طی سه دهه اخیر، هرگاه مبارزات مردم ایران برای آزادی و سرنگونی رژیم پلید آخوندی اوج گرفته و شرایط انفجاری جامعه خبر از یک تحول بزرگ را در چشم انداز قرار می داد بحث آلترناتیو و جایگزینی این رژیم هم مطرح شده و همزمان جریانهای آلترناتیو ساز و همه با هم به سبک خمینی نیز، برای ورود به این عرصه بخت خود را به آزمایش می گذاشتند.
تا کنون مقالات بسیاری در استدلال آلترناتیو و ویژگیهای آن نوشته شده و اینکه یک آلترناتیو جدی و واقعی چه ویژگیها و کارکردهایی بایستی داشته باشد و کلا چه نیرویی میتواند خود را آلترناتیو بنامد، چه رسد به اینکه تنها آلترناتیو جدی و تاثیرگذار.
چرا شورای ملی مقاومت ایران تنها آلترناتیو جدی و مؤثر برای آینده ایران می باشد. برای این منظور اگر ما مدار را با دشمن ببندیم بخوبی میتوانیم علت اینکه چرا میگویم ”تنها آلترناتیو جدی و مؤثر” بهتر فهم میشود.
تا یکسال و نیم قبل که هنوز انتقال مجاهدین به خارج از عراق تکمیل نشده بود و هنوز مجاهدان اشرفی در لیبرتی بودند، رژیم علاوه بر همه توطئه های سیاسی و شیطان سازی که همواره در دستور کارش بوده، مهمترین اهرمی که در برابر پیروزیهای مقاومت از یک طرف و خیزش قهرمانانه مردم ایران از طرف دیگر، در دستش داشت حمله تروریستی و موشکی به مجاهدان بی دفاع در اشرف یا لیبرتی بود تا با کشته و مجروح کردن شماری از مجاهدین بتواند انرژیهای این مقاومت را قفل کند، اما با هجرت بزرگ و تکمیل شدن پروژه پیروزمند انتقال مجاهدین به آلبانی، آخوندها خلع سلاح شده و بقول بعضی از به اصطلاح تئوریسنهای حکومتی، رژیم بزرگترین اشتباه محاسبه خود را مرتکب شد و اکنون تنها راه باقیمانده در پیش رویش، بازگشت به عملیاتهای تروریستی در خارج مرزها همچون دهه ۷۰ از یک طرف و بالا بردن ابعاد شیطان سازی و دروغ و تهمت بر علیه تنها نیروی مقاومت سازمان یافته از طرفی دیگر است.
اگر به ابعاد حملات هیستریک رژیم (وقتی میگویم رژیم منظور تمام دستگاه این حکومت پلید ولایت فقیه می باشد اعم از کسانی که در حکومت هستند یا کسانی که در حاشیه قرار دارند و نیز پاسداران کراواتی و لابیهای این رژیم در خارج) طی ماههای اخیر به مقاومت ایران و مشخصا به رهبری آن نگاهی بیندازیم، این حقیقت بخوبی روشن میگردد که چرا این مقاومت سازمانیافته تنها آلترناتیو جدی است.
اگر نیرویی به قول سران رژیم صدها بار از بین رفته اند، هیچ پایگاهی در داخل ایران ندارند و اصلا کسی در ایران آنها را نمی شناسد، در سطح جهانی هم شناخته شده نیستند و در هیچ پارلمانی و کشوری آنها را راه نمی دهند و الی آخر....، پس چرا بایستی روزانه بدون مبالغه صدها مقاله و تحلیل در سایتهای رسمی و غیر رسمی رژیم و دنبالچه هایش بر علیه این نیرو نوشته شود، براستی چرا این همه هزینه و وقت صرف کردن برای یک نیرویی که وجود خارجی ندارد و هیچکس هم در داخل و خارج نه آن را می شناسد و نه کوچکترین سمپاتی به آنها دارد. چرا سرکوب، چرا بستن و فیلترکردن شبکه های اجتماعی، چرا دستگیری و زندان، چرا سران رژیم از خامنه ای گرفته تا روحانی و غیره هر روز در سخنرانیها، در ملاقاتها و در نوشته های خود باید خطر مجاهدین را مطرح کنند و موضوع کانونهای شورشی را به میان بکشند؟، چرا میلیونها دلار هزینه برای ساختن انواع و اقسام فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی بر علیه مجاهدین میکند؟، چرا روحانی و ظریف در هر ملاقاتی با سران کشورهای اروپایی و غیره بایستی موضوع مجاهدین را به میان بکشند و دست به دامن آنها برای محدود کردن مجاهدین شود؟.
آری واقعیت این است که این مجاهدین با بدنه خود در داخل یعنی توده های مردم بستوه آمده از دست این رژیم جنایتکار و خونریز در قالب کانونهای شورشی پیوند خورده و سرنگونی را در برابر دیدگان این قاصبان حق حاکمیت مردم ایران هر چه عیان تر کرده و اینگونه است که نقش تنها آلترناتیو جدی و تاثیرگذار خود را نشان می دهد.
مدار را با دشمن ببندید جایگاه مقاومت سازمانیافته و آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت را بهتر فهم کنید.