۱۳۹۸ آذر ۲۱, پنجشنبه

مذاکره کردن، یا مذاکره نکردن، مسأله این نیست!


سخن روز

سخن روز
روحانی روزچهارشنبه (۲۰آذر) در جلسهٔ هیأت دولت باردیگر ازمذاکره سخن گفت وآن را ضرورت مقابله با تحریم‌ها و دور زدن تحریم‌ها دانست و گفت «حالا مذاکره هست،افراد مختلف کشورهای مختلف دارند با ما صحبت می‌کنند».


رئیس‌جمهور رژیم آخوندی طی روزهای اخیر هر جا فرصت را مناسب دیده، از مذاکره حرف زده و با بیانهای مختلف آن را تنها راه نجات رژیم از بن‌بست و وضعیت به‌شدت بحرانی کنونی دانسته است.

روحانی روز ۱۸آذر نیز طی سخنانی در دانشگاه فرهنگیان گفت:‌ « اگر مذاکره برای این باشد که توطئه دشمن شکسته بشود آن مذاکره واجب است، لازم است، کار انقلابی است».

روحانی هفتهٔ گذشته (۱۳آذر) نیز در مراسمی تحت عنوان «همایش بیمه» به‌طور نسبتاً مفصلی دربارهٔ ضرورت مذاکره حرف زد و به‌طور آشکاری خامنه‌ای و موضع او مبنی بر «مذاکره نمی‌کنیم» را مورد طعنه و سخره قرار داد و گفت: «این‌که آدم بگوید من مذاکره نمی‌کنم، خیلی راحت است؛ یک شعار می‌دهد می‌گوید مذاکره نمی‌کنم». هنر و زحمت در مذاکره کردن است.

این سخنان طبعاً‌ به‌ولی‌فقیه ارتجاع و باند او بسیار گران آمد و روزنامه‌های این باند با اشاره به‌ضد و نقیض‌گویی‌های روحانی دربارهٔ مذاکره که از جمله مذاکره با آمریکا را دیوانگی دانسته بود به‌رخش کشیدند و جواب طعنه و تعریض او به‌خامنه‌ای (در سخنرانی همایش بیمه) را هم دادند، از جمله روزنامهٔ رسالت (۱۴آذر) با مخاطب قرار دادن روحانی نوشت: آقای رئیس‌جمهور!... یادتان نرود، یک‌قدم یا کمتر از آن برای له‌شدن زیر پای مردم، مراجع تقلید، مجلسی‌ها و سایرین فاصله داشتید که «آقا» یک‌تنه نجاتتان داد. سلسله‌مراتب و ولایت و همه این‌ها به‌کنار، لااقل قدری معرفت داشته‌باشید!».

لابد به‌ملاحظه همین حملات بود که روحانی این بار احتیاط را از دست نداده و در کنار «مذاکره هست» عبارات «در چارچوب خط قرمزهای نظام حرکت خواهیم کرد» و «از خط قرمز عبور نمی‌کنیم» را هم گنجاند.

نشانه‌های مذاکرات پشت پرده
نشانه‌های فزاینده‌یی حاکی از گفتگوهای محرمانه‌یی که در جریان است یا قرار است باشد، مشاهده می‌شود؛ از سفر وزیر خارجهٔ عمان به‌ تهران و سفر هفتهٔ گذشته عراقچی به‌ژاپن به‌عنوان نمایندهٔ ویژهٔ روحانی که به‌نظر می‌رسد برای فراهم کردن مقدمات سفر روحانی به‌ این کشور صورت گرفته تا بحث میانجیگری ژاپن و این‌که گفته می‌شود آمریکا، به‌ژاپن برای میانجیگری چراغ سبز داده تا اعلام آمادگی اخیر رئیس‌جمهور آمریکا برای مذاکره...

به این ترتیب سؤالاتی حول این تحولات مطرح می‌شود؛ از جمله این‌که آیا بحث مذاکرات با توجه به‌رسیدن رژیم به‌آستانهٔ خفگی اقتصادی که کلان ضربه قیام آبان آن را تشدید کرده، این بار جدی نیست؟ آیا ولی‌فقیه از سرسختی خود در امتناع از مذاکره دست برداشته؟ آیا حملات رسانه‌ها و ایادی باند خامنه‌ای به‌ روحانی و سینه‌چاکان مذاکره، دود و دم استتار است برای پنهان کردن مذاکرات پشت پرده؟ و...

آنچه به‌خصوص این سؤالات را جدیتر کرده،‌ قیام آبان و کلان ضربه‌ای است که این قیام بر نظام و به‌خصوص خامنه‌ای وارد آورده و موقعیت او را به‌طور مضاعف در معادلات درون رژیم تضعیف کرده است.

برای پاسخ به‌ این سؤالها، نخست باید به‌ این پرسش پاسخ داد که گریز رژیم از مذاکره ناشی از قدرت است یا ضعف؟ پاسخ این است که بی‌تردید ولی‌فقیه ارتجاع به‌دلیل ضعف مفرط قادر به‌ مذاکره نیست. خود خامنه‌ای هر بار که راجع به‌نفی مذاکره حرف زده، به‌ تلویح یا تصریح به‌ این موضوع اشاره کرده است. از جمله گفته است که منظور آمریکا از مذاکره تسلیم است. «مقصود از مذاکره این است که ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید».

بنابراین اگر قیام آبان رژیم و شخص ولی‌فقیه را کیفاً تضعیف کرده که کرده، این خامنه‌ای را از میز مذاکره دورتر می‌کند نه نزدیکتر! کما این‌که آمریکا، اروپا یا هر طرف دیگری که پس از قیام وارد مذاکره با رژیم بشود، با علم به‌ این حقیقت است که رژیم بر اثر کلان ضربه قیام کیفاً ضعیفتر و بی‌ثبات‌تر شده و طرف مقابل نیز طبعاً موضعش را با این وضعیت جدید رژیم تنظیم می‌کند. این واقعیت را در تغییر لحن هم مقام‌های آمریکا و هم کشورهای اروپایی در رابطه با رژیم به‌وضوح می‌توان دید. به‌خصوص که علاوه بر قیام آبان، قیامهای عراق و لبنان و آغاز فرو ریختن عمق استراتژیک رژیم نیز موقعیت رژیم را به‌طور مضاعف تضعیف کرده است.

فشار خفگی اقتصادی، اهرم مذاکره؟
از طرف دیگر خفگی اقتصادی یک واقعیت بسیار جدی است و همین واقعیت بود که ولی‌فقیه ارتجاع را ناچار کرد به‌رغم این‌که از خطر انفجار اجتماعی ناشی از افزایش قیمت بنزین خبر داشت، این خطر را به‌جان بخرد، ولی سراغ مذاکره با آمریکا که روحانی و دولت او بر آن اصرار می‌ورزیدند،‌ نرود.

اگر ‌چه رژیم از ابعاد قیام غافلگیر شد و اگر می‌دانست افزایش قیمت بنزین چنین قیامی را جرقه خواهد زد، هرگز مبادرت به‌آن نمی‌کرد، ولی به‌هر حال خامنه‌ای در نقطهٔ تصمیم‌گیری بین خطر جرقه و قیام و خطر ناشی از جام‌زهر مذاکره، اولی را انتخاب کرد؛‌ چرا که به‌قول خودش «مذاکره با آمریکا سم است و مذاکره با دولت کنونی آمریکا سم مضاعف است». و خامنه‌ای تصریح کرده است که مذاکره به‌معنای تنزل بی‌پایان است که در نهایت به‌نفی نظام ولایت فقیه راه می‌برد.
معنای نشانه‌های مذاکرات پشت پرده؟
در این صورت تحولات اخیر و رفت و آمدهای واسطه‌ها و میانجی‌ها و نشانه‌های مذاکرات پشت‌پرده را چگونه باید تفسیر کرد؟

پاسخ این است که خامنه‌ای در شرایط اوج بحران همه‌جانبه از وجود هر نخ از رابطه با جامعهٔ بین‌المللی، با هدف امیدوار نگه‌داشتن طرفهای مقابل استقبال می‌کند، بنابراین سیاست از این ستون به‌آن ستون و کجدار و مریز را ادامه می‌دهد. البته این سیاست در شرایطی که عنصر زمان به‌شدت علیه رژیم است و رژیم هر روز ضعیفتر و فرسوده‌تر از روز پیش می‌گردد، هیچ دردی از آن دوا نمی‌کند.

فارغ از همهٔ بحثها، موضوع این است که مذاکره کردن یا مذاکره نکردن، در حال حاضر اصلاً مسألهٔ حائز اهمیتی نیست؛ چرا که به‌فرض محال، در مذاکرات مفروض، حتی اگر در آن سوی میز مذاکره، دولتمردان سابق آمریکا با همهٔ الطافی که به‌رژیم داشتند، نشسته باشند و بار دیگر با میلیاردها دلار به‌امداد رژیم بشتابند، باز هم هیچ تأثیری در سرنوشتی که مردم ایران و جوانان دلیر و شورشگر در قیام آبان برایش رقم زدند، ندارد. این ترجمان همان جملهٔ رهبر مقاومت است که در پیام (۴آذر)خود، قیام آبان را «بیمه‌نامه ما در تحولات آینده» خواندند.

آری، سرنوشت میهن ما را، نه سیاست این یا آن قدرت خارجی و وابستگانشان، بلکه مقاومت مردم ایران و استراتژی پیروزمند ارتش آزادی رقم می‌زند که از جمله در قیام بزرگ و خونین آبان و با رزم قهرمانانهٔ جوانان جان برکف و کانون‌های شورشی در شهرهای سراسر ایران به‌منصهٔ‌ ظهور رسید.