سخن روز
یکی از این جنایاتی که رژیم در جریان قیام بزرگ مردم ایران که از روز ۲۴آبان ۹۸ آغاز شد، مرتکب شده و انعکاس جهانی پیدا کرده، کشتار در ماهشهر است. جنایتی که رژیم ابتدا توانست با قطع ارتباطات اینترنتی ایران با دنیای خارج موقتاًً بر آن سرپوش بگذارد ولی بعد از برقراری مجدد ارتباط بهطور نسبی به یمن افشاگری فعال هموطنانمان در فضای مجازی برملا شد.
رژیم در ماهشهر در روز ۲۷آبانماه با استفاده از نفربرهای زرهی و تیربارهای سوار بر خودرو، مردم و جوانان شورشی را به رگبار بسته و قتلعام کرده است. تصاویر و فیلم مربوط به این قتلعام هولناک در فضای مجازی منتشر شده و در مهمترین رسانههای خبری جهان نیز از جمله روزنامهٔ نیویورک تایمز بهعنوان «بدترین خشونت ثبت شده در ایران تا بهحال» منعکس شده است.
قتلعام سبعانهٔ قیامکنندگان ماهشهر
پیش از این کشتار دهشتناک، شهر ماهشهر به مدت ۳روز در کنترل مردم و جوانان شورشی بود و آنها پاسداران و نیروهای انتظامی مستقر در شهر را فراری داده و جادههای منتهی به شهر را بسته بودند و اجازهٔ عبور و مرور خودروها از جمله بیش از ۴۵۰کامیون حامل مواد خام برای صنایع پتروشیمی یا خروج محصولات و فرآوردههای پتروشیمی را نمیدادند.
نهایتاً روز ۲۷آبانماه، سپاه پاسداران گلههای جنایتکار ضدشورش را برای سرکوب مردم که عمدتاً از شهروندان و هموطنان محروم عرب هستند به منطقه اعزام کرد. آنها در بدو ورود به حومهٔ شهرک چمران، بدون هیچ هشداری به سوی دهها نفر که جاده را بسته بودند، آتش گشودند و شماری را در جا کشتند. مردم و جوانان برای نجات جان خود به نیزاری که در آن نزدیکی بود، پناه بردند، اما مزدوران جنایتکار نیزار را محاصره کرده و با آتش سنگین تیربار و دوشکا با سبعیت تمام مردم و جوانان را کشتار کردند، شمار کسانی که در این حملهٔ جنایتکارانه به شهادت رسیدند، به ۱۰۰نفر میرسد. پاسداران روز بعد(۲۸آذر) نیز با تانک به شهرک طالقانی حمله کردند، مردم با سلاحهای سبکی که در دست داشتند، به دفاع برخاستند. در این جنگ نابرابر، شمار دیگری از مردم کشته و مجروح شدند.
نتیجهگیری خطی و استراتژیک
منظور از آنچه در بالا گفته شد، شرح ماوقع نیست، بلکه نتیجهگیریهای خطی استراتژیک است.
۱- اولین نتیجهای که از وقایع روزهای نخست قیام میتوان گرفت، افلاس مفرط کمی و ضعف کیفی نیروهای سرکوبگر رژیم اعم از پاسدار و بسیجی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است. این ضعف بهخصوص از قیام دیماه ۹۶ به بعد تشدید شده است. بهعنوان نمونه، فرماندار شهر قدس اذعان میکند که این شهر با بیش از ۴۲۰هزار نفر جمعیت، بایستی مابهازای هر ۵۰هزار نفر یک کلانتری داشته باشد اما تنها ۲کلانتری دارد؛ به گفتهٔ فرماندار، «وقتی نیروی انتظامی میخواست به مرکز شهر برود با جمعیت ۲هزار نفری مواجه میشد؛ در حالی که تعداد خودشان نهایتاً ۴۰نفر بود». علاوه بر ضعف کمی، ضعف روحی دامنگیر همهٔ نیروهای رژیم است، این واقعیت در صحنههای رویارویی با قیامکنندگان بهوضوح بارز است. فیلمهایی که از صحنههای درگیری گرفته شده نشان میدهد که نیروهای مسلح رژیم چطور از برابر قیامکنندگان که تنها سلاحشان سنگ و چوب است، فرار میکنند.
۲- در مقابل، نیروهای قیام از روحیهٔ رزمندهٔ بسیار بالا برخوردارند. گزارشهای متعدد دریافتی از شهرهای سراسر کشور، بهخصوص از شهرهای قیام حاکی از آن است که بهرغم سرکوب و کشتار وحشیانه رژیم، اما شور رزمندگی و انگیزههای انقلابی، در میان جوانان شورشی بهخصوص برای گرفتن انتقام شهیدان بسیار بالاست.
۳- دلیل کمآوردن نیروهای سرکوبگر رژیم در برابر نیروهای قیام آبان ۹۸، ناشی از گستردگی قیام است. با این توضیح که قیامهای قبلی از آنجا که محدود به یک یا چند شهر بود، رژیم میتوانست کمبود نیروی خود در یک شهر شورشی را با وارد کردن نیرو از شهرهای مجاور جبران کند، اما این بار از آنجا که سراسر شهرهای کشور(تاکنون ۱۸۹شهر) قیام کرده بودند، رژیم چنین امکانی نداشت و تنها با بهکارگیری سلاحهای سنگین و نیمهسنگین و در برخی شهرها با وارد کردن تانک و نفربرهای زرهی و هلیکوپتر و قتلعام مردم توانست بر اوضاع مسلط شود.
۴- رژیم در چارهجویی و علاج افلاس نیرویی خود به دلایل متعدد در بنبست مطلق است، زیرا بهدلیل فاز نزولی و شکستن طلسم ولیفقیه و نمودار شدن نشانههای سرنگونی، جریان ریزش در رژیم بسیار جدی و فزاینده است. خامنهای در دیدار با بسیجیها(در روز ۶آذر) ضمن تلاش برای سرپاکردن بسیجیان و با لاف و گزاف در مورد «۱۱هزار هستهٔ گروههای جهادی در سراسر کشور» که بهجز روی کاغذ وجود خارجی محسوسی ندارد، نشان داد که تا کجا چنتهاش خالی است.
۵- متوسلشدن رژیم به قهر عریان و کشتار علنی قیامکنندگان نه نشانهٔ قدرت بلکه اکیداً نشانهٔ ضعف و بیچارگی رژیم است. خامنهای که میدانست شلیک مستقیم به سوی تظاهراتکنندگان بهمعنای مرحله پایانی رژیم است، بهشدت سعی میکرد وارد این مرحله نشود، اما اینبار احساس کرد که اگر حتی یک روز دیر کند، همه چیز از دست خواهد رفت، لذا پس از ۲روز از شروع قیام وارد شد و دستور سرکوب و کشتار را صادر کرد و به این ترتیب درهای جهنم را به روی خود گشود.
۶- و سخن آخر همان سخن رهبر مقاومت در پیام شماره ۱۷ است که: «استراتژی ظفرنمون ارتش آزادی در کانونها و محلهها و شهرهای شورشی محک خورد.
مردم و مقاومت ایران با بهای سنگین و خونین به جهشی عظیم و بازگشتناپذیر دست پیدا کردند».