سخن روز
قیام مردم عراق روز شنبه ۱۳مهر برای پنجمین روز متوالی ادامه یافت و مردم بهجان آمده از فساد و فقر و تروریسم و غارت و جنایت، به مصاف گلولههایی رفتند که به گفتهٔ آنها توسط عوامل رژیم آخوندی شلیک میشد. متقابلاً رژیم هم چه در تبلیغات خود بهطور علنی دشمنی خود را با مردم عراق به نمایش میگذارد و چه در خفا جریان سرکوب و کشتار در عراق را توسط ایادی و شبهنظامیانش پیش میبرد.
ویژگیهای قیام عراق
این اولین بار نیست که مردم عراق بهدلیل مشکلات عدیدهٔ اقتصادی و اجتماعی بهجان آمدهاند و به اعتراض و قیام برخاستهاند. اما ویژگیهایی این قیام را از خیزشها و قیامهای قبلی ممتاز میکند.
نخستین ویژگی این است که قیامکنندگان از همان ابتدا خواهان سرنگونی نظام حاکم بر میهنشان هستند.
این قیام کاملاً مردمی است و توسط هیچیک از احزاب و جریانهای سیاسی شناختهشده که اغلب مشروعیت خود را نزد مردم عراق از دست دادهاند صورت نگرفته و بنابراین تابع معاملات سیاسی رایج در عراق نیست.
از همان ابتدا تظاهرکنندگان خشمگین ضمن سردادن شعار «رژیم ایران گمشو گمشو!» به مظاهر رژیم در عراق از جمله دفاتر گروههای شبهنظامی دستساز رژیم در عراق و همچنین دفاتر مزدوران پیشانی سیاه آن حمله کردند و آنها را به آتش کشیدند. دو شعار محوری تظاهرات، «اسقاط نظام» و «رژیم ایران گمشو گمشو!» در کنار هم نشان میدهد که مردم عراق آگاهند که تغییر حاکمیت و تغییر سرنوشتشان بدون خلعید از رژیم و ایادیاش ممکن نیست.
این تظاهرات، بساط گستردهای را که خامنهای با صرف میلیاردها هزینه برای نمایش دجالگرانهاش در اربعین دیده بود، بههمزده است. آنچنان که وزارتخارجهٔ رژیم به کسانی که قصد زیارت عتبات را داشتند توصیه کرده است از سفر خودداری کنند. آخوندهای طماع ولایت و تبلیغاتچیهایشان پنهان نمیکنند که هدف این کارناوال مشمئزکننده آن است که آنچه را که خمینی با جنگ نتوانسته بود بهدست بیاورد، از این طریق کسب کند و بسط ولایتش در عراق را محقق سازد.
این قیام اساساً در بغداد و استانهای جنوب کشور متمرکز بود و بهجز بغداد که بافت جمعیتی دوگانه دارد، استانهایی که قیام در آنها صورت گرفت، اساساً استانهای شیعهنشین هستند و این مهر باطل بر ادعای رژیم میزند که گویا شیعیان عراق را در جیب خود دارد و این در حالی است که تنفر مردم سنی عراق از رژیم محل هیچ شک و شبههای نیست.
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که اواخر مردادماه گذشته که ظریف در یک سفر خودخوانده به سوئد رفته بود و در اعتراض به او هموطنان آزاده و اشرفنشانها علیه حضور این جنایتکار تظاهرات میکردند، ظریف با برملا کردن بنمایهٔ دژخیمی خود، کف کرده و با اشاره به تظاهرکنندگان گفت اینها اگر در عراق بودند، مردم عراق آنها را میخوردند! حالا همه به چشم میبینند که خشم و نفرت مردم عراق از رژیم آخوندی تا کجاست! و متقابلاً این آخوندهای حکومتی هستند که میگویند باعث و بانی قیام عراق هم مجاهدین هستند!
ذکر این نکته هم بیمناسبت نیست که مردم عراق سالها و قرنهاست که بهطور سنتی در اربعین در ابعاد میلیونی به کربلا میروند و عواطف خو را نسبت به شهیدان عاشورا ابراز میکنند، اما رژیم طی سالهای اخیر کوشیده است خودش را متولی این جریان عظیم مردمی جلوه دهد که این دجالگری امسال بر سر خودش خراب شد.
بازتاب قیام عراق در درون رژیم
قیام عراق مثل همهٔ وقایع و ضربات سیاسی موجب تشتت بیشتر در رژیم و تشدید جنگ باندی در رژیم شده است. بهرغم آنکه باندهای مختلف رژیم ولایت فقیه در سیاست صدور ارتجاع و بسط ولایت سفیانیشان در منطقه مواضع یکسانی دارند، اما اکنون در واکنش نسبت به قیام عراق و در وحشت از پیامدهای آن مواضع ضدو قیضی ابراز میکنند.
پروپاگاندای باند خامنهای چنان است که قیام مردم عراق را همچون قیام مردم ایران کار نفوذیها و دشمنان خارجی از آمریکا و عربستان و صهیونیسم و امثالهم جلوه دهد.
در همین رابطه پاسدار شریعتمداری، رئیس کیهان خامنهای، در یادداشت روز کیهان ۱۳مهر خطاب به جوانان عراقی آنها را مورد شماتت قرار داد که: «چرا درِ این جاسوسخانه را نمیبندید؟!» وی با اشارهٔ ضمنی به شعارهای ضدرژیم که قیامکنندگان سرمیدهند، میافزاید: «باید از جوانان مؤمن و انقلابی عراق... پرسید؛ چرا به حضور سفارت آمریکا در بغداد یعنی همان جاسوسخانه و کانون توطئه علیه ملت مظلوم عراق خاتمه نمیدهید؟!».
اما واکنشهای باند رقیب هم نسبت به این سیاست و رهنمود سفارتگیری، قابل توجه است.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت ۱۳مهر در همین رابطه، طی مقالهای با عنوان «دینامیک ناآرامیهای عراق» تبلیغات باند خامنهای را با عبارت «فرضیههای داییجانناپلئونی» مورد تمسخر قرار داده و مینویسد: «بدون تردید توسل به تئوریهای نخنما و پوسیده داییجانناپلئونی و فرافکنی مشکلات در ریشهیابی و علتشناسی ناآرامیهای اخیر عراق چیزی جز نفرت روانی نسبت به رقبا و مخالفان، تحلیل ساده مسائل و ایجاد حالت اقناع و در نتیجه توجیه ضعفهای داخلی و کاستن از انتقادات نیست... محققاً چنین نگاهی نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، چه بسا ممکن است خودساخته موجب تزاید بحران شود».
روشن است که وحشت این باند ناشی از این است که نادیده گرفتن علل و انگیزههای قیام موجب میشود نفوذ رژیم در عراق بهکلی ریشهکن شود.
وحشت از تأثیرات مجاهدین در جامعه عراق
در نمایشهای جمعه ۱۲مهر امامجمعههای خامنهای در چندین شهر ضمن اشاره به قیام عراق و ابراز وحشت از تشابه آن با قیام دیماه ۹۶، علیه مجاهدین عقدهگشایی کردند و قیام عراق را نیز به مجاهدین ربط دادند. بنا به تجربه و بهطور قانونمند رژیم هنگامی مجاهدین را مطرح میکند که بهنوعی تهدید سرنگونی را احساس میکنند چرا که مجاهدین برای رژیم مرادف سرنگونی هستند.
در مورد قیام مردم عراق فارغ از اینکه کارگزاران و آخوندهای حکومتی چه میگویند، واقعیت این است که سالها حضور مجاهدین در عراق تأثیر عمیقی در جامعه عراق گذاشته و بذر آگاهی و شناختی که مجاهدین با پرداخت بهای بسیار، طی تمام این سالها در عراق پاشیدهاند اکنون به ثمر نشسته است. پس از جنگ اخیر و اشغال عراق، در حالی که عمدهٔ توجه و خشم میهنپرستان عراقی بهطور خودبهخودی متوجه اشغالگر آشکار بود، این مجاهدین بودند که با تلاشی خستگیناپدیر و پیگیر آنها را متوجه دشمن استراتژیک میهنشان و کل منطقه، یعنی ولایت ننگین و جنایتکارانهٔ خمینی و آخوندهای بهجا مانده از او نمودند. آگاهیای که تجارب بسیار تلخ و فجایع ناشی از سلطهٔ آخوندها و مزدوران عراقی جنایتکارشان، آن را هر چه ژرفتر کرد.
این آگاهی که ابعاد ملی پیدا کرده بود بارها با امضای طومارهای میلیونی، از جمله طومار ۳میلیون تن از شیعیان عراق و طومار ۵میلیون و ۲۰۰هزار تن از مردم شیعه و سنی عراق، به منصهٔ ظهور رسید. مضمون این طومارها که با اجتماعات عظیم مردمی همراه بود، حمایت از مواضع مجاهدین در برابر رژیم آخوندی و اعلام این واقعیت بود که دشمن مشترک مردم ایران و عراق، آخوندهای حاکم بر تهران هستند.
مردم عراق امروز هم میبینند که توسط همان وحوشی کشتار میشوند که سالهای گذشته مجاهدین را در اشرف و لیبرتی آماج گلولهها و موشکهایشان کرده بودند. آنها اکنون بیشازپیش به این حقیقت پیبردهاند که عامل سیهروزی مردم عراق، همچون مردم ایران، نظام ولایت فقیه حاکم بر ایران است و تا وقتی این غدهٔ سرطانی کنده نشوند، این منطقه روی امن و آسایش نخواهد دید و آب خوش از گلوی ملتهای منطقه اعم از شیعه و سنی و فارس و عرب و کرد پایین نخواهد رفت. اما قیام مردم عراق، همانند قیام مردم ایران، مبشر آن است که روز حساب، روز ریشهکنی ارتجاع خمینی فرارسیده است.
قیام مردم عراق روز شنبه ۱۳مهر برای پنجمین روز متوالی ادامه یافت و مردم بهجان آمده از فساد و فقر و تروریسم و غارت و جنایت، به مصاف گلولههایی رفتند که به گفتهٔ آنها توسط عوامل رژیم آخوندی شلیک میشد. متقابلاً رژیم هم چه در تبلیغات خود بهطور علنی دشمنی خود را با مردم عراق به نمایش میگذارد و چه در خفا جریان سرکوب و کشتار در عراق را توسط ایادی و شبهنظامیانش پیش میبرد.
ویژگیهای قیام عراق
این اولین بار نیست که مردم عراق بهدلیل مشکلات عدیدهٔ اقتصادی و اجتماعی بهجان آمدهاند و به اعتراض و قیام برخاستهاند. اما ویژگیهایی این قیام را از خیزشها و قیامهای قبلی ممتاز میکند.
نخستین ویژگی این است که قیامکنندگان از همان ابتدا خواهان سرنگونی نظام حاکم بر میهنشان هستند.
این قیام کاملاً مردمی است و توسط هیچیک از احزاب و جریانهای سیاسی شناختهشده که اغلب مشروعیت خود را نزد مردم عراق از دست دادهاند صورت نگرفته و بنابراین تابع معاملات سیاسی رایج در عراق نیست.
از همان ابتدا تظاهرکنندگان خشمگین ضمن سردادن شعار «رژیم ایران گمشو گمشو!» به مظاهر رژیم در عراق از جمله دفاتر گروههای شبهنظامی دستساز رژیم در عراق و همچنین دفاتر مزدوران پیشانی سیاه آن حمله کردند و آنها را به آتش کشیدند. دو شعار محوری تظاهرات، «اسقاط نظام» و «رژیم ایران گمشو گمشو!» در کنار هم نشان میدهد که مردم عراق آگاهند که تغییر حاکمیت و تغییر سرنوشتشان بدون خلعید از رژیم و ایادیاش ممکن نیست.
این تظاهرات، بساط گستردهای را که خامنهای با صرف میلیاردها هزینه برای نمایش دجالگرانهاش در اربعین دیده بود، بههمزده است. آنچنان که وزارتخارجهٔ رژیم به کسانی که قصد زیارت عتبات را داشتند توصیه کرده است از سفر خودداری کنند. آخوندهای طماع ولایت و تبلیغاتچیهایشان پنهان نمیکنند که هدف این کارناوال مشمئزکننده آن است که آنچه را که خمینی با جنگ نتوانسته بود بهدست بیاورد، از این طریق کسب کند و بسط ولایتش در عراق را محقق سازد.
این قیام اساساً در بغداد و استانهای جنوب کشور متمرکز بود و بهجز بغداد که بافت جمعیتی دوگانه دارد، استانهایی که قیام در آنها صورت گرفت، اساساً استانهای شیعهنشین هستند و این مهر باطل بر ادعای رژیم میزند که گویا شیعیان عراق را در جیب خود دارد و این در حالی است که تنفر مردم سنی عراق از رژیم محل هیچ شک و شبههای نیست.
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که اواخر مردادماه گذشته که ظریف در یک سفر خودخوانده به سوئد رفته بود و در اعتراض به او هموطنان آزاده و اشرفنشانها علیه حضور این جنایتکار تظاهرات میکردند، ظریف با برملا کردن بنمایهٔ دژخیمی خود، کف کرده و با اشاره به تظاهرکنندگان گفت اینها اگر در عراق بودند، مردم عراق آنها را میخوردند! حالا همه به چشم میبینند که خشم و نفرت مردم عراق از رژیم آخوندی تا کجاست! و متقابلاً این آخوندهای حکومتی هستند که میگویند باعث و بانی قیام عراق هم مجاهدین هستند!
ذکر این نکته هم بیمناسبت نیست که مردم عراق سالها و قرنهاست که بهطور سنتی در اربعین در ابعاد میلیونی به کربلا میروند و عواطف خو را نسبت به شهیدان عاشورا ابراز میکنند، اما رژیم طی سالهای اخیر کوشیده است خودش را متولی این جریان عظیم مردمی جلوه دهد که این دجالگری امسال بر سر خودش خراب شد.
بازتاب قیام عراق در درون رژیم
قیام عراق مثل همهٔ وقایع و ضربات سیاسی موجب تشتت بیشتر در رژیم و تشدید جنگ باندی در رژیم شده است. بهرغم آنکه باندهای مختلف رژیم ولایت فقیه در سیاست صدور ارتجاع و بسط ولایت سفیانیشان در منطقه مواضع یکسانی دارند، اما اکنون در واکنش نسبت به قیام عراق و در وحشت از پیامدهای آن مواضع ضدو قیضی ابراز میکنند.
پروپاگاندای باند خامنهای چنان است که قیام مردم عراق را همچون قیام مردم ایران کار نفوذیها و دشمنان خارجی از آمریکا و عربستان و صهیونیسم و امثالهم جلوه دهد.
در همین رابطه پاسدار شریعتمداری، رئیس کیهان خامنهای، در یادداشت روز کیهان ۱۳مهر خطاب به جوانان عراقی آنها را مورد شماتت قرار داد که: «چرا درِ این جاسوسخانه را نمیبندید؟!» وی با اشارهٔ ضمنی به شعارهای ضدرژیم که قیامکنندگان سرمیدهند، میافزاید: «باید از جوانان مؤمن و انقلابی عراق... پرسید؛ چرا به حضور سفارت آمریکا در بغداد یعنی همان جاسوسخانه و کانون توطئه علیه ملت مظلوم عراق خاتمه نمیدهید؟!».
اما واکنشهای باند رقیب هم نسبت به این سیاست و رهنمود سفارتگیری، قابل توجه است.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت ۱۳مهر در همین رابطه، طی مقالهای با عنوان «دینامیک ناآرامیهای عراق» تبلیغات باند خامنهای را با عبارت «فرضیههای داییجانناپلئونی» مورد تمسخر قرار داده و مینویسد: «بدون تردید توسل به تئوریهای نخنما و پوسیده داییجانناپلئونی و فرافکنی مشکلات در ریشهیابی و علتشناسی ناآرامیهای اخیر عراق چیزی جز نفرت روانی نسبت به رقبا و مخالفان، تحلیل ساده مسائل و ایجاد حالت اقناع و در نتیجه توجیه ضعفهای داخلی و کاستن از انتقادات نیست... محققاً چنین نگاهی نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، چه بسا ممکن است خودساخته موجب تزاید بحران شود».
روشن است که وحشت این باند ناشی از این است که نادیده گرفتن علل و انگیزههای قیام موجب میشود نفوذ رژیم در عراق بهکلی ریشهکن شود.
وحشت از تأثیرات مجاهدین در جامعه عراق
در نمایشهای جمعه ۱۲مهر امامجمعههای خامنهای در چندین شهر ضمن اشاره به قیام عراق و ابراز وحشت از تشابه آن با قیام دیماه ۹۶، علیه مجاهدین عقدهگشایی کردند و قیام عراق را نیز به مجاهدین ربط دادند. بنا به تجربه و بهطور قانونمند رژیم هنگامی مجاهدین را مطرح میکند که بهنوعی تهدید سرنگونی را احساس میکنند چرا که مجاهدین برای رژیم مرادف سرنگونی هستند.
در مورد قیام مردم عراق فارغ از اینکه کارگزاران و آخوندهای حکومتی چه میگویند، واقعیت این است که سالها حضور مجاهدین در عراق تأثیر عمیقی در جامعه عراق گذاشته و بذر آگاهی و شناختی که مجاهدین با پرداخت بهای بسیار، طی تمام این سالها در عراق پاشیدهاند اکنون به ثمر نشسته است. پس از جنگ اخیر و اشغال عراق، در حالی که عمدهٔ توجه و خشم میهنپرستان عراقی بهطور خودبهخودی متوجه اشغالگر آشکار بود، این مجاهدین بودند که با تلاشی خستگیناپدیر و پیگیر آنها را متوجه دشمن استراتژیک میهنشان و کل منطقه، یعنی ولایت ننگین و جنایتکارانهٔ خمینی و آخوندهای بهجا مانده از او نمودند. آگاهیای که تجارب بسیار تلخ و فجایع ناشی از سلطهٔ آخوندها و مزدوران عراقی جنایتکارشان، آن را هر چه ژرفتر کرد.
این آگاهی که ابعاد ملی پیدا کرده بود بارها با امضای طومارهای میلیونی، از جمله طومار ۳میلیون تن از شیعیان عراق و طومار ۵میلیون و ۲۰۰هزار تن از مردم شیعه و سنی عراق، به منصهٔ ظهور رسید. مضمون این طومارها که با اجتماعات عظیم مردمی همراه بود، حمایت از مواضع مجاهدین در برابر رژیم آخوندی و اعلام این واقعیت بود که دشمن مشترک مردم ایران و عراق، آخوندهای حاکم بر تهران هستند.
مردم عراق امروز هم میبینند که توسط همان وحوشی کشتار میشوند که سالهای گذشته مجاهدین را در اشرف و لیبرتی آماج گلولهها و موشکهایشان کرده بودند. آنها اکنون بیشازپیش به این حقیقت پیبردهاند که عامل سیهروزی مردم عراق، همچون مردم ایران، نظام ولایت فقیه حاکم بر ایران است و تا وقتی این غدهٔ سرطانی کنده نشوند، این منطقه روی امن و آسایش نخواهد دید و آب خوش از گلوی ملتهای منطقه اعم از شیعه و سنی و فارس و عرب و کرد پایین نخواهد رفت. اما قیام مردم عراق، همانند قیام مردم ایران، مبشر آن است که روز حساب، روز ریشهکنی ارتجاع خمینی فرارسیده است.