۱۳۹۸ آذر ۲۵, دوشنبه

قیام و بلبشوی عجیب در رژیم ولایت


سخن روز

سخن روز
در رژیم آخوندی چه می‌گذرد؟ این سؤال اگر ‌چه ممکن است سؤالی تکراری به‌نظر برسد، اما با توجه به‌سرعت تحولات و روند پرشتاب تجزیه و تلاشی رژیم که هر روز را نسبت به‌روز قبل متفاوت می‌کند، سؤالی است که هر روز می‌تواند مطرح شود.



استیضاح و استعفا!
در حال حاضر احتمال استیضاح روحانی یا برخی وزیران او قوت گرفته و به‌ موازات آن بحث استعفای روحانی نیز عمدتاً از جانب برخی عناصر و باندهای هم‌سو با روحانی مطرح شده است. علت چیست؟

از اظهارات ایادی و مطالب رسانه‌های هر دو باند حاکم می‌توان دریافت که کانون دعوا و آنچه موجب تشتت بی‌سابقه و فزایندهٔ درون رژیم شده، قیام و هول و هراسی است که توفان خونین و آتشین قیام آبان، بر دلهای کشتی‌شکستگان حکومت آخوندی افکنده است. این ترس و هراس خود را در تلاشی که هر یک از دو باند حاکم می‌کنند تا مسئولیت و گناه جرقه زدن قیام را به‌گردن رقیب بیاندازند، به‌وضوح مشاهده می‌شود.

پس از غلط‌کردم گویی خامنه‌ای و مانور سخیف «رأفت» از سوی او، باند خامنه‌ای به‌طور چشمگیری حملات خود را بر این موضوع متمرکز کرده‌اند که اولاً این روحانی و دولت او بود که تصمیم به‌ افزایش قیمت بنزین گرفت و آن را با بی‌تدبیری و بدون ساختن زمینه‌های آن از اقناع اجتماعی گرفته تا به‌کارگیری تدابیر امنیتی مکفی، اجرایی کرد و به‌ این ترتیب قیام را جرقه زد.

ثانیاً، در رابطه با صدور دستور سرکوب و کشتار، اگر ‌چه بیان صریح و مستقیم خود خامنه‌ای راه را بر لاپوشانی ایادیش برای تبرئهٔ «آقا» بسته، اما آنها ضمن اذعان به‌ نفله شدن خامنه‌ای در این جریان، می‌گویند خامنه‌ای در واقع خود را فدای حفظ نظام کرد. آخوند مصلحی وزیر پیشین اطلاعات با بیان این‌که «آقا آمد خودش را فدا کرد، تعارف که نداریم!» با اشاره به‌ فضای نزدیکترین نیروهای ولایت می‌گوید:‌ «حتی نیروهای ارزشی و متدین هم که دور هم که می‌نشینیم امروز همه‌مان... می‌گوییم پس چرا آقا یک کاری نمی‌کند؟».

در پاسخ به‌ این سؤال است که حملات به‌ روحانی هر روز شدت و حدت بیشتری پیدا می‌کند و متهم کردن او به‌ خیانت و این‌که «پایه زندگی او بر اساس دروغ است چه زندگی شخصی‌اش چه زندگی سیاسی و اجتماعی‌اش، دکترایش تقلبی است درس حوزوی‌اش تقلبی است عنوانش تقلبی است و...» (از یک سخنرانی آخوند حمید روحانی از مهره‌های باند خامنه‌ای) به‌ امری متداول و عادی در رژیم تبدیل شده است. اکنون سؤال این است که آیا این یک روند خود‌به‌خودی است یا طرح و برنامه‌ای در پشت این مفتضح کردن رئیس‌جمهور نظام در کار است؟ و اگر آری، آن طرح و برنامه چیست؟

روشن است که بخشی از این حملات در واکنش به‌ تلاش روحانی برای کنار کشیدن خود از مسئولیت گران کردن بنزین است. در مورد کشتار هم روحانی چنان برخورد می‌کند که گویی اصلاً نمی‌داند چه اتفاقی افتاده! اگر هم که ناگزیر از اشاره می‌شود، برخوردش با شیادی چنان است که اعتراض مختصری بوده و قوه قضاییه و صدا و سیمای رژیم هم مشغول ترتیب دادن نمایشهای اعترافات تلویزیونی هستند و تمام!
پشت مفتضح‌سازی روحانی؟
روشن است که خامنه‌ای و باند او متقابلاً تلاش می‌کنند کاسه کوزهٔ قیام و کشتار را سر روحانی و برخی وزیران دولت او بشکنند و روحانی را بز بلاگردان خود کنند. اما در مورد این‌که علاوه بر این، آیا مسائل دیگری هم مطرح است یا نه؟ از جمله:

آیا این مفتضح‌سازیها، در حد همین تبلیغات متوقف خواهد شد؟ یا مقدمهٔ استیضاح او و برخی وزیرانش می‌باشد؟ و آیا این حملات، آتش تهیهٔ قلع و قمع باندها و دستجات به‌اصطلاح اصلاح‌طلب و هم‌سو با روحانی در انتخابات پیش رو و مقدمهٔ تشکیل یک مجلس کاملاً یکدست است یا نه؟ اینها سؤالهایی است که عندالزوم می‌توان به‌ آنها پرداخت؛ اما نکتهٔ مهم در ورای جنگ‌وجدال باندها و معادلات درون رژیم، این است که این وضعیت را قیام و کلان‌ضربه قیام بر رژیم تحمیل کرده است در نتیجه پاسخ به‌ سؤالات یادشده را نیز در پرتو قیام و معادلهٔ «قیام ـ رژیم» بایستی جستجو کرد.

عناصری از باند روحانی هم در برابر فشارهای فزایندهٔ باند مقابل، خواستار استعفای روحانی هستند، چرا که با علم به‌ این که وضعیت رژیم و ولی‌فقیه ارتجاع شکننده‌تر و متزلزل‌تر از آن است که بتواند چنین ریسکی را بپذیرد، می‌خواهند با این حربه از رژیم باج بگیرند.

اما عناصر و دستجاتی از همین باند، مخالف به‌کارگیری چنین حربه‌ای هستند. از جمله یکی از اعضای مجلس ارتجاع به‌نام جلال میرزایی از باند روحانی با اشاره به‌ شرایط خطرناک رژیم، برای «درگیر کردن کشور به‌ بحثهایی نظیر استیضاح یا استعفای دولت» تنها یک مفهوم قائل است و آن «خودزنی» است.(روزنامهٔ ایران ـ ۲۴آذر ۹۸)

عباس عبدی، از مهره‌های باند روحانی که پیشنهاد استعفای روحانی را مطرح کرده، با بیان این‌که پیشنهاد استعفا فقط ایده او نیست و برخی وزرا به‌ آن فکر می‌کنند» می‌افزاید: «اقتدارگراها از استعفا می‌ترسند اما استیضاح را می‌خواهند تا قهرمان برکناری روحانی باشند. اما همین را هم جرأت ندارند دنبال کنند».

به این ترتیب هر دو باند سلاحهایی را علیه هم برداشته‌اند که خود از به‌کارگیری آن می‌ترسند. چرا که می‌دانند برندهٔ ‌ این جنگ نخواهند بود، بلکه این دشمن مشترکشان، مردم ایران هستند که از جنگ درونی بهره‌مند می‌شوند و این قیام ظفرنمون مردم ایران است که از این شکاف فوران خواهد کرد.

آخوند مصلحی وزیر پیشین اطلاعات در انتهای همان سخنرانی پیش گفته با اشاره به‌ قیام با فرهنگ آخوندهای حاکم، هشدار می‌دهد: «فتنه تمام نشده این را دقت داشته باشید فتنه تمام نشده دقیقاً... (مجاهدین) پشت این فتنه بودند».