۱۳۹۷ مهر ۴, چهارشنبه

هادی مظفری:‌ شمشیر سرخ عاشورا، در قلب سیاه ارتجاع



آخوندها قرنهاست که سند عاشورا و حماسۀ کربلا را به نام خود زده اند و در تحریف فلسفۀ اصلی این قیام بزرگ، از هیچ رذالتی خودداری نکرده اند.

آنها با سوء استفاده از عظمت و شکوه این حرکت بزرگ تاریخی و انسانی که می تواند سرمشقی نجات بخش از شرّ ظلم و ستم و تبعیض نه فقط برای شیعیان و مسلمین، که برای کل جهان و انسانیت باشد، دکانی ساخته اند و از سود سرشار آن بهره ها برده اند. برای دجّالان عمامه به سر چه تجارتی پر منفعت تر از اینکه ضمن گریاندن مردم و برانگیختن احساسات و عواطف پاکِ آنها، به نان و نوایی نیز برسند.



این جماعت همیشه اصرار داشته اند که بر روی منابر با جزئیات، به ذکر بریدن سر امام حسین و قطعه قطعه شدن یاران او در ظهر عاشورا بپردازند!. اینکار را نیز چنان با مهارت انجام می دهند که گویی خود آنجا حاضر بوده و شاهد صحنه بوده اند.
 هدف همانطور که گفته شد، مشخص است. همانگونه که رونق کسب و کار گروه های هنری در کنسرت ها بستگی به میزانِ شاد کردن مجلس و حضار دارد که البته کار خوبی هم هست به مصداقِ “در جهان گریاندن آسان است، اشکی پاک کن»، رونق کسب و کار آخوندها در گریاندن و پریشان کردن حال و احوال مردم است.
 از قدیم الایام هر آخوندی که بر سر منبر بیشتر موفق به گریاندن مستمعین می شد، هم ارج و قرب بیشتری پیدا می کرد و هم در کنار قیمه پلوی چرب و پر گوشتی که می زد، نوع دریافتی اش از صاحب مجلس نیز با سایر هم نعلینی ها، تفاوت عمده داشت.
اما عاشورای امسال و نحوۀ عزاداری و نوحه خوانی شرکت کنندگان در این مراسم، زنگ خطر را برای آخوندها به صدا در آورده است. نوحه های بسیاری از دسته های سینه زنی که مورد استقبال مردم نیز قرار گرفت، مستقیما یزیدهای دوران را هدف قرار داده و به مسائل اجتماعی و سیاسی روز پرداخته بود. مگر غیر از این است که حسین بن علی نیز با احساس مسئولیت در مقابل مسائل سیاسی و انسانی روزگار خود، دست بیعت به یزید نداد و تا پای جان نیز بر سر همین آرمان و هدف مقدس خویش ایستاد؟
نمونه ها بسیارند. یزدی ها ترانه «مرغ سحر» را تبدیل به نوحه کردند و ظلم و ستم یزید دوران را با این ترانه معروف، فریاد زدند. در کرمانشاه عزاداران، حسین را در مقابل ظالمانِ عبا بردوش به مدد فرا خواندند و رژیمی ها وحشت زده از ادامۀ مراسم جلوگیری نمودند. «برس به داد با علمدارت یا حسین-برس به داد عزادارانت یا حسین».
در تهران جوانانِ شمشیر به دست، همراه با آهنگ سرود «ای ایران» که به نحو غمگنانه ای با نوای نی و خروش طبلها همراه بود، در سوگ بلایی که آخوندها بر سر ایران و ایرانی آورده اند، به عزاداری پرداختند.
در سوسنگرد با نوحه ای عربی حکومت غارتگر را هدف قرار دادند. «به نام دین، دزدان ثروت ما را چپاول کردند».
جوانان در تهران نیز به همین روش، چپاول و دزدی های آخوندها را در قالب نوحه، فریاد کردند. “به نام اسلام و خدا – فریاد یا محمدا....خوردند مالِ توده ها، مال یتیم و بینوا – فریاد یا محمدا».
در خرم آباد هنگامی که یک آخوند یزیدی صفت پشت میکروفن قرار گرفت، مردم به او پشت کرده و محل را ترک نمودند.
در ویدیویی نیز که بر روی سایتها منتشر شده، آخوندی میکروفن را از هیئت عزاداری می گیرد و ضمن اینکه خودش را امام جماعت مسجد همان محل اعلام می کند از همگان می خواهد که عزاداری را قطع کرده و برای نماز به مسجد او بروند. مردم میکروفن را از دستش گرفته و او را با پس گردنی از آن محل دور می کنند.
مطمئنا نمونه های خیلی بیشتر از اینها هم وجود دارند که نمایانگر شناخت کامل مردم از یزیدیان دوران و درک واقعی فلسفۀ سردار عاشورا یعنی شورش بر علیه ظلم و ستم و تبعیض حکومت می باشند.
دورانِ فریبکاری گرگهای عمامه دار که لباس چوپان بر تن کرده اند به سر رسیده است. شمشیر سرخ عاشورا پرده های سیاهِ دغلبازی و دجالگری را از هم دریده و چهرۀ واقعی و پلید آخوندها را بر ملا نموده است.
ملت ایران امروز بهتر از هر زمان دیگری، یزید دوران را شناخته است. دجال بازی های آخوندها که مغز پلید یزید را در سر و قلب سیاهش را در سینه دارند، زیر عبا و عمامه پنهان شده و برای حسین و یارانش سینه می زنند، دیگر کسی را نمی فریبد. دکان ارتجاع تخته شده، درس بزرگ عاشورا، شورش بر علیه ظلم و طغیان در مقابل ظالم است. این آموخته را ملت ایران به زودی در میدانی به وسعت تمامی سرزمینِ به غارت رفته، به کار خواهند گرفت.