگوش حاکمیت کلانفاسد ولایت فقیه و آخوندیسم خواباند که طنین آن در سراسر مرز پرگهر و منطقه و جهان شنیده شد.
چشمانداز فاز جدید
مجموعه عواملی که برشمردیم، دلایل بنیادین وحشت و نامتعادلی حکومتیان از پس قیام آبان ۹۸ است که هر روز و هر شب در رسانههای حکومتی به فغاناند و خودشان مجبورند وجوه گوناگون این قیام را بازتاب دهند.
اکنون این قیام بنا بر قانونمند بودن سیر تکامل اجتماعی خود، روند تحولات آینده را با شتاب بیشتری به جانب سرنگونی نظام ولایت فقیه رقم خواهد زد. مبنای این تحولات، دگرگونی جامعهٔ ایران به جانب نظم و همبستگی پیشرفتها است که از یک فاز سرنوشتساز در تعادلقوا با حاکمیت آخوندیسم عبور نموده است.