۱۳۹۷ شهریور ۲۱, چهارشنبه

نشانه‌های معکوس از مرحله پایانی

 
سخن روز
۲فقره جنایتی که رژیم روز شنبه ۱۷شهریور ۹۷ با اعدام ۳جوان مبارز و همچنین با موشک‌پرانی به مقرهای احزاب کردی مرتکب شد، بازتاب گسترده‌یی در منطقه و جهان داشته و محکومیت‌های زیادی را برای رژیم به‌همراه داشت است.
اولین سؤالی که افکار عمومی مطرح می‌کنند این است که چرا رژیم اعدام ۳زندانی سیاسی از مبارزان کرد که سالها زیر حکم بودند و حتی به گفته وکیل مدافع آنها هنوز پرونده آنها به نتیجه قطعی نرسیده بود را همزمان با موشک‌پرانی انجام داد؟ رژیم با این همزمانی که حتماً اتفاقی نبوده، چه هدفی را دنبال می‌کرد؟

نمایش قدرت در حضیض ضعف
پاسخ البته روشن است: در شرایطی که رژیم از همه طرف در محاصره امواج بحرانهاست و در داخل با انفجار بحرانهای اقتصادی و اجتماعی مواجه است و در منطقه هم از عراق تا سوریه توسط مردم به جان آمده دارد جارو می‌شود و این بحرانها هم دائماً سیر تصاعدی دارند، ناچار از نمایش چنین قدرت‌نمایی‌هایی است. اما این به‌اصطلاح قدرت‌نمایی اولاً از نظر نظامی دارای ارزش خاصی نیست. و مهمتر از آن به‌لحاظ سیاسی هر کسی می‌فهمد که رژیم دچار چه مخمصه‌یی بوده که عواقب این اقدامات جنایتکارانه و تجاوزکارانه را به جان خریده است.
اما اگر ادعای رژیم را باور کنیم که می‌گوید موشکها «نقطه‌زن» بودند و از ارومیه یعنی از فاصله چندصد کیلومتری شلیک شده، این به هر حال از نظر نظامی، نوعی قدرت‌نمایی محسوب نمی‌شود؟
موشک‌پرانی از کجا؟
اکنون دیگر مشخص شده که ادعاهای رژیم کذب محض بوده و یک هیأت آمریکایی هم که این موشک‌پرانی را بررسی کرده نظر داده که شلیک این موشکها از داخل خاک عراق و از فاصله ۲۰ الی ۴۰کیلومتری بوده که به‌لحاظ نظامی کار پیش پا افتاده‌یی است و قدرت محسوب نمی‌شود بلکه مشابه همان موشک‌پرانی‌هایی است که رژیم به مدت چند سال علیه مجاهدین و کمپ لیبرتی انجام می‌داد و همان‌طور که در آنجا به کمک مزدوران محلی خود، پاسداران موشکها را به فاصله ۱۵-۲۰کیلومتری می‌آوردند و از آنجا پرتاب می‌کردند.اینجا هم با استفاده از مزدوران محلی که در عراق دارد، این عملیات را انجام داده و با شیوه همیشگی جعل و دروغ می‌خواهد نان قدرت از آن بخورد. در این مورد حتی رسانه‌های رسمی یکی از احزاب اصلی کردستان عراق هم اعلام کرد که سایتی که رژیم از آنجا اقدام به موشک‌پرانی کرده در سلیمانیه و از مقر یکی دیگر از احزاب کردی عراق بوده، عمق! قدرت‌نمایی موشکی آخوندها را برملا می‌کند. اقدامی که با شیوه همیشگی جعل و دروغ می‌خواهد نان قدرت از آن بخورد.
هدف از همزمانی اعدام و موشک‌پرانی؟
رژیم این اعدامها را همزمان کرده با موشک‌پرانی. یعنی به‌روشنی معلوم است که بر اساس یک طرح و برنامه مشخص بوده است، سؤالی که به ذهن هر ناظری می‌زند این است که آخوندها با این طرح و برنامه، دنبال چه چیزی بوده؟
در پاسخ باید دید رژیم در داخل کشور، پس از قیام در چه نقطه‌یی است؟
در منطقه و به‌خصوص در عراق در چه موقعیتی قرار دارد؟
همچنین در سوریه که ناچار از ارتکاب این جنایت‌هاست، موقعیت رژیم چگونه است؟
نیک پیداست که طرح و برنامه آخوندها در یک‌کلام چیزی جز تحت‌الشعاع قرار دادن بحرانهایش نیست و در وهله اول هم مخاطبش نیروهای خودش می‌باشد و می‌خواهد جلوی ریزش این نیروهای سرگشته را بگیرد.
قیام در عراق
برای درک بهتر شرایط رژیم لازم است به صحنه بزرگتری نگاه کرد:
در بصره طی روزهای اخیر چه اتفاقی رخ داده است؟ همین طور در کربلا؟ و البته بصره و کربلا آخرین نقاطی است که قاعدتاً می‌بایست علیه دخالتهای جنایتکارانه رژیم برمی‌خاستند!
مردم و جوانان و زنان به جان آمده عراقی در بصره کنسول‌گری رژیم را به آتش می‌کشند و در کربلا روحانیان و طلاب شیعه در برابر کنسولگری آخوندها در کربلا تظاهرات می‌کنند و خمینی و خامنه‌ای را شیطان و فرعون می‌نامند و لعنت می‌کنند.
رژیم برای این اقدامات جنایتکارانه در حالی که زیر ذره‌بین بین‌المللی قرار دارد آن هم در آستانه برگزاری اجلاس مجمع عمومی و شورای امنیت، علی‌القاعده باید با احتیاط بیشتری عمل کند اما در چنان وضعیت وخیمی قرار دارد که ناگزیر است برای حفظ روحیه نیروهای خودش دست به چنین ماجراجویی‌های بزند و طبعاً بهای بسیار سنگین سیاسی کارهایش را هم بپردازد.
حال سؤال این است که چرا حاضر به پرداخت چنین بهای سنگینی شده؟

نمایش قدرت به چه بهایی؟
تجربه نشان داده که از این رژیم با این ماهیت قرون‌وسطایی و با این اندازه از فساد و جنایتکاری نمی‌توان انتظار کار اصولی و حل تضاد به شیوه اصولی داشت؟ رژیم همیشه سعی کرده با اعدام و سرکوب و با کشتار و قتل‌عام و با چپاول و غارت مسائل و تضادهای خودش را حل کند. زمان‌بندی‌های موشک‌باران به لیبرتی را هم اگر نگاه کنید تماماً همزمان بود با اوجگیری بحرانهای رژیم و هر کدام با یک بحران مشخص مثل شکست خامنه‌ای در مهندسی انتخابات یا خوردن زهر برجام و... همراه بود. اکنون در حالی که رژیم از یک سو با قیام مردم بپاخاسته ایران روبرو است از سوی دیگر هیچ راه‌حلی برای بحرانهای اقتصای و اجتماعی گریبان‌گیر را ندارد و از جانب سوم عمق استراتژیکی که ادعایش را داشت و می‌گفت ۴پایتخت کشورهای عربی را در کنترلش دارد در حال فروپاشی است و مردم شیعه عراق فریاد مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر ولایت فقیه سرمی‌دهند، خامنه‌ای تنها چاره را در افزایش اعدام و سرکوب یافته است. این رژیمی است که جز این راه‌حلی برای بحرانهای گریبان‌گیرش ندارد. اما با این جنایت‌ها بیش‌‌از‌پیش ضعف و بیچارگی خود را به نمایش می‌گذارد و به‌طور معکوس علائم و نشانه‌های مرحله پایانی را از خود ساطع می‌کند.