نه تنها ضرورت رعایت قوانین فراگیر، بلکه اخلاق، فرهنگ و احترام به عقاید و باورهای دیگران نیز بهیچوجه اجازه کنجکاوی، دخالت یا توهین و جسارت نسبت به اعتقادات و مذاهب افراد را به هیچکس نمیدهد اعم از اینکه نفر گبر، کلیمی، مسیحی، مسلمان یا با هر باور دیگر و بی آن باشد.
چهل سال حکومت هولناک جهل و جنون ملایان در ایران بنام اسلام و بر مبنای صدور بنیادگرایی، جنگ و ترور در جهان و انگیزاسیون تا حد شکنجه و اعدام حتی در مورد نوجوانان و زنان، نه تنها وزن مؤزون سنتها، وابستگیها و باورهای دیرین مردم را تا حدی دگرگون یا نابود نمود بلکه هجوم ناگهانی و مرگبار هیولای خون آشام و تداوم طولانی حکومت دست آموزان، گریختگان بی آرمان و انگیزه از هیبت دجال و ”خمینی گزیدگان“ یکجانبه جاخورده از جنایت و فساد ملایان را چنان مأیوس و سرخورده نمود که بجای سوزاندن و برکندن حضور نحس وطن و دین فروشان، بتدریج یا یکهو ”سگ هار را رها کرده و سنگ را چسبیدند“ یعنی در عمل، رژیم آدمخوار را در حال ارتکاب جرم و جنایات هنوز جاری رهاکرده و”دن کیشوت وار“ با شمشیر چوبین ضد مذهب، به نبرد با ”اسلام“ برخاستند تا با سروده و اشعار یا نوشتار و گفتار و اغلب در دنیای مجازی، ریشه های کهن مذهب را در جامعه سنتی ایران خشکانده و اگر دست دهد؟!! باورهای اسلامی حدود سه میلیارد مسلمان جهان را نیز نابود کنند!! کلا هم انگار فراموش کردند که مسایل فلسفی، مذهبی و...را هر فرد یا جمع با برداشت خاص خود به تفاوت تعریف و تفسیر و نهایتا آنرا آرمان و هدف غایی قرار داده و بر مبنای آن منش و روش زندگی را بنانهاده پیش میبرند و نه با تفسیر، تکذیب، رهنمود و قلم فرسایی امثال من و ما آنهم از نوع ”نسخه پیچی“ برای همگی.
اما رو در رویی جدی و واقعی با خمینیسم و توحش افسار گسیخته ناشی از آن که بنام خدا، پیامبر و اسلام، شنیع ترین جنایات تاریخ بشر را در حق مردم ایران، منطقه و بسا نقاط جهان نیز مرتکب شده و میشود، بگمانم از قضا پادزهری از نوع خود آن یعنی مذهب میطلبد که دقیقا در تضاد و تقابل مطلق با زهر گزیدگی مزمن اسلام آخوندی باشد.
مجاهدین خلق نه خلقالساعه یا به تصادف بلکه بر زمینه مجموع شرایط ایران با اتکاء به درک و دریافت تاریخی، فلسفی و انقلابی خود از دینامیسم اسلامی متفاوت از دین فروشی ملایان و با شناخت کامل بنیادگرایی مذهبی ملایان از زمان شاه در زندانها، مسیر سنگلاخ و خونبار نبرد با دو دیکتاتوری چکمه و نعلین را با اتکاء به تعالیم دینی اسلام و اهداف انقلابی و مبارزاتی بنیانگزاران سازمان که: ”مرزبندی نه میان با یا بی خدا بلکه بین استثمار کننده و استثمار شونده است“ برای آزادی مردم، طی ۵۵ سال برگزیده و بخصوص طی چهل سال اخیر که ابرمردان اسلحه، سود و سرمایه نیز با سهل انگاری عمدی نسبت به صدور بنیادگرایی، تروریسم، جنگ و جنایات ملایان در ایران، منطقه و جهان، دست باز به آنها دادند اما مجاهدان همچنان غولآسا بی هیچ تزلزل از اصول آرمانی و عملی خویش و بی هیچ تفسیر و تعبیرهای کاذب مد روز، با انگیزه، باور و عمل به اسلامی مترقی و مردمی، کوله بار سرریز خود از فدا، استقامت و جانفشانی را به دوش کشیده و با تمام سرمایه مادی، معنوی و عاطفی با هیولای خون آشام دوران پنجه در پنجه شده و او را به فرودستی کنونی رسانده اند تا پیگیری نبرد آزادی که مجاهدین ـ همچنان که تاکنون بر آن پای فشرده و بر عهد آن استوار ایستاده اندـ رهایی مردم و میهن دربند را محقق سازند و بی تردید و با یقین.
در شرایط سخت متحول جاری و شاید نزدیک به ”ساعات شمار“ فروپاشی ـ که ملایان هار علاوه بر ایران فقیر زخم خورده، کشور همسایه عراق را نیز در اوج توحش و جنون به خاک و خون کشیدند ـ بجای کوبیدن آخرین میخها بر تابوت رژیم در حال مرگ ملایان، یقه اسلام را چسبیدن یا سخن دریدگی نسبت به آن به بهانه باورهای دینی مجاهدین و از آن محمل بی عملی در رویارویی جدی با بنیادگرایی دینی اسلامی ساختن، نه آب بلکه جریانی سیل آساست در آسیاب رژیم و اگر نه خیانتی در اوج خباثت اما فضاحتی در حد تزویر و رذالت.
چهل سال حکومت هولناک جهل و جنون ملایان در ایران بنام اسلام و بر مبنای صدور بنیادگرایی، جنگ و ترور در جهان و انگیزاسیون تا حد شکنجه و اعدام حتی در مورد نوجوانان و زنان، نه تنها وزن مؤزون سنتها، وابستگیها و باورهای دیرین مردم را تا حدی دگرگون یا نابود نمود بلکه هجوم ناگهانی و مرگبار هیولای خون آشام و تداوم طولانی حکومت دست آموزان، گریختگان بی آرمان و انگیزه از هیبت دجال و ”خمینی گزیدگان“ یکجانبه جاخورده از جنایت و فساد ملایان را چنان مأیوس و سرخورده نمود که بجای سوزاندن و برکندن حضور نحس وطن و دین فروشان، بتدریج یا یکهو ”سگ هار را رها کرده و سنگ را چسبیدند“ یعنی در عمل، رژیم آدمخوار را در حال ارتکاب جرم و جنایات هنوز جاری رهاکرده و”دن کیشوت وار“ با شمشیر چوبین ضد مذهب، به نبرد با ”اسلام“ برخاستند تا با سروده و اشعار یا نوشتار و گفتار و اغلب در دنیای مجازی، ریشه های کهن مذهب را در جامعه سنتی ایران خشکانده و اگر دست دهد؟!! باورهای اسلامی حدود سه میلیارد مسلمان جهان را نیز نابود کنند!! کلا هم انگار فراموش کردند که مسایل فلسفی، مذهبی و...را هر فرد یا جمع با برداشت خاص خود به تفاوت تعریف و تفسیر و نهایتا آنرا آرمان و هدف غایی قرار داده و بر مبنای آن منش و روش زندگی را بنانهاده پیش میبرند و نه با تفسیر، تکذیب، رهنمود و قلم فرسایی امثال من و ما آنهم از نوع ”نسخه پیچی“ برای همگی.
اما رو در رویی جدی و واقعی با خمینیسم و توحش افسار گسیخته ناشی از آن که بنام خدا، پیامبر و اسلام، شنیع ترین جنایات تاریخ بشر را در حق مردم ایران، منطقه و بسا نقاط جهان نیز مرتکب شده و میشود، بگمانم از قضا پادزهری از نوع خود آن یعنی مذهب میطلبد که دقیقا در تضاد و تقابل مطلق با زهر گزیدگی مزمن اسلام آخوندی باشد.
مجاهدین خلق نه خلقالساعه یا به تصادف بلکه بر زمینه مجموع شرایط ایران با اتکاء به درک و دریافت تاریخی، فلسفی و انقلابی خود از دینامیسم اسلامی متفاوت از دین فروشی ملایان و با شناخت کامل بنیادگرایی مذهبی ملایان از زمان شاه در زندانها، مسیر سنگلاخ و خونبار نبرد با دو دیکتاتوری چکمه و نعلین را با اتکاء به تعالیم دینی اسلام و اهداف انقلابی و مبارزاتی بنیانگزاران سازمان که: ”مرزبندی نه میان با یا بی خدا بلکه بین استثمار کننده و استثمار شونده است“ برای آزادی مردم، طی ۵۵ سال برگزیده و بخصوص طی چهل سال اخیر که ابرمردان اسلحه، سود و سرمایه نیز با سهل انگاری عمدی نسبت به صدور بنیادگرایی، تروریسم، جنگ و جنایات ملایان در ایران، منطقه و جهان، دست باز به آنها دادند اما مجاهدان همچنان غولآسا بی هیچ تزلزل از اصول آرمانی و عملی خویش و بی هیچ تفسیر و تعبیرهای کاذب مد روز، با انگیزه، باور و عمل به اسلامی مترقی و مردمی، کوله بار سرریز خود از فدا، استقامت و جانفشانی را به دوش کشیده و با تمام سرمایه مادی، معنوی و عاطفی با هیولای خون آشام دوران پنجه در پنجه شده و او را به فرودستی کنونی رسانده اند تا پیگیری نبرد آزادی که مجاهدین ـ همچنان که تاکنون بر آن پای فشرده و بر عهد آن استوار ایستاده اندـ رهایی مردم و میهن دربند را محقق سازند و بی تردید و با یقین.
در شرایط سخت متحول جاری و شاید نزدیک به ”ساعات شمار“ فروپاشی ـ که ملایان هار علاوه بر ایران فقیر زخم خورده، کشور همسایه عراق را نیز در اوج توحش و جنون به خاک و خون کشیدند ـ بجای کوبیدن آخرین میخها بر تابوت رژیم در حال مرگ ملایان، یقه اسلام را چسبیدن یا سخن دریدگی نسبت به آن به بهانه باورهای دینی مجاهدین و از آن محمل بی عملی در رویارویی جدی با بنیادگرایی دینی اسلامی ساختن، نه آب بلکه جریانی سیل آساست در آسیاب رژیم و اگر نه خیانتی در اوج خباثت اما فضاحتی در حد تزویر و رذالت.