سخن روز
این روزها جیغهای وحشت مهرهها و ایادی رژیم و آخوندهای ریز و درشت حکومتی از همه سو بهگوش میرسد. جیغ و فریادهایی با این مضمون که قیام پایان نیافته و فتنهای سختتر و توفانیتر در راه است.
کر وحشت در جمعهبازارهای ولایت
تنها کافی است به نمایشهای جمعهٔ اخیر(۱۵آذر) و فریادهای وحشت امامجمعههای ریز و درشت خامنهای در شهرهای مختلف نگاهی گذرا بیاندازیم:
آخوند شاهچراغی، نمایش جمعه شهرری: «وقتی حادثهای را پشت سر گذاشتیم خیال نکنیم کار تمام است و همیشه با چشم بیدار مواظب و هوشیار دشمن در کمین باشیم... شرارتها و شیطنتهایی در گوشه و کنار همچنان ادامه دارد».
آخوند خاتمی، جمعهبازار زنجان: «طی ۴۰سال گذشته دشمن همه همت خود را در این راستا به کار برده و تجربه ثابت کرده است که دشمن هیچ وقت ساکت نخواهد نشست».
آخوند موسوی، نمایش جمعه شهرضا: «دشمنان نظام در کمین نشستهاند، فتنهای که اتفاق افتاد، تمام نشد».
آخوند معصومی، نمایش جمعه رودیان سمنان: «فتنه بزرگی در پیش دارید که بیش از ۲سال روی آن، دشمن سرمایهگذاری کرده و بعد از لبنان و عراق به سراغ شما خواهند آمد. هدف براندازی نظام است».
اینها فقط گوشهای از کر وحشت در جمعهبازارها بود. از سراسر رژیم همین فریاد و فغانها به گوش میرسد؛ آخوند پورمحمدی، جلاد شناخته شدهٔ قتلعام ۶۷ که در زیر فشار خردکنندهٔ رسواییها هم سعی میکرد که خود را از تک و تا نیاندازد و میگفت بهخاطر صدور احکام اعدام، افتخار هم میکند، این بار بهنظر میرسد خود را باخته و میگوید: «این فتنههای پیدرپی در گذشته بوده و در آینده نیز تشدید خواهد شد، اما ما نیز باید حواسمان جمع باشد... و طوری تصمیم نگیریم که مشکلات مردم افزوده شود».
روزنامهٔ حکومتی سیاست روز(۱۶آذر) بیان مناسب در هشدار به سردمداران رژیم را در پلاکاردی یافته که تعدادی از مزدوران بسیجی در دانشگاه تبریز بر سر دست گرفته بودند: «مسئولان بیدارشوید قبل از اینکه مردم بیدارتان کنند».
و روزنامهٔ حکومتی آرمان(۱۶آذر) با اشاره به اینکه «زندگی قشر ضعیف و فقیر جامعه سخت شده» هشدار میدهد: «اگر به حرفهای آنها توجه نکنیم اعتراضات بعدی فاجعهبارتر خواهد شد».
این همه هول و هراس چرا؟
چه واقعیتی یا واقعیتهایی در کار است که ایادی و مهرهها و رسانههای رژیم را اینچنین ترسان و هراسان کرده است؟
رژیم بهرغم تبلیغات گستردهاش مبنی بر اینکه گویا قیام را از سر گذرانده، اما خودش خوب میداند که اولاً، نتوانسته قیام را سرکوب کند و بهرغم سیلاب خونی که به راه انداخت و کشتار کوری که از مردم بیدفاع به راه انداخت، اما نتوانست به ستاد قیام دست یابد و به کانونهای شورشی بهمثابه موتور محرک قیام ضربه وارد کند. هیاهو دربارهٔ دستگیری لیدرها هم تنها تبلیغات توخالی، برای سرپوش گذاشتن بر شکست مفتضحانهٔ وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران است که در خود رژیم زیر ضربند که چرا پیوسته لاف میزدند که همه چیز را در قبضهٔ کنترل خود دارند در حالی که به اذعان پاسدار جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران، در رابطه با قیام «دشمن یک لشکر را سازماندهی کرده بود» و به گفتهٔ آخوند روحانی، قیام حاصل یک تدارک ۲ساله بوده است؟!
ثانیاً، همان شرایطی که قیام آبان را کلید زد، از بحران اقتصادی و فقر و گرسنگی و بیکاری و غیره... همچنان ادامه دارد و این فشارها روزبهروز هم بیشتر و شدیدتر میشود. یکی از ایادی رژیم در توصیف این وضعیت گفته است: «زنجیری که دور گردن خود انداختهایم هر روز یک دانهاش کم میشود. در نهایت نیز روزی گلوی خودمان را میگیرد. هر کدام از این دانههای زنجیر بخشی از مردم ایران هستند. اگر امروز به خواسته بهحق مردم پاسخ مناسبی ندهند دوباره مطالبهگری مردم آغاز خواهد شد».(روزنامهٔ حکومتی آرمان ۱۶آذر).
بهراستی رژیم با این وضعیت اقتصادی و این شرایط انفجاری، همان وضعیتی که ولیفقیه ارتجاع را ناچار کرد به سمت افزایش قیمت بنزین برود و به دست خودش قیام را جرقه بزند، چه خواهد کرد؟ آیا میخواهد با اخذ مالیات، از کسبه و مردم هستی از دست داده، حفرهٔ ۳۰۰هزار میلیارد تومانی خود را پر کند؟ و حال آنکه میداند، تشدید فشار مالیاتی بر مردمی که فشارهای خردکنندهٔ اقتصادی کارد را به استخوانشان رسانده، همچون گرانی بنزین، پتانسیل و استعداد قیام را در خود نهفته دارد.
ثالثاً، روحانی و دیگر سردمداران رژیم میگویند طرح و برنامهٔ اصلی «دشمن» برای اواخر دی و بهمن بوده و مسألهٔ بنزین آن را جلو انداخت؛ به این ترتیب آنها آدرس سرفصل نمایش انتخاباتی مجلس رژیم را میدهند؛ چرا که نمایش انتخابات همواره سرفصل انفجار تضادهای درونی رژیم و متعاقباً بروز شقه و شکاف بوده و همیشه بستر مناسبی برای فوران خشم و اعتراض انباشتهٔ مردم فراهم کرده است. سؤال این است که رژیم با گردنهٔ خطرناک انتخابات چه خواهد کرد؟
سه تابلو متصور
۱- ولیفقیه ارتجاع برای عبور از شرایط بسیار خطرناک کنونی، خواهد کوشید رژیمش را یکدست کند و همهٔ باندهای دیگر را مانند مجلس دورهٔ هفتم جارو خواهد کرد و مجلسی یکدست و بهاصطلاح ولایی را شکل خواهد داد. برخی دادهها، مانند انصراف علی لاریجانی و فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع و شماری دیگر از مهرههای رژیم از شرکت در انتخابات نمایشی، مؤید این تابلوست. اما معنی این تابلو، تشدید بحران درونی و برملا شدن وضعیت بهشدت متزلزل رژیم در عرصهٔ بینالمللی است. ضمن آنکه باندهای حریف نیز دست روی دست نخواهند گذاشت و به مصداق «دیگی که برای من نمیجوشد، بگذار سر سگ در آن بجوشد» خواهند کوشید بساط خلیفهٔ ارتجاع را بههمبزنند و به این ترتیب همان باد مساعد بر آتش زیر خاکستر قیام خواهد وزید.
۲- ولیفقیه در تلاش برای ترمیم چهرهٔ خود در عرصهٔ بینالمللی و برای گرم کردن بازار مکاره انتخابات، به حریفان نیز مجال عرضاندام و ایفای نقش در این نمایش را خواهد داد که معنی این هم تشدید جنگ و دعوا و رو کردن پروندههای افتضاحات همدیگر است که این هم بستر مناسبی برای فوران قیام است.
۳- با توجه به خطر هر دو تابلو، خلیفهٔ ارتجاع این بار عطای نمایش انتخابات را به لقایش خواهد بخشید و پیه اعلام(رسمی یا غیررسمی) شرایط اضطراری را به تن خواهد مالید و این نمایش را تا عادی شدن شرایط به تأخیر خواهد انداخت. معنی این تابلو هم که اذعان به درهمشکستگی سیاسی رژیم افزون بر ورشکستگی اقتصادی میباشد، روشن است و حاصل آن باز هم به کیسه قیام و کانونهای شورشی خواهد ریخت.
به این ترتیب و در این بنبست و تنگنای مرگبار، رژیم از هر طرف که حرکت میکند، سرش به صخرهٔ سخت قیام میخورد و راه نجاتی نمییابد.
اما در این میان روحانی و باند او یک راه نجات به ولیفقیه در گلمانده نشان میدهند: مذاکره! اما آیا مذاکره، درمان و راه نجات است؟ یا آنچنانکه خامنهای صراحتاً گفته است سم است و مذاکره با دولت کنونی آمریکا سم مضاعف! این موضوعی است که جای بحث جداگانه دارد.