حماسه ۵مهر
مسیر آزادی مسیری بود که جوانان و نوجوانان از انقلاب ضدسلطنتی به آن پا گذاشتند؛ مسیری که بعد از مدتی کوتاه به جای اینکه به آزادی برسد به دروازههای رژیم ارتجاعی خمینی رسید. رژیمی که اصلیترین کارش، خیانت به اعتماد مردم بود. مردم با بتی مواجه شده بودند به نام ”خمینی“.
جوانان پرشور انقلابی در روز ”۵مهر“ این بت را شکستند.
بله شعار ”مرگ بر خمینی“ سرنوشتسازترین شعاری بود که خمینی دجال را، از ماه به چاه کشاند.
صحبت امروز ما یادی از ۵مهر و پرستوهای خونین بال این حماسه است.
***
انقلاب سال ۱۳۵۷ بعد از فداکاریهای بیکران مردم ایران به نتیجه رسید.
نظام سلطنتی به گورستان تاریخ سپرده شد و میرفت تا جای خودش را به حاکمیتی مردمی بدهد.
فرصتی تاریخی برای آزادی یک ملت اسیر که متأسفانه خمینی آن را بیرحمانه ربود و طعمه شقاوت بیحد خود کرد.
نخستین قربانیان این دیکتاتوری دینی، زنان بودند.
همانها که در نخستین روزهای آزادی، با شعار تحمیلی یا روسری یا توسری در خیابانها، حقوقشان ربوده شد و در فاصله کوتاهی به جای حضور در صحنه فعالیت آزاد اجتماعی، جای خود را در زندانها و شکنجهگاهها یافتند.
از زنان خانهدار تا مادران باردار... از دختران جوان تا ورزشکاران و ملیپوشان... از معلمین تا فارغالتحصیلان و فرهنگیان...
این چنین بود که جامعه از سپیدیِ صلح و پیروزی انقلاب، به سرخی خون و جنایت کشانده شد... تا آن که پاسخی درخور از سوی مردم و پیشتازان آنها داده شد... پاسخی که نامشروع بودن رژیم خمینی را در جامعه به ثبت داد.
خمینی میخواست بعد از ۳۰خرداد ۶۰ با تیربارانها و شکنجهها و سرکوب همهٔ احزاب و یکپایه کردن رژیمش یک خلافت اسلامی استبدادی را حاکم کند. هیچ گروه و نیرویی در برابر خمینی نمیتوانست قد برافرازد. او با جنگ ضدمیهنی همه صداها را تحت عنوان ضدانقلاب و ستون پنجم دشمن خفه کرده بود.
در این شرایط اگر صدایی علیه رژیم برنمیخاست، میتوانست خلافت استبدادی خود را حاکم کند... نیروهای پیشتاز آزادی بهخصوص مجاهدین در این شرایط مسئول بودند که جلوی استقرار دیکتاتوری ولایت فقیه را بگیرند.
نخستین هدف، مطرح کردن شعار ”مرگ بر خمینی“ و بردن آن به میان مردم بود. این شعار را تا آن زمان هیچکس در عرصه اجتماعی نداده بود و جرأت و جسارت فوقالعادهیی میخواست. خمینی در آن زمان پشت افراد دیگری امثال بهشتی سنگر میگرفت.
***
شروع یک روز...
امروز ۵مهر ۱۳۶۰ خورشیدیه... خیابون، آرامشی بهخصوص داره. گویی در سینهاش توفانی نهفته تا در لحظه موعود به خروش دربیاد
مغازهها بازشدهان
روزنامهفروشها عناوین صفحه اولشون رو فریاد میزنن.
و دانشجویان و جوانان در چهارراهها، مستقر میشن
آروم آروم گروههایی از مردم و جوانان در کنار هم جمع میشن. شمار قابل توجهی از اونا رو زنان تشکیل میدن. جمعیت شروع به حرکت میکنه
شعاری در گوشها صدایی طنینانداز میشن که به شنیدنش عادت نداشتن. لبها برای تولد فریادی گشوده شدن که حتی تصور اون هم غیرممکن بود.
اندک زمانی بعد، شعاری تاریخی از دل تظاهرات و زنان مجاهد بلند میشه:
مرگ بر خمینی... زنده باد آزادی»
پاسداران خمینی به روی تظاهرکنندگان آتش باز کردند.
چه بسیار دختران جوان که آن روز به خانه بازنگشتند و چه جانهای پاک که برای رساندن این کلام فدا شدند...
ـ نشریه مجاهد شماره ۴۰۷، ۳۱شهریور۱۳۷۷، اسامی ۱۱۴۲تن از شهیدان پاکباز تظاهرات ۵مهر را به چاپ رسانده و در این باره مینویسد:
«بخش عمده اسامی این فهرست را نسل جوان و پرشور انقلابی ایران تشکیل میدهد. ۶۳۲تن از این شهیدان، جوانان تا ۲۵ساله هستند که از میان آنها ۱۷۶تن از ۱۱ تا ۱۸ساله هستند. اسامی ۸۱۵تن را رژیم در روزنامههایش اعلام کرده است. ۹۴۲تن تیرباران، ۴تن حلقآویز و ۳۳تن در زیر شکنجه شهید شدهاند. ۲۴۷دانشآموز و ۲۰۹دانشجو در شمار این شهیدانند».
شماری از این شهدا...
زهرا رضایی
منصوره محبان
طاهره اسکندرنژاد
زهرا احمدیزاده
سودابه پازاج
بهجت حیدری
مژگان جمشیدی
شهناز زیبایی
پروین گیلانی
زهرا چرچریان
نه به تمامیت رژیم
حماسه ۵مهر، فرازی باشکوه از تاریخچه مقاومت سرزمین ماست که جسارت و شهامت نسلِ مسعود را در برابر اژدهایی مثل خمینی برای همیشه بهثبت داد. از روز اول، شعار، نه به تمامیت رژیم خمینی بود و امروز هم تمام حرف همین است. اصرار و پافشاری روی همین خواسته است که مقاومت ایران را به اصلیترین نیروی مدافع آزادی مردم و مهمترین مسأله رژیم آخوندی تبدیل کرده است. حماسه ۵مهر، هنوز همچنان ادامه دارد بسا جوشان و خروشانتر.
این تدوام مقاومت و مبارزه برای دادخواهی است که این روزها طنین صدایش همه جا پیچیده و هر روز بلند و بلندتر میشود. دادخواهی از قاتلانی که سالها و سالها خون بهترین جوانان این مرز و بوم را ریختند، خونهایی که به بهای آزادی از ۳۰خرداد ۶۰ شروع شد در ۵مهر امتداد یافت و در سال ۶۷ به اوج رسید...
روز محاکمهٔ مستبدان و جانیان و آزادیکشان نزدیک است، محاکمه در دادگاه عادلانهٔ مردم. در حاکمیتی مردمی.